دختر مدیری که به خاطر عشق به پدرش نظافتچی شد!
عشق و علاقه به پدر، دختر او را که یک مدیر موفق است به پذیرش شغل نظافتچی در خانه سالمندان محل نگهداری پدرش واداشت.
با شیوع گسترده کرونا محدودیتهای سختی برای حفاظت از جان افراد سالمند در اماکن نگهداری آنها از جمله خانه سالمندان اعمال شده است. به همین دلیل بسیاری از خانوادهها برای در امان ماندن عزیزان خود مجبور شدهاند تا ماهها را در فاصله از آنها بگذرانند و بسیاری نیز حتی از ملاقات با عزیزانشان محروم شدند.
اما به تازگی داستانی از زندگی یک زن در آمریکا که برای ماندن در کنار پدرش شغل نیمه وقت نظافت خانه سالمندان را بر عهده گرفته، خبرساز شده است. «لیزا راسین»، ۵۸ ساله و اهل ایالت مینه سوتا که خود مدیر پروژه در یک شرکت چاپ است برای آنکه نزدیک به پدرش «هارولد» ۸۷ ساله باشد این شغل نیمه وقت را پذیرفته است. او اکنون وظیفه نظافت خانه سالمندان و همچنین تمیزکردن ظروف را برعهده دارد و به صورت سه شیفت شب در هفته کار میکند.
بنا به گزارش CNN خانم راسین از تاریخ ۱ دسامبر در آسایشگاهی که پدرش نگهداری میشود کار میکند. راسین در گفتگو با یکی از رسانههای محلی در آمریکا گفت: «من کارمند هستم و از آنجا که نگران بودم پدرم به کرونا مبتلا شود و به علت تنهایی جانش را از دست بدهد او را به آسایشگاه آوردم. اما چون او را دوست دارم و دوریاش برایم بسیار سخت است تصمیم گرفتم تا کاری نیمه وقت را در آسایشگاه بپذیرم که هم در کنار او باشم و هم اجازه ملاقات با او را داشته باشم.»
اما به تازگی داستانی از زندگی یک زن در آمریکا که برای ماندن در کنار پدرش شغل نیمه وقت نظافت خانه سالمندان را بر عهده گرفته، خبرساز شده است. «لیزا راسین»، ۵۸ ساله و اهل ایالت مینه سوتا که خود مدیر پروژه در یک شرکت چاپ است برای آنکه نزدیک به پدرش «هارولد» ۸۷ ساله باشد این شغل نیمه وقت را پذیرفته است. او اکنون وظیفه نظافت خانه سالمندان و همچنین تمیزکردن ظروف را برعهده دارد و به صورت سه شیفت شب در هفته کار میکند.
بنا به گزارش CNN خانم راسین از تاریخ ۱ دسامبر در آسایشگاهی که پدرش نگهداری میشود کار میکند. راسین در گفتگو با یکی از رسانههای محلی در آمریکا گفت: «من کارمند هستم و از آنجا که نگران بودم پدرم به کرونا مبتلا شود و به علت تنهایی جانش را از دست بدهد او را به آسایشگاه آوردم. اما چون او را دوست دارم و دوریاش برایم بسیار سخت است تصمیم گرفتم تا کاری نیمه وقت را در آسایشگاه بپذیرم که هم در کنار او باشم و هم اجازه ملاقات با او را داشته باشم.»
ارسال نظرات