یک اشتباه در برنامه دورهمی + فیلم
«روزها فکر من این است و همه شب سخنم»؛ شعری که به همام تبریزی و مولانا منسوب است، توسط مهمان برنامه «دورهمی» خوانده و توسط مهران مدیری به حافظ نسبت داده میشود!
ایسنا نوشت: این نخستینبار نیست که در برنامه «دورهمی» مهران مدیری شعری به اشتباه به شاعری نسبت داده میشود؛ چندی پیش دکتر سیدمحمود انوشه در قسمتی از این برنامه تلویزیونی که در دیماه جاری از تلویزیون پخش شد، بیتهایی را که منتسب به مولانا معرفی میکند، میخواند و میگوید که بنای زندگیاش را تغییر داده است. این چهره شناختهشده حوزه روانشناسی میگوید این دو بیت را - که شاعر آن را مولانا معرفی میکند - تا کنون به هر کسی که میتوانسته توصیه کرده است؛ در حالی که این بیتها («هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر...») از مولانا نیستند؛ و حالا بار دیگر شعری توسط مهمان برنامه خوانده میشود، مهران مدیری نام شاعر را از او میپرسد و فرد با اندکی تعلل نام سعدی را به زبان میآورد و مدیری به زعم خود اشتباه او را تصحیح میکند و شعر را به حافظ نسبت میدهد!
به دنبال این ماجرا، کمپین مبارزه با نشر جعلیات که چند سالی است با همکاری فرزندان عدهای از نویسندگان و شاعران و نیز استادان دانشگاه در حوزه معرفی آثار ادبی جعلی فعالیت میکند، در توضیحی نوشته است: «آقای مدیری، انتظار ما از شما و برنامهتان بیش از اینهاست.
این بیتها که شرکتکننده مسابقه سراینده آن را نمیشناسد، به همام تبریزی (درگذشتهٔ ۷۱۴ ق) و جلالالدین مولوی منسوب است، اما هرگز در نسخههای خطی یا چاپی دیوان حافظ دیده نشده است.
«روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم»
(دیوان همام تبریزی، تصحیح رشید عیوضی، تبریز: دانشگاه تبریز، ۱۳۵۱، ص ۱۲۵؛
غزلیات شمس تبریز (گزیدهٔ دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی)، مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: سخن، ۱۳۸۸، ج ۲ (در بخش منسوبات)، ص ۱٣۶۸))»
به دنبال این ماجرا، کمپین مبارزه با نشر جعلیات که چند سالی است با همکاری فرزندان عدهای از نویسندگان و شاعران و نیز استادان دانشگاه در حوزه معرفی آثار ادبی جعلی فعالیت میکند، در توضیحی نوشته است: «آقای مدیری، انتظار ما از شما و برنامهتان بیش از اینهاست.
این بیتها که شرکتکننده مسابقه سراینده آن را نمیشناسد، به همام تبریزی (درگذشتهٔ ۷۱۴ ق) و جلالالدین مولوی منسوب است، اما هرگز در نسخههای خطی یا چاپی دیوان حافظ دیده نشده است.
«روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم»
(دیوان همام تبریزی، تصحیح رشید عیوضی، تبریز: دانشگاه تبریز، ۱۳۵۱، ص ۱۲۵؛
غزلیات شمس تبریز (گزیدهٔ دیوان مولانا جلالالدین محمد بلخی)، مقدمه، گزینش و تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: سخن، ۱۳۸۸، ج ۲ (در بخش منسوبات)، ص ۱٣۶۸))»
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
مردم به فکر یک لقمه نان و چند متر سر پناه و شما چه مواردی رو مطرح میکنید. کاش برا مردم عادی هم یه حاج اقا و یک پولدار پیدا میشد. ماشین میخرید. خونه ان چنانی میخرید. زمین و باغ و کاخ هدیه میداد.
نمیدونم چرا یکی پیدا نمیشه برا ما هم چیزی هدیه کنه.نمی دونم.
نمیدونم چرا یکی پیدا نمیشه برا ما هم چیزی هدیه کنه.نمی دونم.
مهران جمع کن خودتو اینقدر سوتی
نه! جالب هم هست که آقای مدیری چنان به نشانه اعتماد به نفس و تحقیر فرد مقابل لب ور می چیند که انگار دو نفری با خواجه شیراز شعر را سروده اند!!!
این شعر خیلی معروفه، من در تعجبم که چطور مدیری با اون همه ادعا در ادبیات و کتابخوانی گفته از حافظه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این خیلی عجیبه
این خیلی عجیبه