شانه هایم خسته از کشیدن بار زندگی ست کوله بار زندگیم را سبک کن و بر بیابان تنهایی ام ببار یا ارحم الرحمین
نهایت کاری که از دستش بر می آمد این بود که نهایتا یک صفحه بنویسد آخر هم مچاله اش کند وبندازد داخل سطل آشغال.نه انگار نمیشد. با خودش فکر کرد یک ساعتی را از نوشتن فاصله بگیردتا طوفانی که در ذهنش شکل گرفته بود آرام شود. آلبوم عکس هارا از کشو درآورد.ورق زد و ورق زد تا رسید به بخش عکس های حرم. گویی امشب تصمیم گرفته بود فقط با حرم خاطره بازی کند و اندک توجهی هم به بقیه عکس ها نکرد
از گوشه به گوشه حرم امام غریب عکس داشت :از کاشی کاری های صحن انقلاب گرفته تا صحن قدس.حرف از صحن هاشد چقدر دلتنگ روضه های شبانه حضرت زهرا در صحن قدس بود آن روضه ها را با هیچ چیز عوض نمیکرد آلبوم اما خالی بود از صحن جدید پیامبر اکرم و معلوم نبود کی میشد که برود حرم
عکس صفحه پنجم
عکس واضح و کاملی از حرم بود گفت: یا امام رضا سلام. هر وقت یه مشکلی برامون پیش میومد میگفتیم بریم امام رضا حل میکنه.این روزها اگه کسی از بینمون خدایی نکرده مریض بشه دیگه نمیتونیم بیاییم پنجره فولاد رو بگیریم خب مگه دست ماست. دست دلمونه که همش دلتنگ موندن تو حرم تا سحر میشه.
روی کاغذ نوشت :تمام افکارمان خلاصه شده در حرم. کاش آقا دعا کند این ویروس منحوس از جهان رخت ببندد وما بی دغدغه دوباره طعم شیرین زیارت را بچشیم...
#زینب_دانش
گاهی میگویم مگر من با کبوترهای شما نسبتی داشتم که بالِ سفیدم از نظر پاکتان دور نشد.
بشنوید
گوشهای که در آن واژهها "یاغریب الغربا" میگفتند
غریبی دیدم که انگار احساسِ غریبی نمیکرد
اشک هایش تا پنجره فولادِ شما...، همه را عاشق کرد
حالِ آن زائری که به امید مهرشما آمده بود
هنوز هم چشمهای مرا بارانی میکند
من هنوز
من هنوز
در میان گلدستهها گم میشوم
یادم هست که با خنده گفتم امام من
زائران عاشق اند، اما شما عاشق تری
کدام میزبانی حالِ همه را میفهمد؟!
یادم هست که گفتمای نورِ طوس
حاجت نواز
کجا پیدا کنم، چون تویی، عاشق نواز؟
پناه دلهای شکسته تویی
پناه چشمی که نمیداند روبه روی چه کسی بگرید
پناه دستی که نمیتواند جایی را بگیرد
پناه، تویی... امام رضا
میخواهم این بار نیز در خیالم زیارت نامه بخوانم
میخواهم دورِ حریمتان بگردم
آنقدر یارضا بگویم که تمام دلتنگی هایم از صدایم بیرون بزند
باز گوشهای بنشینم روبروی نگاه پرمحبتتان
بگویم از تمام آنچه که فقط شما میشنوید
بگویم که چقدر
این گوشه را دوست دارم
که هیچ کجا به اندازهی این مکان حال مرا نمیفهمد
#آذر_صادقی
انگار توو دلم نور میپاشن
و مثل کبوترای حرم سبکبال و آزادم
مولای من بازم کنار تو حالم خوبه
لحظههای عاشقی به وقت سحر، صدای دلنشین دعای ابو حمزه و یا علی و یا عظیم،
صدای خوش قرآن و مناجات و عطر صلوات توی حرمت چه صفایی داره
بشنوید
دکلمه یا ارحم الراحمین با اجرا و میکس محمد خسروی
آقا جون توی این ماه نور ورحمت
به سفرهی شفاعتت دعوتم کن.
توی دریای بندگی به امید گره گشایی تو اومدم.
یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ
مولای من! حالا که توی این ماه پر برکت رمضان، چشم وگوش و زبونم از وسوسه بسته ست.
یا امیر طوس حال دلمو با نگاه مهربونت خوب کن
یا امام رضا
#مهناز_بهروزیان