عید فطر مبارک
رمضان می رود پشت سرش هم دل،رفت تا سال دگر زنده بمانیم یا نه...
عید فطر ضیافتی است برای پایان این مهمانی.عید فطر پاداش افطارهای خالصانه وبجاست.عید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت است.عید فطر پایان نامه دوره ایثار وگذشت است.
صدای ثانیه شمار ساعت را میشنوم در پی گذر زمان، راستی! صدای نزدیک شدن قدمهای عید را میشنوم، اینک لحظهها خبر آورده اند عید آمده است. عیدی که بر آمدن انسانی نو از ظلمات گذشته مژده میدهد، انگار از نو به دنیا آمدیم، انگار تازهتر از همیشه پا در رکاب زندگی ایستاده ایم، این نو شدن را به جشن و سرور مینشینیم: در عید سعید فطرعید فطر بر همگان مبارک. باز در دفتر روزگارم ثبت شد:عید فطری دیگر آمد و رمضانی دیگر رفت. به شادی مینشینم روبروی پنجره فولاد، این عید نو شدن دل پر حکایتم را.
فروغ پیمانی
بشنوید
فروغ پیمانی
بشنوید
عید فطر با اجرای خانم نصیرزاده وادیت خانم یحیایی
ترانه هلال ماه نو
عید فطر ضیافتی است برای پایان این مهمانی. عید فطر پاداش افطارهای خالصانه وبجاست. عید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت است. عید فطر پایان نامه دوره ایثار وگذشت است.
"عید آمد و عید آمد، وان بخت سعید آمد
برگیر و دهل میزن، کان ماه پدید آمد"
به نماز میایستم و پنج تکبیر میزنم بر دنیا و هر آنچه مرا از نوازش نسیم رحمتت دور میسازد. میخواهم حسن ختام میهمانی ات، ابتدای آشنایی تازه ام با تو باشد.اکنون به مدد عبورم از باغ صیام، عطر گلهای تازه عبودیّت را آن چنان در سر دارم که بیدارتر از همیشه، میبینمت. چه شیرین است طعم میوههای آسمانی تو، آن هنگام که دست بر قنوت نماز عید بر میداریم و تو را زمزمه میکنیم: «اَنْ تُدْخِلَنی فی کُلِّ خَیر»
«دارد به خنده چشم جهان باز میشود یعنی که عید فطر تو آغاز میشود»
"عید آمد و عید آمد، وان بخت سعید آمد
برگیر و دهل میزن، کان ماه پدید آمد"
به نماز میایستم و پنج تکبیر میزنم بر دنیا و هر آنچه مرا از نوازش نسیم رحمتت دور میسازد. میخواهم حسن ختام میهمانی ات، ابتدای آشنایی تازه ام با تو باشد.اکنون به مدد عبورم از باغ صیام، عطر گلهای تازه عبودیّت را آن چنان در سر دارم که بیدارتر از همیشه، میبینمت. چه شیرین است طعم میوههای آسمانی تو، آن هنگام که دست بر قنوت نماز عید بر میداریم و تو را زمزمه میکنیم: «اَنْ تُدْخِلَنی فی کُلِّ خَیر»
«دارد به خنده چشم جهان باز میشود یعنی که عید فطر تو آغاز میشود»
جماعت! این فقط عید نیست؛ بهانهای خالقانه است برای کرامت و بخشندگی؛ فرصتی است تکرار ناشدنی، برای اجابت همه نیازهایی که چشم به آستان رمضان دوخته بودند. پس درمی یابیم این شکوه مبارک را و با هم ترانه ممتدِّ عبودیت را بخوانیم؛ چرا که همگان معترفیم بر عطش وصل و مرتکبیم بر شور مسلمانی! مبارک باد این عید بر همه عاشقان صبح! مسافر، به مقصد رسیده و بار، به منزل. کاروان رمضان، در منزل فطر، توقف کرده است. ساربان یگانه، کوله بار را در تجرد روح مسافر، به فراسوی سبکبالی میخواند و این، آغاز نزول آرامش در بلوغ دل او خواهد بود.چه عیدی بالاتر از این ابتدای متعالی؟! چه جشنی دلنشینتر از تبسم به روی دقایق فطر؟!
محبوبه زارع
بشنوید
محبوبه زارع
بشنوید
عیدتان مبارک به قلم مهنازبهروزیان اجرای پدرام بهنام وصبازحمتکش ومیکس بتول عباسی
بهار کبریا، شاخههای بلوغش را بر پنجره شهود ما گسترانده و عطرِ دل انگیز ملکوت را بر ما ارزانی داشته است. بهار را دریابیم و این ابلاغ خجسته را در پی سی امین روز مهمانی، پاس بداریم؛ چرا که همین است پیام روشن رمضان و همین است رسالت افطارهایی که در پس سی روزه، بر جانها حلول میکنند.
فاطمه پهلوان علی آقا
ترانه موسم شادی دلا
فاطمه پهلوان علی آقا
سلام بر فطر و زمانهای تطهیر شده از غیبت و دروغ و تهمت که به آب زلال سجاده و تسبیح، شست وشو شده اند!
سلام بر فطر و چشمهای روشن که بر روی همه پلیدیها بسته مانده اند و به انوار تابناک عالم قدس، گشوده شده اند.
در آغازین روز میهمانی بندگی مان خرسند بودیم که حقیرانی، چون ما را به آستان باشکوه خداوندی ات پذیرا شدی و امروز از خوان رنگینت، شادمانه برمی خیزیم و خرسندیم که کوله باری از نور رمضان و عفو و پاکی قدر و شادمانی عید را بر دوشمان نهاده ای.
تو، اهل تقوا و مغفرتی و ما اهل خطا و فراموشی. هر اندازه تو بخشنده ای، ما زیاده خواه و افزون طلبیم، اما زیاده خواهیهای ما کجا و اقیانوس بی کران مهربانی تو کجا؟!
تو آن بزرگی هستی که وجودهای به گل نشسته مان را با تابش خورشید تابستانیِ مهرت، در رمضان، به تکاپو واداشتی. لحظه به لحظه در سحرهای آگاهی و بیداری رمضان، چشم به راه طلوع خورشید معرفتمان ماندی، تا به چشمه جوشان قدر رساندی. با دست نوازشگرت، آب حیاتِ مطمئنه را به دیدگانمان چکاندی تا تکههای به جا مانده از روح والای انسانی را در خواهشهای نفسانی، پیدا کنیم؛ و امروز، عید به ثمر نشستن نهال عطوفتت، در شوره زار جانهای خسته مان است.ای میزبان عزیز ضیافت رمضان!ای مالک شبهای قدر وای صاحب عید فطر! رمضان را از من بپذیر.
حسین امیری
بشنوید
سلام بر فطر و چشمهای روشن که بر روی همه پلیدیها بسته مانده اند و به انوار تابناک عالم قدس، گشوده شده اند.
در آغازین روز میهمانی بندگی مان خرسند بودیم که حقیرانی، چون ما را به آستان باشکوه خداوندی ات پذیرا شدی و امروز از خوان رنگینت، شادمانه برمی خیزیم و خرسندیم که کوله باری از نور رمضان و عفو و پاکی قدر و شادمانی عید را بر دوشمان نهاده ای.
تو، اهل تقوا و مغفرتی و ما اهل خطا و فراموشی. هر اندازه تو بخشنده ای، ما زیاده خواه و افزون طلبیم، اما زیاده خواهیهای ما کجا و اقیانوس بی کران مهربانی تو کجا؟!
تو آن بزرگی هستی که وجودهای به گل نشسته مان را با تابش خورشید تابستانیِ مهرت، در رمضان، به تکاپو واداشتی. لحظه به لحظه در سحرهای آگاهی و بیداری رمضان، چشم به راه طلوع خورشید معرفتمان ماندی، تا به چشمه جوشان قدر رساندی. با دست نوازشگرت، آب حیاتِ مطمئنه را به دیدگانمان چکاندی تا تکههای به جا مانده از روح والای انسانی را در خواهشهای نفسانی، پیدا کنیم؛ و امروز، عید به ثمر نشستن نهال عطوفتت، در شوره زار جانهای خسته مان است.ای میزبان عزیز ضیافت رمضان!ای مالک شبهای قدر وای صاحب عید فطر! رمضان را از من بپذیر.
حسین امیری
بشنوید
سلام بر عید نوشته خانم بهروزیان اجرای محسن خادمی وصفیه شکوهی ومیکس عباسی
بهار بندگی را به باده نوشی آمده ام و به شکرانه ات جان خواهم افشاند.ای عشق،ای بهار،ای نور، لبیک!لبیک،ای صدای اللّه اکبر گلدسته ها! لبیک،ای شور نهفته در قلب این همه عاشق! لبیکای خدای رمضان،ای خدای فطر!رمضان آمده بود تا از عشقهای جاری در کوچه پس کوچهها بگوید که دلتنگی بیوه زنان را میشوید و غفلت روزمرگی مردمان را. رمضان آمده بود تا میزبان را به مهمانی خدا ببرد؛ آمده بود تا جاری کند نمازمان را در کوچههای نیاز.
بوی وداع می اید
بوی وداع می اید
«بهشت اگر چه نه جای گناه کاران است بیار باده که امید من به بخشش اوست»
ـ طلوع عید فطر، طلوع آدم است از قعر ظلمت گناه؛ مبارک باد صبحی که خورشید و انسان، هر دو پس از سیاهی، آغاز میشوند
ارسال نظرات