بازگشت به زندگی در دقیقه 11
مرد لندنی تجربه نزدیک به مرگ و بازگشت خود به زندگی را به اشتراک میگذارد.
بازگشت به زندگی در دقیقه 11
به گزارش تابناک جوان ، آدام تاپ ۳۵ ساله بود که درگذشت. تاپ که به مدت ۱۵ سال در لندن امدادگر بود، در تاریخ ۲۸ فوریه ۲۰۱۸ در مغازه خود مشغول کارهای نجاری بود که هنگام کار با دستگاه برق گرفت و قلبش به مدت ۱۱ و نیم دقیقه ایستاد.
وی راجب لحظه برق گرفتگی بیان کرد: "مثل این بود که کسی سوییچ را بزند. تمام حواس من ۱۲ هزار ولت برقی بود که در من قوطه ور شده بود. این یکی از دردناکترین اتفاقی بود که من تجربه کردهام. هر وقت که به آن فکر میکنم حس میکنم که دارم برق میخورم. "
خوشبختانه، تاپ دوستی همراه با خود داشت که اخیراً دوره ایمنی ولتاژ بالا را گذرانده بود. مارک ویلسون تاپ را از برق جدا کرد و استفانی همسر تاپ را صدا زد. استفانی هم که دوره احیای قلب دیده بود، بلافاصله CPR را شروع کرد. آنها به سرعت با شماره ۹۱۱ تماس گرفتند.
آمبولانس حاضر شد و دو نفر از همکاران استفانی برای تزریق دارو در استخوان شانه او سوراخ ایجاد کردند. آنها او را به سرزمین زندگان برگرداندند.
تاپ شش ساعت بیدار نشد و وقتی بیدار شد، در ICU لوله گذاری شده بود، که به گفته او راهی عجیب برای بیدار شدن است.
تاپ یکی از ۱۵۸ نفری است که در تحقیقی بین دانشگاه وسترن و دانشگاه لیژ شرکت کرده است که با استفاده از متن کاوی و هوش مصنوعی متوجه شدند که اکثر مردم به تجربیات نزدیک به مرگ یا NDE پاسخ مثبت میدهند.
دکتر آندره سودو، دانشیار گروه فیزیک و نجوم وسترن گفت" از شرکت کنندگان خواسته شد که آزادانه در مورد تجربه نزدیک به مرگ خود بنویسند و این روایتها توسط محققان دانشگاه وسترن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. "
به طور سنتی، تجربه کنندگان نزدیک به مرگ با استفاده از پرسشنامههای استاندارد مورد بررسی قرار میگیرند، که از شرکت کنندگان سوالاتی را میپرسند که با استفاده از چند گزینه پاسخ داده میشوند.
دکتر آندره سودو در ادامه افزود:"با استفاده از متن کاوی کلماتی را استخراج کردیم که بیشتر جنبه مثبت داشتند مانند نور و سلامتی و دیدیم که کلماتی مانند ترس، در حالی که هنوز بخشی از روایت هستند، بسیار کمتر از نتایج مثبت تسلط دارند. "
تاپ بیش از ۱۱ دقیقه مرده بود، احیا شد و برای مدت شش ساعت در کما فرو رفت. اما در حالی که او اساساً برای جهانیان مرده بود، گفت که تجربه عمیقی را حس کرده است.
وی اینگونه تجربه خود را بیان کرد: "ناگهان، من در مکانی بیدار شدم که ظاهراً همیشه بودهام. سیاه بود و به نظر میرسید فضای بیکران کهکشان است.
من آدم نبودم، هیچ چیز نبودم. این دقیقاً مانند نوعی ازآگاهی بود که من در آنجا بسیار خوشحال و دلپذیر، در آنجا حضور داشتم.
تاپ گفت که او سپس احساس کرد فرکانسی روی او تمرکز کرده و چیزی را دید که به نظر میرسید نوعی بنزین روی آب با اشکال و الگوهای هندسی باشد، و افزود که چیزی از طریق افکار و احساسات و عواطف با او ارتباط برقرار میکند و حس شادی بخشی به او منتقل میکند.
من تازه شروع به محو شدن در تار و پود جهان کردم. خیلی گرم و آرام و دلنشین بود که ناگهان به سرعت به جسم خود برگشتم. "
تاپ سرانجام از کما بیدار شد. او پرسید که چه مدت مرده بوده و گفت اگر به او بگویند ۳۰ سال گذشته است، او باور میکند.
حس زمان برای او کمی گیج کننده بود، اما آنچه تعجب آورتر بود این موضوع بود که او در بدن خود احساس خانه بودن نمیکرد.
وی در ادامه افزود: "در واقع مدتی طول کشید تا دوباره در بدن خود احساس راحتی کنم. فقط نفس میکشیدم و متوجه بودم که من خیلی هوشیار هستم که بتوانم نفس بکشم. دو ماه طول کشید، من فقط احساس میکردم بدنم خیلی برای من غریبه است. این تجربه غیرقابل توصیف بود و افزود که مدتی طول کشید تا بتواند آن را به زبان بیاورد. چیزی که من از آن تجربه فهمیدم این احساس مطلق و صریح است که قرار است مرگ اتفاق بیفتد. ممکن است خوشایند نباشد و ممکن است ما آن را نخواهیم، اما قرار است این اتفاق بیفتد و به معنای واقعی کلمه بخشی ضروری از زندگی است. "
وی در انتها افزود: "هر چقدر این لحظات برای مردم ترسناک باشد. لزوماً چیز بدی نیست در واقع بسیار زیباست. "
وی راجب لحظه برق گرفتگی بیان کرد: "مثل این بود که کسی سوییچ را بزند. تمام حواس من ۱۲ هزار ولت برقی بود که در من قوطه ور شده بود. این یکی از دردناکترین اتفاقی بود که من تجربه کردهام. هر وقت که به آن فکر میکنم حس میکنم که دارم برق میخورم. "
خوشبختانه، تاپ دوستی همراه با خود داشت که اخیراً دوره ایمنی ولتاژ بالا را گذرانده بود. مارک ویلسون تاپ را از برق جدا کرد و استفانی همسر تاپ را صدا زد. استفانی هم که دوره احیای قلب دیده بود، بلافاصله CPR را شروع کرد. آنها به سرعت با شماره ۹۱۱ تماس گرفتند.
آمبولانس حاضر شد و دو نفر از همکاران استفانی برای تزریق دارو در استخوان شانه او سوراخ ایجاد کردند. آنها او را به سرزمین زندگان برگرداندند.
تاپ شش ساعت بیدار نشد و وقتی بیدار شد، در ICU لوله گذاری شده بود، که به گفته او راهی عجیب برای بیدار شدن است.
تاپ یکی از ۱۵۸ نفری است که در تحقیقی بین دانشگاه وسترن و دانشگاه لیژ شرکت کرده است که با استفاده از متن کاوی و هوش مصنوعی متوجه شدند که اکثر مردم به تجربیات نزدیک به مرگ یا NDE پاسخ مثبت میدهند.
دکتر آندره سودو، دانشیار گروه فیزیک و نجوم وسترن گفت" از شرکت کنندگان خواسته شد که آزادانه در مورد تجربه نزدیک به مرگ خود بنویسند و این روایتها توسط محققان دانشگاه وسترن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. "
به طور سنتی، تجربه کنندگان نزدیک به مرگ با استفاده از پرسشنامههای استاندارد مورد بررسی قرار میگیرند، که از شرکت کنندگان سوالاتی را میپرسند که با استفاده از چند گزینه پاسخ داده میشوند.
دکتر آندره سودو در ادامه افزود:"با استفاده از متن کاوی کلماتی را استخراج کردیم که بیشتر جنبه مثبت داشتند مانند نور و سلامتی و دیدیم که کلماتی مانند ترس، در حالی که هنوز بخشی از روایت هستند، بسیار کمتر از نتایج مثبت تسلط دارند. "
تاپ بیش از ۱۱ دقیقه مرده بود، احیا شد و برای مدت شش ساعت در کما فرو رفت. اما در حالی که او اساساً برای جهانیان مرده بود، گفت که تجربه عمیقی را حس کرده است.
وی اینگونه تجربه خود را بیان کرد: "ناگهان، من در مکانی بیدار شدم که ظاهراً همیشه بودهام. سیاه بود و به نظر میرسید فضای بیکران کهکشان است.
من آدم نبودم، هیچ چیز نبودم. این دقیقاً مانند نوعی ازآگاهی بود که من در آنجا بسیار خوشحال و دلپذیر، در آنجا حضور داشتم.
تاپ گفت که او سپس احساس کرد فرکانسی روی او تمرکز کرده و چیزی را دید که به نظر میرسید نوعی بنزین روی آب با اشکال و الگوهای هندسی باشد، و افزود که چیزی از طریق افکار و احساسات و عواطف با او ارتباط برقرار میکند و حس شادی بخشی به او منتقل میکند.
من تازه شروع به محو شدن در تار و پود جهان کردم. خیلی گرم و آرام و دلنشین بود که ناگهان به سرعت به جسم خود برگشتم. "
تاپ سرانجام از کما بیدار شد. او پرسید که چه مدت مرده بوده و گفت اگر به او بگویند ۳۰ سال گذشته است، او باور میکند.
حس زمان برای او کمی گیج کننده بود، اما آنچه تعجب آورتر بود این موضوع بود که او در بدن خود احساس خانه بودن نمیکرد.
وی در ادامه افزود: "در واقع مدتی طول کشید تا دوباره در بدن خود احساس راحتی کنم. فقط نفس میکشیدم و متوجه بودم که من خیلی هوشیار هستم که بتوانم نفس بکشم. دو ماه طول کشید، من فقط احساس میکردم بدنم خیلی برای من غریبه است. این تجربه غیرقابل توصیف بود و افزود که مدتی طول کشید تا بتواند آن را به زبان بیاورد. چیزی که من از آن تجربه فهمیدم این احساس مطلق و صریح است که قرار است مرگ اتفاق بیفتد. ممکن است خوشایند نباشد و ممکن است ما آن را نخواهیم، اما قرار است این اتفاق بیفتد و به معنای واقعی کلمه بخشی ضروری از زندگی است. "
وی در انتها افزود: "هر چقدر این لحظات برای مردم ترسناک باشد. لزوماً چیز بدی نیست در واقع بسیار زیباست. "
منبع : تابناک جوان
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
"راجب" یعنی چی؟