لطیفههای هیأت
حاج غلامرضا سازگار، در دهه اول محرم به یکی از روستاهای قم رفته بود، شب اول به او میگویند برای شام چی میل دارید و میگوید: از همین مرغهایی که اینجا قدم میزنند، یکی رو سر ببرید برای شام. این روند ادامه داشت تا شب عاشورا.
به مناسبت ایام نوروز سال ۱۴۰۰ در سلسله مطالبی تا پایان تعطیلات شوخ طبعیها و لطایف اهالی هیأت، مداحان و منبریها را مرور خواهیم کرد.
مداحی که نسل مرغ را منقرض کرد!
حاج غلامرضا سازگار که خود اهل شهر قم است، سالها پیش یک ماجرای جالب از مداحی تعریف میکرد که برای خواندن در دهه اول محرم به یکی از روستاهای قم رفته است.
وعده اول غذا به آقای مداح میگویند: حاج آقا چی میل دارید آشپز ما برای شما آماده کنه؟
حاج آقا میگوید:ای بابا! اینجا که دهاتی بیش نیست. از همین مرغهایی که اینجا قدم میزنند، یکی رو سر ببرید برای شام.
خلاصه آقای مداح آن شب را مرغ بریان نوش جان میکند.
فردا شب، دوباره همان سوال مطرح میشود. میزبان به مداح معروف میگوید: آشپز ما همه جور غذایی بلد است. ایرانی، فرنگی. خلاصه تعارف نکنید.
باز آن مداح میگوید: اینجا که دهاته. یکی از همین مرغا.
این قصه هر شب ادامه داشته تا شب عاشورا. هر شب از مداح محترم سوال میکردند که چی میل دارد و او با تحقیر و اشاره به عقب ماندگی روستا میگفته، اینجا که غیر از مرغ چیزی پیدا نمیشود. پس همین را برایم درست کنید.
شب آخر وقتی میزبان همین جواب را میشنود، عصبانی میشود و میگوید: حاج آقا! هر شب به شما گفتم چی میل دارین، گفتید اینجا که چیزی پیدا نمیشه. مرد حسابی! بس که مرغ برات سر بریدیم و جلوی شما گذاشتیم، نسل مرغ مادرمرده تو این روستا منقرض شده! شما مرغی برای مردم باقی نذاشتید!
مداحی که نسل مرغ را منقرض کرد!
حاج غلامرضا سازگار که خود اهل شهر قم است، سالها پیش یک ماجرای جالب از مداحی تعریف میکرد که برای خواندن در دهه اول محرم به یکی از روستاهای قم رفته است.
وعده اول غذا به آقای مداح میگویند: حاج آقا چی میل دارید آشپز ما برای شما آماده کنه؟
حاج آقا میگوید:ای بابا! اینجا که دهاتی بیش نیست. از همین مرغهایی که اینجا قدم میزنند، یکی رو سر ببرید برای شام.
خلاصه آقای مداح آن شب را مرغ بریان نوش جان میکند.
فردا شب، دوباره همان سوال مطرح میشود. میزبان به مداح معروف میگوید: آشپز ما همه جور غذایی بلد است. ایرانی، فرنگی. خلاصه تعارف نکنید.
باز آن مداح میگوید: اینجا که دهاته. یکی از همین مرغا.
این قصه هر شب ادامه داشته تا شب عاشورا. هر شب از مداح محترم سوال میکردند که چی میل دارد و او با تحقیر و اشاره به عقب ماندگی روستا میگفته، اینجا که غیر از مرغ چیزی پیدا نمیشود. پس همین را برایم درست کنید.
شب آخر وقتی میزبان همین جواب را میشنود، عصبانی میشود و میگوید: حاج آقا! هر شب به شما گفتم چی میل دارین، گفتید اینجا که چیزی پیدا نمیشه. مرد حسابی! بس که مرغ برات سر بریدیم و جلوی شما گذاشتیم، نسل مرغ مادرمرده تو این روستا منقرض شده! شما مرغی برای مردم باقی نذاشتید!
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
نوروز 92 به حج عمره مشرف شده و در فندق المیدان مکه مستقر شدیم . روز ظهر و شب غذای ما چلو مرغ یا سوپ مرغ بود!روز آخر به روحانی کاروان گفتم شما خبر عاجل را که از تلویزیون سعودی مرتبا پخش میشه دیدین؟
گفتند خیر ؛ قضیه چیه؟ گفتم زیر نویس خبر می نویسد:
الحجاج الایران ؛ عدو الدجاج المیدان .
گفتند خیر ؛ قضیه چیه؟ گفتم زیر نویس خبر می نویسد:
الحجاج الایران ؛ عدو الدجاج المیدان .