سراب موفقیت با عرفان لسآنجلسی!
سنگرزاده واقعیتهایی که خودش از سر گذرانده و به آنجا رسیده را بازگو نمیکند، صرفا به سرمایهای که در آن غوطه میخورد ارجاع میدهد و آب از دهان میلیونها مخاطب خود راه میاندازد.
روزنامه فرهیختگان در گزارشی به خاستگاه پدیدههایی مانند سهیل سنگرزاده و نوع نگاه آنها به انسانها و جامعهشناسی استقبال میلیونی از سراب موفقیتی که ایجاد میکنند پرداخته است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
هرکس به هر طریقی که میتواند به جامعه زخم میزند، مردم را مچل خودش میکند و سر کار میگذارد و سرآخر هم، خودشان را متهم میکنند. یک آقایی با آن فرم خاص و عجیب خودش که احتمالا دیدهاید، با لحن عجیبتر و مدل سخنوری خاصش، در آنطرف دنیا، در ناز و نعمت نشسته و ما اینطرفیهایی را که هر روز با مشکل و مساله و مصائب مختلف دستوپنجه نرم میکنیم دعوت به فلانکار و موفقیت و دوری از بدبختی و آدمهای بدبخت میکند.
هرکس به هر طریقی که میتواند به جامعه زخم میزند، مردم را مچل خودش میکند و سر کار میگذارد و سرآخر هم، خودشان را متهم میکنند. یک آقایی با آن فرم خاص و عجیب خودش که احتمالا دیدهاید، با لحن عجیبتر و مدل سخنوری خاصش، در آنطرف دنیا، در ناز و نعمت نشسته و ما اینطرفیهایی را که هر روز با مشکل و مساله و مصائب مختلف دستوپنجه نرم میکنیم دعوت به فلانکار و موفقیت و دوری از بدبختی و آدمهای بدبخت میکند.
خیلی عجیب است، یک روزهایی این مدل کنشگری و اظهارنظر را محدود و معطوف به کتابها و مجلات موفقیت میدیدیم. حالا ولی مساله فرق کرده، هرکسی تلفن همراهش را برمیدارد و یکجوری خودش را قله آمال و آرزوهای بقیه معرفی میکند و با بیخیالی تمام، با چسباندن چند کلمه بهاصطلاح امیدبخش، جریانی را هم با خود همراه میکند.
همین سهیل سنگرزاده که این روزها شبیه کاراکترهای شبهای برره و... تکیهکلامها و لحن سخنانش محل تقلید خیلیها شده و با سلام جوندل و برقراری عزیز و سر کیفی و کیکی و سیخی و... برای خودش اسم و رسمی بههم زده و تمام آنچه در مسیر ورزش و سایر فعالیتهایش بهدنبالش بوده و به دست نیاورده اینجا پیگیری میکند، از همانهایی است که نفسشان از جای گرم بالا میآید. اگر قرار بود صرفا با تلقین چند جمله که ما بهترش را هم بلد هستیم، زندگیمان بهسمتی برود که در لسآنجلس با مازراتی طی مسیر کنیم که خب پس چرا درصد پولدارهای دنیا اینقدر کمتر از بقیه است؟
راست ماجرا اینجاست که سنگرزاده و امثال او که کم هم نیستند، چرخدندههای سیستمی هستند که اولا مسیر رشد و سرمایهداریشان را تشریح نمیکنند، یعنی همین سنگرزاده واقعیتهایی که خودش از سر گذرانده و به آنجا رسیده را بازگو نمیکند، صرفا به سرمایهای که در آن غوطه میخورد ارجاع میدهد و آب از دهان میلیونها مخاطب خود راه میاندازند.
واقعا جای سوال دارد، آن یک میلیونواندی انسان که در همین حدود یکماه اخیر به دنبالکنندگان صفحه اینستاگرامی آقای جوندل اضافه شدهاند، امید دارند و فکر میکنند از این مسیر، با تکیه بر ادعاها و سخنان سنگرزاده میتوانند جای او بنشینند؟ سنگرزاده، خارج از ماشین و خانه خوب و ثروتش، چه هویتی دارد که جذابیت ایجاد کند؟ انفعال و خودمقصرپنداری افراطی، کمترین آسیبی است که امثال سنگرزاده و این منادیان جعلی موفقیت متوجه افراد جامعه میکنند.
روزنامه فرهیختگان پیرو همین مساله و اقبال عمومی گستردهای که نسبت به این چهره و چهرههای مشابه در حیطه بهاصطلاح موفقیت وجود دارد با سیدمجید حسینی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران گفتوگویی انجام داده است که بخشهای مهم آن را در ادامه میخوانید.
در دعوای پراید و بنز حرف کسی رفرنس میگیرد که طرف بنز است
- کسی که در روانشناسی موفقیت است میگوید من میگویم به خود مطمئن باشید و... ببینید آنتونی رابینز چقدر پولدار است! یعنی کسانی که ضدعدالت هستند عموما بهدلیل وجود نابرابریها و تبعیض سخنان آنها رفرنس میگیرد. اصلا وجود زعفرانیه و ولنجک و مناطق بالاشهر در تهران دلیل این است که ما درست میگوییم. وجود اینها را در درست بودن حرفهای خود میدانند و به آدمها ارجاع میدهند.
- کسی که نت مارکتینگ کار میکند دائم میگوید سال بعد با مادر خود با بنز به اینجا میآیید. وقتی این حرف را بیان میکند درواقع به بنزهای شهر ارجاع میدهد. درواقع در شهر پر از بنز ۱۰میلیارد تومانی است.
- اگر به او بگویید این مسیر غلط است و به بنز نمیرسید، حرف شما از لحاظ عقلی درست است چون بنز وجود دارد بهدلیل پراید! ولی پرایدی این را از شما نمیپذیرد. پرایدی میگوید شاید من هم بنز خریدم. در دعوای پراید و بنز حرف کسی رفرنس میگیرد که طرف بنز است.
چرا سنگرزاده و امثال او تبدیل به رفرنس میشود؟
- شما بگویید چرا سنگرزاده و امثال او تبدیل به رفرنس میشود؟ سخنان او شبیه سخنان هزاران روانشناس موفقیت و حتی در سطح پایینتر است. دلیل این است که لوکیشن متریالیتی میدهد، او در لسآنجلس است. وقتی در لسآنجلس پورشه سوار میشود رفرنس مادی روشن به مخاطب خود میدهد که مثبتاندیش باشید و عرفان لسآنجلسی داشته باشید و جای من در لسآنجلس سوار پورشه میشوید.
- او نمیگوید من تقلب و کلاهبرداری کردم یا شوگرمامی داشتم یا هزار رابطه برقرار کردم تا به لسآنجلس رسیدم. این را به مخاطب نمیگوید، ولی دائما تصاویر لسآنجلسی را برای بدبختهای تهران پخش میکند.
دلیل اینکه سنگرزاده برده است حرفهای او نیست بلکه لسآنجلس است
- اینها دوست ندارند بپذیرند از محل نابرابری و محل پایین آمدن شما برنده شده است. اگر مردم این را بپذیرند، چون بهشدت فردگرا هستند و درمقابل خود هیچ امر عمومی نمیبینند، افسرده میشوند.
- دلیل اینکه سنگرزاده برده است حرفهای او نیست بلکه لسآنجلس است، چون علیالدوام سخنان این آدمها یک مرجع مادی را به آدمها نشان میدهد، یک آدرس مادی به آدمها میدهد که شما وقتی ضد آنها حرف میزنید نمیتوانید مرجع مادی را بدهید.
- سنگرزاده پدیده روانشناسی موفقیت نیست، او پدیده ارجاع به لسآنجلس است، ارجاع به آمریکاست. ماجرا این است.
تعداد دنبالکنندگان سنگرزاده بیشتر از اینهاست
- تعداد دنبالکنندگان این چهرههای امثال سنگرزاده از این هم بیشتر میشود چون تعداد آدمهایی که عاشق لسآنجلس و پورشه هستند از یکمیلیون نفر بیشتر است.
- او باید ۱۰میلیون فالوور بگیرد. دلیل اصلی این است که به لسآنجلس و پورشه ارجاع میدهد و میگوید اینها همه با انرژی مثبت و خودشناسی و بیزحمت است و بدون رابطه است. این حرف دروغ بزرگی است.
- مردمی که این میزان منفعتطلبی برای آنها مهم است اگر این مثبتاندیشی را نداشته باشند احساس ناخوشبختی میکنند، این رویا را میخرند.
من آدم قویای بودم که پورشه دارم و شما که پراید دارید قوی نبودید!
- این قدرت متریال و مادی گفتمان اینها زیاد است. اصلا همین که زعفرانیه پر از برج است، آقازادهها ساختند، قدرت مادی گفتمان روانشناسی موفقیت و سرمایهداری ذهنی است. من به اینها سرمایهداری ذهنی میگویم. هر فردی از اینجا رد میشود یا هر پورشهای که در خیابان عبور میکند، بهنفع گفتمان اوست.
- این سرمایهداری، این ویترین برای آنها سرمایه ذهنی ایجاد میکند. او میگوید من پورشه دارم، باید طرفدار من باشید چون من آدم قویای بودم که پورشه دارم و شما که پراید دارید قوی نبودید، پس مغز من درستتر از مغز شماست و ذهن من قویتر از ذهن شماست. دائما حرفی که سنگرزاده بیان میکند چیست؟ اینکه ذهن من قویتر بود و خودشناسی من بیشتر بوده است.
تبعیض و ناعدالتی را هم تبدیل به اشکال منافع فردی میکنند
- این مدل هر اشکالی را که در تبعیض، نابرابری و عدالت وجود دارد تبدیل به اشکال منافع فردی میکند و تقریبا همه همینطور هستند.
- هر بنزی که در خیابانها است، هر بنز و مازراتی که در سعادتآباد و زعفرانیه تردد میکند، هر مالی که در تهران ساخته میشود، هر اتفاق لاکچری که در این شهر میافتد یک رویا برای طبقات پایین است و یک رفرنس برای گفتمان ناسور سرمایهداری و روانشناسی موفقیت است.
تمام این سالها آمریکا با همین تفکر اداره شده است
- طرف میگوید مگر ۱۰درصد آدمها پولدار نمیشوند؟ شاید شما جزء ۱۰درصد باشید. این رفرنس قوی برای کسی است که در ۹۰درصد است ولی فکر میکند ممکن است در ۱۰درصد باشد.
- فکر میکنید تمام این سالها آمریکا چطور اداره شده است؟ با همین تفکر اداره شده است.
- در آمریکا مساله همین است. به سیاهپوستان میگویند شما یک روز مایکل جکسون میشوید و هیچوقت هم اینطور نمیشود.
امثال سنگرزاده باعث میشوند آدمها لاتاری ثبتنام کنند
- برنده شدن در لاتاری آمریکا نسبت بیشتری به کنکور ایران دارد، یعنی احتمال پیروز شدن در کنکور پزشکی کمتر از برنده شدن لاتاری آمریکاست ولی چون آن رفرنس مادی در ایران نمیگیرد آدمها طرف آن نمیروند.
- امثال سنگرزاده باعث میشوند آدمها لاتاری ثبتنام کنند. میخواهم بگویم هر لحظهای که توانستید در گفتمان خود ارجاع مادی به شرایط بدهید، امکان برد در گفتمان خود دارید ولی مساله این است این رفرنس مادی دروغ بزرگ است چون برای شما نیست. این با مال و پورشه میتواند دروغ بگوید. راهحل خروج از دعوای پورشه و پراید امر عمومی است، گفتمان عدالت در عرصه سیاسی و اجتماعی است و راه دیگری ندارد.
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
حسادت در مقاله تان موج می زد و این حرف بر آقا سهیل نمی نشیند، حرف هاش واگرایی بالایی داره، دمش گرم، اون استاد دانشگاه بره غازاش را بچرونه
نه که سلبریتی ها در ایران اساتید اخلاق و علم هستند. جمع کنید بابا. این کشور نشون داده که اگر دست خودتون برسه هزارتا مثل این بابا رو پشت سر میگذارید.
تابناک یک رسانه بیمار ، وسط همین تحلیلی که به نقد تفکر پولدار شدن یکشبه پرداخته تبلیغ پولدار شدن گذاشته !!!! لجن تر از لجن رسانه ای مثل توست