جای دولت در عرصه فرهنگ مشخص نیست / زندگی آبرومند پیشران فرهنگ است
دکتر محمد صادق دهنادی با بررسی عملکرد دولتهای گذشته در عرصههای مختلف فرهنگی، هنری، معیشتی و... گفت: دولتهای پیشین چنان درگیر چالش های اقتصادی و درگیری های سیاسی بودند که متاسفانه نه در هنگامه مبارزات انتخاباتی و نه بعد از آن نگاه عمیق و دقیقی به موضوع پراهمیتی مانند فرهنگ نداشته اند
به گزارش تابناک جوان به نقل از فرهنگ و هنر، دکتر محمد صادق دهنادی، کارشناس فرهنگ و رسانه در گفتگو با پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، در پاسخ به این سوال که به نظر شما روسای جمهور قبلی چه کاری میبایست برای فرهنگیان و معلمین انجام میدادند، ولی انجام ندادند و رئیس جمهور اینده برای معلمین و فرهنگیان چه کاری باید انجام دهد؟ گفت: به نظر من یکی از مشکلات دولتهای گذشته نبود دیدگاه فرهنگی در مبارزات سیاسی و عمق توجه به موضوع فرهنگ به دلیل شدت مصائب اقتصادی و چالشهای سیاسی بوده است. دولتهای پیشین چنان درگیر چالشهای اقتصادی و درگیریهای سیاسی بودند که متاسفانه نه در هنگامه مبارزات انتخاباتی و نه بعد از آن نگاه عمیق و دقیقی به موضوع پراهمیتی مانند فرهنگ نداشته اند و حتی زمانیکه مناظراتی با موضوع فرهنگ و اجتماع برگزار میشود شاهد آن هستیم که تنها چیزی که از آن صحبتی به میان نمیآید حوزه فرهنگی است. از طرفی جامعه، اینقدر درگیر مسائل بدیهی پیش افتاده است که حتی اگر اهالی فرهنگ نیز کاندیدای ریاست جمهوری باشند بحثی راجع به فرهنگ نخواهند کرد. در مجلس زمانیکه فراکسیونها تشکیل میشوند، آخرین فراکسیون که به صورت نمایشی به حد نصاب تشکیل میرسد، فراکسیون فرهنگی است؛ و از طرفی افرادی در آن عضو میشوند که بعضا سابقه فرهنگی آنچنانی در رزومه خود ندارند.
وی تصریح کرد: اینقدر بحث فرهنگ به حاشیه رفته و مبحث غریبی است که حتی در رسانهها و مجلس، بحث آموزگاران و فرهنگیان و آموزش و پرورش که پر اهمیتترین حوزه فرهنگ است در حیطه موضوعات اجتماعی طبقه بندی میشود تا فرهنگ به یک مقوله تشریفاتی و درون تهی بدل گردد.
دهنادی افزود: البته یکی از مهمترین ریشههای این وضعیت اسفناک جایگاه فرهنگ در میاحث عمومی آن است که فرهنگ در کشور ما صدها آشپز دارد و کسی آن را از خود نمیداند. از جمله اینکه وجود دهها شورا و نهاد موازی در حوزه فرهنگ موجب شده که دولتها اساسا فرهنگ را از خود جدا بدانند. یعنی زمانیکه سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری، شورای انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی در خارج از دولت مشغول به کار هستند و دولت نسبت به آنها هیچ اختیار و مسئولیتی ندارد، رسیدگی به امور فرهنگی و بحث آموزش پرورش برای دولت یک کار اجرایی و پشتیبانی بیشتر محسوب میشود، تا کاری که مجبور باشد برای آن برنامه داشته باشد و پاسخگو باشد.
این کارشناس در پاسخ به اشاره خبرنگار ما در خصوص وجود وزارت فرهنگ و ارشاد، وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش و... به عنوان ابزار دولت در حوزه ارتقا فرهنگ افزود: گرچه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و تحقیقات و فناوری داخل دولت قرار دارند، اما دولت خود را صرفا در وضعیت پشتیبانی کننده میداند برای آنها برنامه عملیاتی ندارد و صرفا به تمشیت امور میپردازد. به نظر میرسد قبل از اینکه ما بخواهیم بررسی کنیم که چرا روسای دولتها تمایلی به ورود به حوزه فرهنگی ندارد برنامههای فرهنگی ارائه نمیکنند باید یک اصلاح ساختاری صورت بگیرد تا مشخص شود که تکالیف و اختیارات دولت در حوزه فرهنگ چیست و چرا دولتها (چه دولتهای اصولگرا و اصلاح طلب) علاقهای به ورود به این حوزهها ندارند؟
وی تصریح کرد: اینقدر بحث فرهنگ به حاشیه رفته و مبحث غریبی است که حتی در رسانهها و مجلس، بحث آموزگاران و فرهنگیان و آموزش و پرورش که پر اهمیتترین حوزه فرهنگ است در حیطه موضوعات اجتماعی طبقه بندی میشود تا فرهنگ به یک مقوله تشریفاتی و درون تهی بدل گردد.
دهنادی افزود: البته یکی از مهمترین ریشههای این وضعیت اسفناک جایگاه فرهنگ در میاحث عمومی آن است که فرهنگ در کشور ما صدها آشپز دارد و کسی آن را از خود نمیداند. از جمله اینکه وجود دهها شورا و نهاد موازی در حوزه فرهنگ موجب شده که دولتها اساسا فرهنگ را از خود جدا بدانند. یعنی زمانیکه سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری، شورای انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی در خارج از دولت مشغول به کار هستند و دولت نسبت به آنها هیچ اختیار و مسئولیتی ندارد، رسیدگی به امور فرهنگی و بحث آموزش پرورش برای دولت یک کار اجرایی و پشتیبانی بیشتر محسوب میشود، تا کاری که مجبور باشد برای آن برنامه داشته باشد و پاسخگو باشد.
این کارشناس در پاسخ به اشاره خبرنگار ما در خصوص وجود وزارت فرهنگ و ارشاد، وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش و... به عنوان ابزار دولت در حوزه ارتقا فرهنگ افزود: گرچه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و تحقیقات و فناوری داخل دولت قرار دارند، اما دولت خود را صرفا در وضعیت پشتیبانی کننده میداند برای آنها برنامه عملیاتی ندارد و صرفا به تمشیت امور میپردازد. به نظر میرسد قبل از اینکه ما بخواهیم بررسی کنیم که چرا روسای دولتها تمایلی به ورود به حوزه فرهنگی ندارد برنامههای فرهنگی ارائه نمیکنند باید یک اصلاح ساختاری صورت بگیرد تا مشخص شود که تکالیف و اختیارات دولت در حوزه فرهنگ چیست و چرا دولتها (چه دولتهای اصولگرا و اصلاح طلب) علاقهای به ورود به این حوزهها ندارند؟
مهندسی فرهنگی را اجرایی کنید
دهنادی با اشاره به وجود بیش از ۶۰ نهاد و شورای فرهنگی استفاده کننده از بودجه عمومی و دولتی افزود: مهمترین معضلی را که دولت آینده باید در حوزه فرهنگ حل کند این است که باید با همکاری نهادهای حکومتی غیر دولتی و شورای عالی انقلاب فرهنگی و با استیذان از مقام معظم رهبری، مجمع تشخیص مصلحت، مجلس شورای اسلامی، ساختار مهندسی فرهنگی و جایگاه بودجهای تصمیم گیری سیاستگذاری و پاسخدهی تمام نهادهای فرهنگی را پیش ببرد. برخی نهادهای بیجا را تعطیل و ادغام کند و مشخص نماید که اگر به عنوان مثال سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران یا معاونت اجتماعی آن، یا سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری یا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و... جایگاهشان هر کدام در مسائل فرهنگی کجاست و به چه کسی باید پاسخگو باشند؟ اگر چنین رقم بخورد ما شاهد اثرگذاری و ارزشگذاری دولت نیز خواهیم بود.
دهنادی در پاسخ به اینکه فقر و محرومیت تا چه اندازه در ارتقای سطح فرهنگی جامعه تاثیر داشته و رئیس جمهور آینده برای فقر زدایی و کاهش محرومیت در کشور چه اقداماتی باید انجام دهد؛ توضیح داد: یکی از تجربههای نابی که در دوران مدیریت در منطقه ۱۸ داشتیم این بود که وقتی کتاب به حاشیههای شهر میبردیم. خیلیها از ما لباس و غذا میخواستند. اگر بخواهیم واقعی مساله را ببنیم باید برگردیم به همان حدیث که میفرماید: لامعاد لمن لامعاش له. برای کسی که معیشتی وجود ندارد اعتقاد و آخرت محوری نیست. همانطور که در هرم مزلو آمده است انسانها اولین و ابتداییترین چیزی که به آن احتیاج دارند نیازهای زیستی آنهاست و بعد باید نیاز به امنیت و سپس نیاز به عشق و محبت در انها باید تامین شود تا در نهایت به مسائلی مانند احترام و خودشکوفایی که غایت کار فرهنگی است؛ برسند.
زندگی آبرومند، مهمترین پیشران فرهنگ است
دهنادی اضافه کرد: برای فردی که در وضعیت معاش خوب و استانداردی نیست نمیتوان به فکر کتاب خواندن و فیلم دیدن او باشیم. به همین خاطر فقر اقتصادی موجب میشود که اولا مردم به مسائل فرهنگی توجهی نداشته باشند و برای آن هزینهای نکنند و ثانیا زمانیکه بسیاری از آنها با بیکاری و عدم دسترسی به مایحتاج اولیه زندگی مواجه هستند دیگر زمانی برای پرداختن به دغدغههای عالی فرهنگ و هنر ندارند. اینکه اسلام میگوید وقتی فقر وارد شود، دین از درب خانه خارج میشود معنایش همین است. معیشت و زندگی آبرومند منشا کرامت انسان و پیشران همه کارهای فرهنگی است. دولت باید براساس یکسری ضوابط اقتصادی و با یک نگاه جهادی یک سلسله اقداماتی را در حق افراد ضعیف جامعه که ابتدا از طریق یارانه کمک میشدند و سپس صدقه بگیر شدند و حالا از سبد غذایی ارتزاق میکنند انجام دهد و با نگاه توسعه محور و غیر مقطعی در کوتاهترین زمان ممکن راهی برای اشتغال و کرامتشان و جدایی شان از فقر مطلق پیدا کند. بارها وعدههایی در این زمینه داده شده که متاسفانه به انجام نرسیده است که مهمترین دلیل آن هم نبود بانک اطلاعاتی دقیق از درآمد مردم است. بخشی زیادی از جامعه ما به دلیل مسائل معیشتی متاسفانه در بخش ماقبل فرهنگ قرار دارند.
فرهنگ عمومی آینه خوش نیتی مسئولان است
دکتر دهنادی درباره ارزیابی عملکرد روسای جمهور گذشته گفت: به همان جمله به نقل از حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی میتوان بسنده کرد که ظاهر مردم باطن مسئولان است. همچنین امیرالمومنین در همین رابطه میفرمایند: جامعه نسبت به مسئولین خود از پدرانشان شبیهترند.
دولتهای پساکرونایی باید نگاه فرهنگی داشته باشند
این کارشناس فرهنگ و رسانه درباره اولویتهای موضوعی کار فرهنگی در دولت آینده اظهار داشت: دوران پساکرونا تولد جدیدی از نگاه حکمرانی را به همراه داشته که مهمترین محور آن پیوستگی همه چیز به همین است. در مدیریت ما نظریهای داریم به نام اثر پروانهای که بیان میکند که اگر سنگی در آب بیفتد و در چین پروانهای بال بزند ممکن است در اثر آن طوفانی در ایالات متحده ایجاد شود. همه چیز در دنیا به یکدیگر مرتبط است. ما قبل از کرونا هم با ورود اینترنت عملا وارد دهکده جهانی شده بودیم، اما بعد کرونا دیگر در این زندگی پیوسته نام دیگر دنیا است. مسئولی که بخواهد مدیریت کند اولا باید این نگاه را داشته باشد. دنیای پس از کرونا دیگر برای مسئول و مدیر فرهنگی دنیای برگزاری نمایشگاه و شوآف و جشنواره و همایش نیست. در این جا ما باید نگاه فرهنگی داشته باشیم به جای این نوع دستاوردهای از انقضا گذشته تا بتوانیم کاری برای بخش فرهنگ انجام دهیم. ما در این فضای به هم پیوسته به شدت به دیپلماسی فرهنگی نیاز داریم، اما مع الاسف از آنجا که سیاست خارجی ما به یک حیاط خلوت بازنشستگان مناصب اجرایی بدل شده است؛ کمترین چیزی در سفارتخانههای ایرانی به آن فکر میشود، استفاده از شرایط کنونی برای بسط مادی و معنوی فرهنگ ایرانی است.
او اضافه کرد: اگر در ایام پیش از کرونا سفیران ما به عنوان بازاریابان موسیقی، تئاتر و هنر ایران به درستی انجام وظیفه کرده بودند و هنر ایران درآمدهای لازم را در کشورهای دیگر داشت در ایام کرونا که فرهنگ کشور تعطیل و دچار فلاکت اقتصادی شد در ایام کرونایی میتوانستند تا حد زیادی مسائل مادی پیش آمده را جبران کنیم و صندوقهای حمایتی میتوانست با اتکا به درآمدهای ارزی به داد هنرمند و فعال هنری بیکار شده برسد. اما وقتی ضعیفترین بخش سیاسی یک کشور سفرا هستند که بسیاری از آنها بعد از عزل از مناصب مهم، راهی سفارت میشوند، دستگاه دیپلماسی نه باری از فرهنگ بر میدارد و نه گرهی از بازار باز میکند.
به عنوان مثال دیگر در زمینه سینما و تئاتر هم باید درک درستی از ویژگیهای جهانِ پس از کرونا داشته باشیم و سینما و تئاتر اقتصاد مربوط به خود را دارد که بر اساس عرضه و تقاضا است و دولت موظف است امنیت مردم را در مکانهای مسقف ایجاد کند و نگاه ویژه باید به آن داشته باشد. اما بیشترین چیزی که میتواند این دو حوزه را سامان دهد این است که سیاستگذار فرهنگی نگاه درستی به آینده فرهنگ و هنر با توجه به فرهنگ تغییر یافته پس از کرونا داشته باشد.
به جای اصرار به راههای پیشین شاید راه مهم، ساماندهی این بخش در VOD رسانهها بود. در ایام کرونا مشخص شد که تا ابد هیچ دولتی نمیتواند مدام کمک کننده به جمعیت هنرمندان و اهل فرهنگ باشد و ایجاد حیات مصنوعی کند. در حوزه کتاب هم به همین صورت است که ما باید تمام مصنوعات فرهنگی هنری را تبدیل به یک صنعت سود آور کنیم؛ و دولتها مهمترین کمکی که میتوانند به این حوزه بکنند این است که مدیریت کنند تا فعالان آن روی پای خودشان باشند. دلیل اینکه تمامی کتابها به خوبی دیده نمیشود این است که بازار نشر در وضعیت منفعل است. دولتهای نباید نگران باشد که مبادا درآمد افرادی که به شکل سنتی کار میکردند پائین بیاید و باید خیر بزرگتر را در نظر بگیرند و کمک کنند به افرادی که دارند در این زمینه ضرر میکنند، زیرا بهرحال داره شکل جدیدی از دنیا بعد از کرونا در حال تولد است که در این جامعه جدید که عمدتا الکترونیک و غیرحضوری هست افراد باید جایگاه و پایگاه داشته باشند.
مهمترین موضوع فرهنگی آینده ایران بحث تنهایی و جمعیت است
این کارشناس فرهنگ و رسانه در پاسخ سوالی مبنی بر مهمترین موضوعی که باید دولت به آن از نظر فرهنگی نزدیک شود؟ اظهار داشت: از نظر موضوعی، مساله جمعیت به یک حاشیه بحرانی نزدیک میشود. البته ازدیاد جمعیت مربوط به حریم شخصی مردم است و امر دستوری و حتی ترویجی نیست. چه فایده دارد اگر کسی متقاعد به فرزند آوری شود و یک جماعت سرشکسته و ناراضی داشته باشیم. مگر اینکه شرایط اقتصادی و اجتماعی و بیش از هر چیزی امید به آینده افزایش پیدا کند. حتی در وضعیت جنگ که کشور در خطر بود و بدترین وضعیت ممکن در هر جامعهای تلقی میشود مردم با تمام فقر مالیای که داشتند، اما فرزندآوری میکردند. ما در سالهای اخیر با رشد منفی سرمایه اجتماعی روبرو هستیم؛ که اگر جبران شود مردم متقاعد خواهند شد که در بدترین وضعیت نیز همراه باشند.
اما از این موضوع مهمتر و فوریتر مشکل تنهایی است. به عقیده من تا ۱۴۱۵ بیش از ۲۰ میلیون فرد مجرد در آستانه ورود به سالمندی خواهیم داشت که دستاورد زیادی از زندگی ندارند. این یعنی ازدیاد آسیبهای جنسی، اعتیاد، سرقت، خودکشی و هزار معضل دیگر. از طرف دیگر شما با طرحهای ضربتی نمیتوانید کسی که تنهایی را انتخاب کرده به نوع دیگری از زندگی مجبور کنید. جدیدترین آمارها نشان میدهد یک سوم افراد حتی با داشتن شرایط اقتصادی مطلوب هم حاضر به ازدواج نخواهند بود. اگر ازدواج کنند فرزند نمیخواهند و اگر فرزند بخواهند هم تک فرزند هایشان خود یک سونامی اجتماعی است. اگر ما تمام فعالیتهای فرهنگی و مناسبتی مان را تعطیل کنیم و آموزش بدهیم به این خیل تنها مانده یا در معرض تنهایی آموزش دهیم باز هم در آینده با یک انفجار وحشتناک اجتماعی روبرو هستیم. حال آنکه نه در دولت نه در سایر مراکز فرهنگی این موضوع اصلا جایی ندارد.
بخش فرهنگی غیر دولتی منشاء بحرانهای فرهنگی است
دهنادی با اشاره به اینکه در حوزه عدالت آموزشی وضعیت مدارس غیرانتفاعی، وضعیت کنکور و رقابتهای فرا مدرسهای به یک وضعیت خطرناکی رسیده است، ابراز کرد: زمانی تصمیم به ادغام مدارس دولتی و غیرانتفاعی شد و دوازده درصد آموزش را به عهده گرفتند. اما همین بخش دوازده درصدی داره همه آینده آموزشی را از آن خود میکند و به همین خاطر باید بحث مافیای کنکور حل و کنترل شود و دولت موظف است که در این زمینه برنامه داشته باشد در غیر اینصورت ممکن است تبدیل به گسلهای اجتماعی و شوریدن افرادی که هزینهای برای تامین هزینه زندگیشون ندارند، خواهد شود.
فرماندهی فرهنگ در دست نخبگان یا شومن ها؟
دهنادی با بیان اینکه برای پرداختن به موضوعات اساسی فرهنگی دولتها و حکومتها باید از مدیریت شومنها بر عرصه فرهنگ جلوگیری کنند افزود: متاسفانه اتفاقی که در سالهای گذشته به دلیل رشد بندبازیهای رسانهای در کل جهان رقم خورده است این است که شومنها جای نخبگان را گرفته اند. این مساله منحصر به فرهنگ هم نیست در عرصه سیاست هم همین مشکل حکمرانی را با مشکل جدی روبرو نموده است. به عنوان مثال از آبراهام لینکن و مارشال دوگل به ترامپ و مکرون رسیدیم. در سطوح مدیریت و حکمرانی متاسفانه یکی از شاخصهای اثرگذار همین مساله بالا آمدن افرادی است که ویترین مناسبی دارند و نه اندیشههای مرتبط و کارآمد. تفاوت و مرزهای بین شومنها و نخبگان حقیقی برای دولتها به دلیل برد رسانهای شومنها و درونگرایی نخبگان یک چالش بحرانی است و مهمترین کاری که یک دولت در این زمینه میتواند انجام دهد این است که برای گفتمان سازی، نخبگان را بیشتر از شومنها و سلبریتی مورد توجه قرار دهد و تا جامعه را از سطحی گرایی نجات دهد.
یکی از مهمترین راهبردهای دست یابی به چنین هدفی این است که دولت جلوی توسعه بی رویه دانشگاهها را بگیرد و آنها را براساس کیفیتشان کاهش دهد. ارزش مدرک را به مدرک و ارزش دانشگاه را به دانشگاه برگرداند تا تفاوت نخبه و نخبه نما مشخص شود.
مهمترین هدف گذاری دولتها برای سبک زندگی باید تقویت خانه و خانواده باشد
دکتر محمد صادق دهنادی در انتها در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه سبک زندگی در ایران ایا نیاز به متولی خاصی دارد؟ یا باید اجازه داد هر نوع سبک زندگی به فراخور خواسته شهروندان اختیار گردد؟ دولت در این خصوص چه وطایفی دارد؟ بیان کرد: سبک زندگی یک فهم تاریخی و تجربی ملی است و متولی هم ندارد. حتی با مطالعه تاریخ فرهنگ جهان متوجه خواهید شد که هر کشور و فرهنگی که در حریم خصوصی و نوع زندگی مردم بیشتر ورود کرده بیشتر بانی از بین بردن تعادل در آن شده است. دولتها و حکومتها باید برای بهبود سبک زندگی آموزش به مردم را گسترش دهند. مردمی که به سطح خوبی از دانایی رسیده باشند خودشان راه درست را پیدا خواهند کرد و این در واقع پیغام فطرت انبیا نیز هست؛ بنابراین دخالت در جزئیات و سبک زندگی مردم در واقع سوبرداشت ما از دین است و میتوان گفت معضلی که حتی از ابتدای انقلاب متاسفانه با آن روبرو بودیم این بوده که تفکرات چپ گرایانه و سوسیالیستی اردوگاه چپ جهانی در موطن خود شوروی سابق هم جایگاه خودش رو از دست داده به عنوان آموزههای اسلام به خورد مردم میدهند. در حالیکه اسلام ضمن چهارچوبهایی که دارد انسانها را به سمت آگاهی و بینایی پیش میبرد؛ و دخالت در موارد خصوصی سبک زندگی مردم به بیراهه رفتن است. مهمترین هدف گذاری دولتها برای سبک زندگی باید تقویت خانه و خانواده باشد. زنان خانه دار احتیاج به این دارند که خدماتی را که در خانه انجام میدهند شغل محسوب شود و توسط حکومت به رسمیت درآید. اگر این اتفاق بیفتد میتوان امیدوار شد که خانه دار بودن که به زعم فمنیستها یک فعالیت ضد ارزش است به ارزش بدل گردد و کارخانه انسان سازی از دورن خانواده کارش را بکند.
گفتگو از لیلا شادالوئی
ارسال نظرات