انتقاد از یک روایت در «همرفیق»
رییس مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز به انتقاد از روایت ارائهشده از «هیچانهها» در برنامه «همرفیق» پرداخت.
در قسمت اخیر برنامه «همرفیق» شهاب حسینی که نیما رئیسی و محمدرضا علیمردانی مهمان آن بودند، علیمردانی به بیان نگاه خاص خود به هیچانهها از جمله «اتل متل توتوله» و «دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده» همراه با طنز و شوخی و البته اعتقاد بر بیمعنی بودن آنها پرداخت. این هنرمند قبلتر هم در جاهایی به ارائه این نگاه همراه با طنز خود پرداخته است.
اما سعید حسامپور، رییس مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده در اینباره نوشته است: «در یکی از برنامههای همرفیق، مجری محترم و مهمانان ایشان به هیچانهها اشاره میکنند و یکی از مهمانان با نگاهی ناقص به این گونه ادبی به بیان روایت خود میپردازد و شیوه روایت این عزیز اینگونه به مخاطب القا میکند که این دسته از متنها بیارزش هستند. البته سادهترین کارکرد این متنها همین خندههای برآمده از شگفتی است که راوی از مخاطبان میگیرد. به نظر میرسد این رویکرد نشانگر ناآگاهی و شناخت سطحی آنان از هیچانه است؛ برای آگاهی مخاطبان عزیز باید گفت: هر پدیده ادبی در گذر تاریخ در صورتی از میان میرود که مخاطب آن را نپسندد و نتواند در ذهن او ماندگار شود. بیگمان هیچانهها (اتل متل توتوله و...) از جمله این گونه ادبی کودکانه است که توانسته با وجود ظاهری به نظر بیمعنا، به زیست خود ادامه دهد و در خودآگاه و ناخودآگاه مردمان این سرزمین و دیگر سرزمینها به گونهای مناسب با فرهنگ خودشان جا خوش کند. راز ماندگاری این گونه ادبی اتفاقا در همین خلاقانه بودن آن است که آگاهانه در روند شکلگیری معنا اختلال ایجاد میکند و با درهم شکستن غیرمنتظره انتظار شنونده، باعث پیدایش لذتی متفاوت در وجود مخاطب میشود. در این متنها، دیدگاه منطقی، خشک و نامنعطف که پیوسته در پی معناست، به سخره گرفته میشود و، چون ساختار دستوری این گونه کاملا درست است، اما واژهها در پی القای معنا و پیام روشن و ویژهای نیستند، از همینرو، مرز میان منطقی بودن و غیرمنطقی بودن فرو میریزد و گونهای ماتشدگی پدید میآید تا ساختارهای سیاه و سفید درهم شکسته شوند و واسازی (شالودهشکنی) شگفتی از نگاه پیوسته به دنبال معنای ما پدید آید.
همین لایههای پنهانشده در زیرساخت این متنها سبب شده کودکان پرشماری در ملل گوناگون از آنها به عنوان ابزاری برای بازی نیز بهره گیرند و به صورت غیرمستقیم لذت شگفت شنیدن موسیقی را نیز از کنار آن دریابند و گوششان با موسیقی آشنا شود.
هیچانهها با موسیقی گوشنواز و روان خود به مخاطب اجازه میدهند همین تعجب و شگفتی مهمانان برنامه همرفیق در درون ذهن خلاق و کنجکاو کودک شکل بگیرد و کودکان طعم موسیقی گوشنواز آن را با همه وجود بیشتر دریابند. کافی است نگاهمان را ژرفتر کنیم و جور دیگری ببینیم تا از جادوی شگفتانگیز هیچانهها و راز ماندگاریشان بیشتر آگاه شویم.»
اما سعید حسامپور، رییس مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده در اینباره نوشته است: «در یکی از برنامههای همرفیق، مجری محترم و مهمانان ایشان به هیچانهها اشاره میکنند و یکی از مهمانان با نگاهی ناقص به این گونه ادبی به بیان روایت خود میپردازد و شیوه روایت این عزیز اینگونه به مخاطب القا میکند که این دسته از متنها بیارزش هستند. البته سادهترین کارکرد این متنها همین خندههای برآمده از شگفتی است که راوی از مخاطبان میگیرد. به نظر میرسد این رویکرد نشانگر ناآگاهی و شناخت سطحی آنان از هیچانه است؛ برای آگاهی مخاطبان عزیز باید گفت: هر پدیده ادبی در گذر تاریخ در صورتی از میان میرود که مخاطب آن را نپسندد و نتواند در ذهن او ماندگار شود. بیگمان هیچانهها (اتل متل توتوله و...) از جمله این گونه ادبی کودکانه است که توانسته با وجود ظاهری به نظر بیمعنا، به زیست خود ادامه دهد و در خودآگاه و ناخودآگاه مردمان این سرزمین و دیگر سرزمینها به گونهای مناسب با فرهنگ خودشان جا خوش کند. راز ماندگاری این گونه ادبی اتفاقا در همین خلاقانه بودن آن است که آگاهانه در روند شکلگیری معنا اختلال ایجاد میکند و با درهم شکستن غیرمنتظره انتظار شنونده، باعث پیدایش لذتی متفاوت در وجود مخاطب میشود. در این متنها، دیدگاه منطقی، خشک و نامنعطف که پیوسته در پی معناست، به سخره گرفته میشود و، چون ساختار دستوری این گونه کاملا درست است، اما واژهها در پی القای معنا و پیام روشن و ویژهای نیستند، از همینرو، مرز میان منطقی بودن و غیرمنطقی بودن فرو میریزد و گونهای ماتشدگی پدید میآید تا ساختارهای سیاه و سفید درهم شکسته شوند و واسازی (شالودهشکنی) شگفتی از نگاه پیوسته به دنبال معنای ما پدید آید.
همین لایههای پنهانشده در زیرساخت این متنها سبب شده کودکان پرشماری در ملل گوناگون از آنها به عنوان ابزاری برای بازی نیز بهره گیرند و به صورت غیرمستقیم لذت شگفت شنیدن موسیقی را نیز از کنار آن دریابند و گوششان با موسیقی آشنا شود.
هیچانهها با موسیقی گوشنواز و روان خود به مخاطب اجازه میدهند همین تعجب و شگفتی مهمانان برنامه همرفیق در درون ذهن خلاق و کنجکاو کودک شکل بگیرد و کودکان طعم موسیقی گوشنواز آن را با همه وجود بیشتر دریابند. کافی است نگاهمان را ژرفتر کنیم و جور دیگری ببینیم تا از جادوی شگفتانگیز هیچانهها و راز ماندگاریشان بیشتر آگاه شویم.»
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
خدا شفات بده
پاشو جمع کنکاسه کویه تو بیشور عقب مونده یه بار یکی اومده مردم تو اینوان افزا بخندونه تو زر میزنی مانسلی هستیم باهمون چرت و پرتا بزرگ شدیم وضعمون شده این نذار بازش کنم بزلر درشو یه گوشه گفتمتا تهش بخونی اینجا جاش نیست ....خاک عالم برسرت بیشور به ظاهر ساختارسکن
اتفاقا نظر علیمردانی هم دقیقا همین بی ربطی شعر بوده...حالاشما همینو به شکل علمی و البته بازی با کلمات تکرارکردین
نخست این که من با این نظر موافق هستم و در ادامه باید عرض کنم که این تفسیر آقای علیمردانی اونقدر تکراری شده و در هر برنامه ای مطرح شده که از حالت انتقاد خارج گردیده و به یک وسیله برای خودآرایی در برنامه ها تبدیل شده بعد هم اگر این جور شعر های کودکانه بخواهد مورد تمسخر و انتقاد بی معنا قرار بگیره نشان از تهی بودن راوی آن از بعضی فرهنگهای داخلی میدهد چه طور در کارتون کایوت و رودرانر که به میگ میگ معروف شده وقتی یکی از شخصیت ها از بالای یک پرتگاه به پایین سقوط میکند یا یک دینامیت کنارش منفجر میشود و در سکانس بعد کاملا سالم به تصویر کشیده میشود جای ایراد ندارد ؟ یا این که چرا قبل از این اضهار نظر یک مطالعه به شعرهای کودکانه دیگر اقوام ندارند ؟به نظر من ایشان فقط برای مطرح کردن خودشون این روایت نخ نما رو در هر برنامه تعریف میکنند و از برنامه همرفیق هم میتوان ایراد گرفت که چرا برای مهمان های برنامه یک سوالات از پیش تعیین شده مثلا در مورد فعالیت هنریشان مطرح نمیشود که مهمان مجبور باشد از هر چیزی برای پر شدن برنامه استفاده کرده و چیزی گفته باشد . . . در هر صورت مطرح کردن یک روایت کاملا تکراری از یک هنرمند فقط به درجا زدن ایشان در دایره کاریشون ختم میشه و تصور نمیکنم فایده دیگری داشته باشد . . . . در هر صورت آقای علیمردانی از هنرمندان خوب کشور هستن و باید بیشتر به فرهنگ مملکت احترام بگذارند