چطور مشکلات اقتصادی را با بچهها مطرح کنیم؟
پدر خانواده با نگرانی به خانه می آید و می گوید که هزینه ها خیلی بالا رفته و دخل و خرجش با هم جور نیست.حالا باید چطور مشکلات اقتصادی را با فرزندان مطرح کرد؟
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که روزی همسرتان از سرکار به منزل آمده و با ناراحتی جلوی بچهها میگوید که فلان جنس گران شده یا وسایل ماشین را نتوانستم بخرم، چون گران است و بعد هم شما پشت سر او میگویید، امروز برای خرید شیر و ماست هم که رفتید متوجه شدید که بیست درصد اجناس گران شده و دیگر معلوم نیست از فردا بتوانیم چیزی برای خانه بخریم یا نه! حال تصور کنید که در یک مهمانی هستید و همه دارند از افزایش نرخ ارز و سکه و بازار مسکن و چیزهایی که گران شده است میگویند و بچهها هم نشسته اند و گوش میدهند!
تمامی جملاتی که در پاراگراف بالا مطرح شد همه بار معنایی منفی از بی ثباتی جامعه و زندگی برای بچههایی دارند که در شرایط سنی مختلف هر یک تعابیر متفاوتی از این عبارات میکنند؛ اینکه مثلا جامعه قابل سکونت نیست یا پدر و مادرشان شاید نتوانند آنها راتامین کنند و آینده آنها چه میشود؟ حال شاید برخی از والدین تصور کنند که بچهها میبایست با مسائل اقتصادی آشنا شوند و نباید در پر قو زندگی کنند، اما عدهای از روان شناسان اعتقاد دارند که بچهها نباید در جریان مشکلات مالی خانواده و جامعه قرار بگیرند چرا که این امر اضطرابهایی برای آنها ایجاد میکند که در آینده شان اثر منفی خواهد گذاشت.
اولین ناامنی اقتصادی در خانواده، ترویج «تفکر ندرت» است. اینکه در خانهها صحبتهایی از جمله «نداریم»، «نیست»، «گران میشه»، «قطحی میشه» یا هزار جمله دیگر که اثر منفی روی بچهها میگذارد و امروزه به خاطر شرایط اقتصادی اکثر جامعه زیاد شده است. بچهها فکر میکنند که بالاخره آیا پول پدرشان تمام میشود؟ اگر پدر یا مادر سرکار نرود، چه اتفاقی میافتد؟
*جایگزینی تفکر وفور به جای ندرت
حال شما تصور کنید که به جای تفکر ندرت در خانه، تفکر وفور را جایگزین کنید. شاید هم عدهای الان بگویند که مگر دست خالی میشود الکی صحبت کرد و دلداری داد؟ تفکر وفور، به معنای خوش خیالی و گول زدن خود و خانواده نیست بلکه تفکر ایجاد امنیت است.
گاه پیش میآید که خانوادههای ثروتمند و تا حدودی متوسط به بالا هم تفکر ندرت را در خانه با پول خرج نکردن و هزینه نکردن به خاطر آینده و ناامنی ایجاد میکنند این دیگر همان تفریط است درحالیکه میبایست در خانه تعادل را برقرار کنیم نه اینکه مدام والدین بنالند از نداشتن و آینده نامعلوم!
مشاور مدرسهای راهنمایی در شمال تهران تعریف میکرد، در مدرسه دزدی شد. دزد را پیدا کردند و دیدند یک دانش آموز بسیار ثروتمند است. پدرش را به مدرسه خواستند، به گریه افتاد و التماس کرد که یک نوک پا به منزل ما بیایید و وضع زندگی من را ببینید. به زور مشاور را به منزلشان بردند، با یک خانه مجلل و با شکوه روبه رو شدند که هر اتاقش مخصوص یک چیزی بود، بدنسازی، موسیقی، کتابخانه و اتاق خواب مجلل برای فرزند و چیزهای دیگر، در این حال پدر گریه میکرد و میگفت این وضع زندگی من است و من فقط همین یک پسر را دارم، حتی در گنجهای را باز کردند که پر از پول بود و گفتند که اینها در اختیار همسرم و پسرم است آنوقت پسر من دزدی کرده است؟
مشاور با پدر این خانواده صحبت کرد و گفت که پسر شما از بی انگیزگی دزدی کرده است، در وضعیت اقتصادی هم ندرت و هم اسراف هر دو برای انسانها ناامنی ایجاد میکنند، خانواده میبایست با یک شرایط اقتصادی خوب و با برنامه جلو برود.
*بچهها تا چه حد در جریان مسائل مالی خانواده قرار بگیرند؟
حال سوال خانوادهها این است که چطور و تا چه اندازه بچهها در جریان مسائل مالی قرار بگیرند؟ نکته درست این است که تربیت و هوش مالی برای فرزندان این روزها حائز اهمیت است بچهها میبایست با مفهوم پول و پس انداز و منابع مالی آشنا شوند تا توقعات زیاد از خانواده نداشته باشند، اما درک انها از مشکلات مالی با بزرگترها متفاوت است و باید به اندازه سن و سال و درکشان در جریان مسائل قرار بگیرند.
اینکه خانواده در معرض سقوط مالی است و پدر درحال ورشکستگی یا مادر در معرض بیکار شدن است و در آینده شاید چیزی برای خوردن هم نباشد، نشان میدهد که اتفاق بدی در حال رخ دادن است و سطح اضطرابهای بچهها را زیادمی کندو این بچهها گاها نمیتوانند هیجانات منفی خود را کنترل کنند و دچار مشکلات روانی میشوند. با توجه به اینکه بچهها تاثیری در وضعیت اقتصادی خانه و جامعه ندارند و با صرفه جویی کاری نمیتوانند ازپیش ببرند، بنابراین روان آنها دچار بیماری میشود و در آینده نیز مدام احساس عدم امنیت و ترس از دست دادن میشوند. برخی خانوادهها هم مطرح میکنند که طرح ریز به ریز مسائل مالی با بچهها آنها را دچار خست و مال اندوزی در بزرگسالی میکند.
*مدیریت مالی را به بچهها آموزش دهید
لذا در صورتی که خانوادهها با مشکلات مالی روبه رو شدند بهتر است برای اینکه بچهها دچار احساس امنیت نشوند، در حد وسعشان آنها را از امکانات مالی برخوردار کنند. منتها والدین باید بدانند که همه مشکلات مالی از نبود حقوق کافی گرفته تا بیکاری و نگرانی تحصیل و سفر بچهها به آنها ربطی ندارد و آنها نمیتوانند چیزی را حل کنند، تنها باری بر روانشان اضافه میشود پس برای درددل و گلایه بچهها را انتخاب نکنید، چرا که چیزی عوض نمیشود و تنها تنشهای روانی بچهها افزایش پیدا میکند منتها در حدی که بچهها انتظارات معقولی از شما داشته باشند، میتوانند در جریان مسائل قرار بگیرند.
در نهایت آموزش مدیریت خرج کردن بچهها با بزرگتر شدنشان خیلی مهم است اینکه بدانند چقدر پول میتوانند از پدر و مادر بگیرند و چقدر را هزینه و چقدر صرفه جویی کنند، این همان مدیریت مالی است که بودجه اش در اختیار خود بچهها قرار دارد، بنابراین نباید بچهها را از فقر و نداری و آینده و گرانی ترساند به این دلیل که مدیریت مالی آموزش ببینند.
تمامی جملاتی که در پاراگراف بالا مطرح شد همه بار معنایی منفی از بی ثباتی جامعه و زندگی برای بچههایی دارند که در شرایط سنی مختلف هر یک تعابیر متفاوتی از این عبارات میکنند؛ اینکه مثلا جامعه قابل سکونت نیست یا پدر و مادرشان شاید نتوانند آنها راتامین کنند و آینده آنها چه میشود؟ حال شاید برخی از والدین تصور کنند که بچهها میبایست با مسائل اقتصادی آشنا شوند و نباید در پر قو زندگی کنند، اما عدهای از روان شناسان اعتقاد دارند که بچهها نباید در جریان مشکلات مالی خانواده و جامعه قرار بگیرند چرا که این امر اضطرابهایی برای آنها ایجاد میکند که در آینده شان اثر منفی خواهد گذاشت.
اولین ناامنی اقتصادی در خانواده، ترویج «تفکر ندرت» است. اینکه در خانهها صحبتهایی از جمله «نداریم»، «نیست»، «گران میشه»، «قطحی میشه» یا هزار جمله دیگر که اثر منفی روی بچهها میگذارد و امروزه به خاطر شرایط اقتصادی اکثر جامعه زیاد شده است. بچهها فکر میکنند که بالاخره آیا پول پدرشان تمام میشود؟ اگر پدر یا مادر سرکار نرود، چه اتفاقی میافتد؟
*جایگزینی تفکر وفور به جای ندرت
حال شما تصور کنید که به جای تفکر ندرت در خانه، تفکر وفور را جایگزین کنید. شاید هم عدهای الان بگویند که مگر دست خالی میشود الکی صحبت کرد و دلداری داد؟ تفکر وفور، به معنای خوش خیالی و گول زدن خود و خانواده نیست بلکه تفکر ایجاد امنیت است.
گاه پیش میآید که خانوادههای ثروتمند و تا حدودی متوسط به بالا هم تفکر ندرت را در خانه با پول خرج نکردن و هزینه نکردن به خاطر آینده و ناامنی ایجاد میکنند این دیگر همان تفریط است درحالیکه میبایست در خانه تعادل را برقرار کنیم نه اینکه مدام والدین بنالند از نداشتن و آینده نامعلوم!
مشاور مدرسهای راهنمایی در شمال تهران تعریف میکرد، در مدرسه دزدی شد. دزد را پیدا کردند و دیدند یک دانش آموز بسیار ثروتمند است. پدرش را به مدرسه خواستند، به گریه افتاد و التماس کرد که یک نوک پا به منزل ما بیایید و وضع زندگی من را ببینید. به زور مشاور را به منزلشان بردند، با یک خانه مجلل و با شکوه روبه رو شدند که هر اتاقش مخصوص یک چیزی بود، بدنسازی، موسیقی، کتابخانه و اتاق خواب مجلل برای فرزند و چیزهای دیگر، در این حال پدر گریه میکرد و میگفت این وضع زندگی من است و من فقط همین یک پسر را دارم، حتی در گنجهای را باز کردند که پر از پول بود و گفتند که اینها در اختیار همسرم و پسرم است آنوقت پسر من دزدی کرده است؟
مشاور با پدر این خانواده صحبت کرد و گفت که پسر شما از بی انگیزگی دزدی کرده است، در وضعیت اقتصادی هم ندرت و هم اسراف هر دو برای انسانها ناامنی ایجاد میکنند، خانواده میبایست با یک شرایط اقتصادی خوب و با برنامه جلو برود.
*بچهها تا چه حد در جریان مسائل مالی خانواده قرار بگیرند؟
حال سوال خانوادهها این است که چطور و تا چه اندازه بچهها در جریان مسائل مالی قرار بگیرند؟ نکته درست این است که تربیت و هوش مالی برای فرزندان این روزها حائز اهمیت است بچهها میبایست با مفهوم پول و پس انداز و منابع مالی آشنا شوند تا توقعات زیاد از خانواده نداشته باشند، اما درک انها از مشکلات مالی با بزرگترها متفاوت است و باید به اندازه سن و سال و درکشان در جریان مسائل قرار بگیرند.
اینکه خانواده در معرض سقوط مالی است و پدر درحال ورشکستگی یا مادر در معرض بیکار شدن است و در آینده شاید چیزی برای خوردن هم نباشد، نشان میدهد که اتفاق بدی در حال رخ دادن است و سطح اضطرابهای بچهها را زیادمی کندو این بچهها گاها نمیتوانند هیجانات منفی خود را کنترل کنند و دچار مشکلات روانی میشوند. با توجه به اینکه بچهها تاثیری در وضعیت اقتصادی خانه و جامعه ندارند و با صرفه جویی کاری نمیتوانند ازپیش ببرند، بنابراین روان آنها دچار بیماری میشود و در آینده نیز مدام احساس عدم امنیت و ترس از دست دادن میشوند. برخی خانوادهها هم مطرح میکنند که طرح ریز به ریز مسائل مالی با بچهها آنها را دچار خست و مال اندوزی در بزرگسالی میکند.
*مدیریت مالی را به بچهها آموزش دهید
لذا در صورتی که خانوادهها با مشکلات مالی روبه رو شدند بهتر است برای اینکه بچهها دچار احساس امنیت نشوند، در حد وسعشان آنها را از امکانات مالی برخوردار کنند. منتها والدین باید بدانند که همه مشکلات مالی از نبود حقوق کافی گرفته تا بیکاری و نگرانی تحصیل و سفر بچهها به آنها ربطی ندارد و آنها نمیتوانند چیزی را حل کنند، تنها باری بر روانشان اضافه میشود پس برای درددل و گلایه بچهها را انتخاب نکنید، چرا که چیزی عوض نمیشود و تنها تنشهای روانی بچهها افزایش پیدا میکند منتها در حدی که بچهها انتظارات معقولی از شما داشته باشند، میتوانند در جریان مسائل قرار بگیرند.
در نهایت آموزش مدیریت خرج کردن بچهها با بزرگتر شدنشان خیلی مهم است اینکه بدانند چقدر پول میتوانند از پدر و مادر بگیرند و چقدر را هزینه و چقدر صرفه جویی کنند، این همان مدیریت مالی است که بودجه اش در اختیار خود بچهها قرار دارد، بنابراین نباید بچهها را از فقر و نداری و آینده و گرانی ترساند به این دلیل که مدیریت مالی آموزش ببینند.
ارسال نظرات