اتفاقات خنده داری که در تاریخ رخ دادند
در این گزارش کوتاه به مرور چند اتفاق جالب و خنده دار در تاریخ جهان میپردازیم که تا کنون آن ها را نشنیده اید.
حتما میدانید جهان در طول تاریخ شاهد اتفاقات تلخ، وحشتناک و عبرت آموز زیادی بوده است، اما در این میان، رخدادهای طنز و خنده داری هم وجود دارد که شاید کمتر به گوشتان خورده باشد. از جنگ ناپلئون با خرگوشها گرفته تا لشگر کوچک ۸۰ نفرهای که برای جنگ رفت و ۸۱ نفره بازگشت. در این گزارش کوتاه، تعدادی از این اتفاقات جالب که در تاریخ ثبت شدهاند را برای شما به اشتراک گذاشتهایم.
در سال ۱۸۹۵ در ایالت اوهایو تنها دو عدد ماشین وجود داشت که همین دو عدد با وجود اینکه مساحتی به اندازه کل کشور را در اختیار داشتند در اتفاقی نادر با یکدیگر تصادف کرده و یکی از جالبترین تصادفهای تاریخ که از آن به عنوان اولین هم یاد میشود را رقم زدند.
در سال ۱۸۹۵ در ایالت اوهایو تنها دو عدد ماشین وجود داشت که همین دو عدد با وجود اینکه مساحتی به اندازه کل کشور را در اختیار داشتند در اتفاقی نادر با یکدیگر تصادف کرده و یکی از جالبترین تصادفهای تاریخ که از آن به عنوان اولین هم یاد میشود را رقم زدند.
در سال ۱۹۷۹ زمانی که رئیس جمهور آمریکا، جیمی کارتر برای ماهیگیری به تنهایی با قایق به داخل مرداب رفته بود مورد حمله یک خرگوش غول پیکر قرار گرفت که به سمت او شنا میکرد و کارتر را حسابی ترسانده بود. گفته میشود اعضای کاخ سفید باور نمیکردند یک خرگوش بتواند شنا کند تا زمانی که تصویری از این اتفاق منتشر شد. این موضوع مدتها جزو مباحث داغ مردم و رسانه ها بود.
بعد از برقراری پیمان صلح میان روسیه و ناپلون، تزار روسیه ناپلئون را برای شرکت در یک برنامه شکاری دعوت کرد، آنها صدها و به روایاتی هزاران خرگوش را آماده کردند و زمانی که ناپلئون اقدام به شکار کرده بود خرگوشها را از قفس رها کردند. از آنجایی که خرگوشها شکاری نبودند و به اشتباه جمع آوری شده بودند هیچ کدام فرار نکردند و اتفاقا همگی به سمت ناپلئون و همراهانش دویدند که این موضوع تعجب و وحشت ناپلئون را به همراه داشت و گفته میشود از آن زمان خرگوش به یک کابوس برای ناپلئون تبدیل شد.
تیموتی دکستر کسی بود که در قرن ۱۷ مرگ خود را جعل کرد. او خود نیز به طور مخفیانه در مراسم تشییع جنازهاش شرکت کرد و حتی بعدتر همسرش را بابت اینکه به اندازه کافی گریه نکرده بود مورد بازخواست قرار داد. دکستر شخصیت عجیب و غریبی بود، او در سالهای آخر زندگیاش مجسمه ۴۰ تن از رهبران مشهور و خود را در خانهاش ساخته بود و در کتیبه مربوط به مجسمهاش خود را بزرگترین فیلسوف زنده جهان غرب معرفی کرده بود.
ماجرای این قلعه حکایت از یک گاف عجیب و بزرگ دارد. داستان از آن قرار است که آمریکا پس از جنگ ۱۸۱۲ تصمیم گرفت برای مبارزه احتمالی با کانادا، قلعهای را در مرز بین این دو کشور بسازد که از نزدیک شدن هر کشتی بزرگ جنگی جلوگیری میکرد، اما مشکل بزرگ این قلعه این بود که نیم مایل آن در خود کانادا ساخته شده بود. از این اتفاق به عنوان یکی از گافهای بزرگ تاریخ یاد میشود.
ماراتن مردان ۱۹۰۴ شگفت انگیز بود. مسیر آن بسیار دشوار بود و از شهر سنت لوئیس و تپههای بلند عبور میکرد بنابراین کمتر از نیمی از جمعیت شرکت کنندهها به خط پایان رسیدند آن هم با تقلب! یکی از ورزشکاران که به نوعی قصد دوپینگ داشته موادی را مصرف کرده بود که سم قوی آن باعث شد به شدت بیمار شود و در حالی به دویدن خود ادامه میداد که دو مربیاش او را سرپا نگه داشته بودند.
اولین نفری که به خط پایان رسید فردی به نام لورس بود که به دلیل تقلب از مسابقه حذف شد، چرا که او بیشتر مسیر را با ماشین آمده بود و هرچند که از حوالی خط پایان پیاده دوید، اما در مسیر با ماشین دیده شده بود.
همچنین این اولین المپیکی بود که دو سیاه پوست هم در آن حضور داشتند، یکی از آنها در حالی به دویدن خود ادامه میداد که یک سگ وحشی او را دنبال میکرد و نفر دیگر یک پستچی کوبایی بود که به خاطر از دست دادن تمام پول خود مجبور شد در همین حین مسابقه را رها کند و به شهر سنت لوئیس برود.
اولین نفری که به خط پایان رسید فردی به نام لورس بود که به دلیل تقلب از مسابقه حذف شد، چرا که او بیشتر مسیر را با ماشین آمده بود و هرچند که از حوالی خط پایان پیاده دوید، اما در مسیر با ماشین دیده شده بود.
همچنین این اولین المپیکی بود که دو سیاه پوست هم در آن حضور داشتند، یکی از آنها در حالی به دویدن خود ادامه میداد که یک سگ وحشی او را دنبال میکرد و نفر دیگر یک پستچی کوبایی بود که به خاطر از دست دادن تمام پول خود مجبور شد در همین حین مسابقه را رها کند و به شهر سنت لوئیس برود.
در سال ۱۹۳۲ استرالیا به جنگ با شترمرغهای EMU رفت. این شترمرغها که گفته میشود تعداد آنها حدود ۲۰ هزارتا بود به زمینهای کشاورزی استرالیا هجوم برده و آنها را تخریب کردند، از آنجایی که استرالیا در آن زمان به کشاورزی متکی بود دولت دستور حمله نظامی به شترمرغها را داد. اما در آخر به خاطر سرعت بالای این پرندگان و پراکنده شدن آنها هنگام شلیک گلوله آنها توانستند در مقابل انسانها پیروز شوند و در پایان این جنگ نابرابر، همچنان ۱۹ هزار شترمرغ باقی مانده بود.
لیختن اشتاین یک کشور بسیار کوچک است که احتمالا بسیاری از مردم آن را نمیشناسند. این کشور هیچ ارتشی ندارد و آخرین اقدام نظامی آن به سال ۱۸۶۶ و جنگی که میان اتریش و پروس رخ داد برمیگردد. لیختن اشتاین ۸۰ نفر را به این جنگ فرستاد و ۸۱ نفر در آخر به کشور بازگشتند انگار که جنگجویان در این جنگ دوستی هم پیدا کرده و با خود آورده بودند.
چندی بعد از این جنگ، ارتش نظامی لیختن اشتاین منسوخ شد و به همین ترتیب در سال ۲۰۰۷ زمانی که سوئیس به این کشور حمله کرد بدون آنکه خود متوجه شود از مرز آن رد شد چرا که هیچکس برای مقابله با آنان نیامده بود.
چندی بعد از این جنگ، ارتش نظامی لیختن اشتاین منسوخ شد و به همین ترتیب در سال ۲۰۰۷ زمانی که سوئیس به این کشور حمله کرد بدون آنکه خود متوجه شود از مرز آن رد شد چرا که هیچکس برای مقابله با آنان نیامده بود.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
ارسال نظرات