خانه ارواح در قلمروی انسان ها!
برای لذت بردن از یک داستان ارواح نیازی به اعتقاد به ارواح ندارید. قصههایی که در طول چندین نسل در اطراف مکانهای معروف و پریشان بزرگ شدهاند، میتوانند زندگی خارق العادهای از خود در فرهنگ عامیانه داشته باشند.
خانه ارواح در قلمروی انسانی
به گزارش تابناک جوان ،برای لذت بردن از یک داستان ارواح نیازی به اعتقاد به ارواح ندارید. قصههایی که در طول چندین نسل در اطراف مکانهای معروف و پریشان بزرگ شدهاند، میتوانند زندگی خارق العادهای از خود در فرهنگ عامیانه داشته باشند و داستانهایی که در مورد یک مکان احاطه شدهاند میتوانند تجربیات ما را از آنها تحت تأثیر قرار دهند؛ بنابراین آماده شوید تا باورهای خود را درباره این مکانهای فراموش نشدنی به چالش درآورید.
آسایشگاه ویورلی هیلز
این ساختمان سوزناک، الگویی کهن از بیمارستان ارواح یا پناهگاه دیوانهها است. این بیمارستان در سال ۱۹۱۰ برای معالجه قربانیان "طاعون سفید" یا همان سل ساخته شد.
در آن زمان، هیچ درمانی شناخته شده نبود و این بیماری اغلب کشنده بود. در برخی موارد، پزشکان روشهای آزمایشی را برای کمک به کاهش علائم امتحان میکردند و داستانهایی از آزمایشهای پزشکی غیرقانونی که در آن درمان اغلب به اندازه بیماری کشنده بود، به وجود آمد. مطمئناً این آسایشگاه در طی سالها شاهد صحنه مرگهای بسیاری بوده است، اگرچه ادعا میشود بیش از ۶۰ هزار بیمار در آنجا فوت کردهاند، طبق سوابق بازمانده از بیمارستان، این رقم اغراق آمیز است. مورخان میگویند که رقم واقعی نزدیک به ۸ هزار نفر بوده است که در بدترین اپیدمی سال رخ داده بود.
ویورلی هیلز از دهه ۱۹۶۰ تا دهه ۱۹۸۰ به عنوان بیمارستان سالمندان استفاده میشد و چندین داستان بر اساس شایعات مربوط به بدرفتاری با بیماران از جمله ادعای استفاده از درمانهای بنیادی مانند شوک درمانی بین عموم پخش شد.
در سالهایی که ویورلی هیلز برای همیشه بسته شده بود، ماجراجویان و شکارچیان ارواح که به داخل ساختمان راه پیدا کردهاند، از درب زدن و صداهای عجیب در ساختمان متروکه گفتهاند. دیگران گزارش دادند که صدای قدمها و فریادهای بیماران از اتاقهای خالی شنیده میشود. گفته میشود که اشکال سایهدار در حفرههای تاریک ساختمان جمع میشوند و گفته میشود که بازدید کنندگان را از طریق راهروهای باریک دنبال میکنند. قدمها و صداهای اشباح در امتداد تونل مرگ (یک تونل زیرزمینی که از بیمارستان به مسیرهای راه آهن در پایین تپه منتهی میشود) شنیده میشود.
چندین داستان در طبقه پنجم بیمارستان واقع شده است، جایی که گزارش شده است بیماران سل با اختلالات روانی تحت درمان قرار گرفتهاند. به خصوص، اتاق ۵۰۲، جایی که دو پرستار خود را کشتهاند، یکی با حلق آویز کردن، دیگری با پریدن به بیرون از پنجره. برخی از بازدیدکنندگان ادعا کردند که اشکال مرموزی را در پنجرهها دیدهاند و یا صداهایی را شنیدهاند که به آنها میگویند: بروید بیرون.
در آن زمان، هیچ درمانی شناخته شده نبود و این بیماری اغلب کشنده بود. در برخی موارد، پزشکان روشهای آزمایشی را برای کمک به کاهش علائم امتحان میکردند و داستانهایی از آزمایشهای پزشکی غیرقانونی که در آن درمان اغلب به اندازه بیماری کشنده بود، به وجود آمد. مطمئناً این آسایشگاه در طی سالها شاهد صحنه مرگهای بسیاری بوده است، اگرچه ادعا میشود بیش از ۶۰ هزار بیمار در آنجا فوت کردهاند، طبق سوابق بازمانده از بیمارستان، این رقم اغراق آمیز است. مورخان میگویند که رقم واقعی نزدیک به ۸ هزار نفر بوده است که در بدترین اپیدمی سال رخ داده بود.
ویورلی هیلز از دهه ۱۹۶۰ تا دهه ۱۹۸۰ به عنوان بیمارستان سالمندان استفاده میشد و چندین داستان بر اساس شایعات مربوط به بدرفتاری با بیماران از جمله ادعای استفاده از درمانهای بنیادی مانند شوک درمانی بین عموم پخش شد.
در سالهایی که ویورلی هیلز برای همیشه بسته شده بود، ماجراجویان و شکارچیان ارواح که به داخل ساختمان راه پیدا کردهاند، از درب زدن و صداهای عجیب در ساختمان متروکه گفتهاند. دیگران گزارش دادند که صدای قدمها و فریادهای بیماران از اتاقهای خالی شنیده میشود. گفته میشود که اشکال سایهدار در حفرههای تاریک ساختمان جمع میشوند و گفته میشود که بازدید کنندگان را از طریق راهروهای باریک دنبال میکنند. قدمها و صداهای اشباح در امتداد تونل مرگ (یک تونل زیرزمینی که از بیمارستان به مسیرهای راه آهن در پایین تپه منتهی میشود) شنیده میشود.
چندین داستان در طبقه پنجم بیمارستان واقع شده است، جایی که گزارش شده است بیماران سل با اختلالات روانی تحت درمان قرار گرفتهاند. به خصوص، اتاق ۵۰۲، جایی که دو پرستار خود را کشتهاند، یکی با حلق آویز کردن، دیگری با پریدن به بیرون از پنجره. برخی از بازدیدکنندگان ادعا کردند که اشکال مرموزی را در پنجرهها دیدهاند و یا صداهایی را شنیدهاند که به آنها میگویند: بروید بیرون.
ساوانا
ساوانا که به خانه ارواح مشهور است، اغلب خالی از سکنهترین مکانها خوانده میشود. از جمله ارواح ساکن این گورستان میتوان به گریسی واتسون، کودک ۶ سالهای اشاره کرد که در سال ۱۸۸۹ بر اثر ذاتالریه درگذشت. گفته میشود که شبح او مجسمهای به اندازه واقعی را که بالای قبر او قرار دارد، تسخیر میکند، که مانند چندین مجسمه دیگر در قبرستان است. بعضی اوقات دیده شده که انگار مجسمهها زنده هستند و حرکت میکنند، در حالی که صدای بازی یا گریه کودکان گاهی اوقات در نزدیکی این محل شنیده میشود.
خانه همپتون لیلیبریج ساوانا در سال ۱۷۹۷ ساخته شد و چندین سال بعد دخمه مرموزی در زیر این ملک جدید کشف شد، که هرگز باز نشده است. از آن زمان، از ۲۶ خانواده که در خانه زندگی کردهاند، از برخوردهای شبح وار مختلف که آنها را مجبور به کوچ کردن کردهاند، شکایت کردهاند. این برخوردهای عجیب شامل جابجایی مبلمان و قفل شدن درها بود که باعث رعب و وحشت آنها شده بود.
خانه همپتون لیلیبریج ساوانا در سال ۱۷۹۷ ساخته شد و چندین سال بعد دخمه مرموزی در زیر این ملک جدید کشف شد، که هرگز باز نشده است. از آن زمان، از ۲۶ خانواده که در خانه زندگی کردهاند، از برخوردهای شبح وار مختلف که آنها را مجبور به کوچ کردن کردهاند، شکایت کردهاند. این برخوردهای عجیب شامل جابجایی مبلمان و قفل شدن درها بود که باعث رعب و وحشت آنها شده بود.
گورستان بچلر گروو
این گورستان کوچک در جنگلی در حومه شیکاگو به لطف بیش از ۱۰۰ مورد مشاهده مستند از ارواح، چراغهای عجیب و غریب و سایر قسمتهای فوق طبیعی، شهرت خود را به عنوان گورستان خالی از سکنه کسب کرده است.
در طی دهه ۱۹۵۰، پس از شیوع خرابکاری در این محل دورافتاده، چند نفر ادعا کردند که یک شبح را در بالای قبرستان در حال لرزش میبینند که با نزدیک شدن به آنها باعث وحشت شده و سپس آنها فرار میکنند. برخی دیگر میگویند که آنها شبح یک کشاورز و اسب گاوآهن را دیدهاند که باعث وحشت آنها شده است.
برخی از افراد که شبها در جادههای نزدیک قبرستان رانندگی میکردند، ادعا میکردند که در انحنای تند جاده با ماشین شبحوار تصادف کردهاند، اما پس از عبور از آن، هیچ خسارتی وارد نشده و هیچ خودروی دیگری نیز وجود ندارد.
در سال ۱۹۹۱، روزنامه شیکاگو سان تایمز یک عکس مشهور را که توسط بازدید کنندهای از قبرستان گرفته شده بود، نشان داد که به نظر میرسد شکل نیمه شفاف یک زن با لباس قدیمی روی سنگ قبر نشسته است. این عکاس، بخشی از یک تیم تحقیقاتی ماورا الطبیعه، ادعا کرد که هنگام گرفتن عکس، این زن قابل مشاهده با چشم نیست. چهره موجود در این عکس به شبح زنی که در کنار فرزند خردسالش دفن شده است شبیه است و گفته میشود که قبرستان در شبهای ماه کامل شبح کودک را در آغوش خود میگیرد.
در طی دهه ۱۹۵۰، پس از شیوع خرابکاری در این محل دورافتاده، چند نفر ادعا کردند که یک شبح را در بالای قبرستان در حال لرزش میبینند که با نزدیک شدن به آنها باعث وحشت شده و سپس آنها فرار میکنند. برخی دیگر میگویند که آنها شبح یک کشاورز و اسب گاوآهن را دیدهاند که باعث وحشت آنها شده است.
برخی از افراد که شبها در جادههای نزدیک قبرستان رانندگی میکردند، ادعا میکردند که در انحنای تند جاده با ماشین شبحوار تصادف کردهاند، اما پس از عبور از آن، هیچ خسارتی وارد نشده و هیچ خودروی دیگری نیز وجود ندارد.
در سال ۱۹۹۱، روزنامه شیکاگو سان تایمز یک عکس مشهور را که توسط بازدید کنندهای از قبرستان گرفته شده بود، نشان داد که به نظر میرسد شکل نیمه شفاف یک زن با لباس قدیمی روی سنگ قبر نشسته است. این عکاس، بخشی از یک تیم تحقیقاتی ماورا الطبیعه، ادعا کرد که هنگام گرفتن عکس، این زن قابل مشاهده با چشم نیست. چهره موجود در این عکس به شبح زنی که در کنار فرزند خردسالش دفن شده است شبیه است و گفته میشود که قبرستان در شبهای ماه کامل شبح کودک را در آغوش خود میگیرد.
منبع : تابناک جوان
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ترس هست و خیالات و دیگر هیچ