رسانه های غربی منبع اسلام هراسی
پروفسور« چارلز تالیافرو» با اشاره به عدم شناخت کافی و دقیق جهان غرب از اسلام، علت اصلی این مسئله را رسانه های غربی می داند که منابعی غیرقابل اعتماد هستند.
یکم بهمن ماه سال ۱۳۹۳ بود که «آیت الله سید علی خامنه ای» رهبر معظم انقلاب اسلامی، در نامهای خطاب به جوانان اروپا نکات مهمی را بیان کردند.
محتوای نامه در بردارنده هشدارها نسبت به رویکردها و رفتار سیاسی غرب به ویژه آمریکا و همچنین آگاه سازی افکار عمومی غرب در قبال مسئولیت پذیری آنها برای شناخت بیواسطه از دین اسلام بود.
نکتهای که به طور برجسته در محتوای ارزشمند این نامه میتوان به آن دست یافت و حتی میتوان از آن به عنوان یک نقشه راه و یک سند تاریخی بهره گرفت این است که در آن سال، نسبت به تحولات و رویدادهایی هشدار داده شد که این روزها، جهان در حال تجربه کردن آنها است.
دوران پسا انتخاباتی آمریکا همان دورانی است که بارها و در زمانهای مختلف و با شیوههای گوناگون نسبت به وقوع آن هشدار داده شده بود.
اگر چه تقریباً اکثریت افکار عمومی این هشدارها را پذیرفته بود و به خوبی میتوانست درک کند که نسخه غرب برای ملتها شکست خورده و پوسیده است اما تحولات چند سال اخیر به ویژه بحران کرونا و آشوبهای انتخاباتی آمریکا خیلی زودتر از آنچه که تصور میشد چهره پوسیده و واقعی این نسخه را نشان داد.
و این همان پرسشی است که در محتوای نامه مطرح میشود؛ اینکه چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تاخیری چند ساله بیدار شود.
اینکه چرا باید تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار بگیرد و هر بار، هراس افکنی و نفرت پراکنی با مدیریت جدید و با شدت بیسابقه جامعه اسلام و مسلمانان را هدف قرار دهد؟
دلیل افزایش هجمه به مراکز اسلامی و هویت دین اسلام (حمله به مسجدی در سوئد و رفتارهای نژادپرستانه) در اروپا به ویژه در سالهای گذشته چیست؟
شهروندان اروپا و غرب نباید اجازه دهند که تروریستهای سازماندهی شده بعنوان نمایندگان اسلام معرفی شوند. اجازه نباید داد که چهرههای موهن و سخیف بین افکار عمومی اروپا و واقعیت اصلی اسلام فاصله ایجاد کنند و یک سد عاطفی و احساسی نیز ایجاد شود و امکان داوری بیطرفانه سلب گردد.
غرب باید بدون پیشداوری و بدون واسطه با اسلام واقعی آشنا شود و از طرفی نباید در مرزهای ساختگی ذهنی محصور بماند. انحصار رسانههای غربی مهمترین دلیل است که غرب و شهروندان آن بدون واسطه با اسلام آشنا نشده اند.
اقداماتی که امروز با عنوان اسلام در جهان و منطقه انجام میگیرد بمنظور تخریب چهره اسلام و از طرفی فراهم کردن زمینه برای ارائه الگوی انحرافی و جایگزین کردن اسلام انگلیسی یا آمریکایی است. ماموریت داعش و گروههای تروریستی نیز همین بود.
در همین راستا، پروفسور «چارلز تالیافرو» فیلسوف مطرح حوزه ادیان در این خصوص توضیح می دهد.
تالیافرو استاد دانشگاههای آکسفورد، هاروارد، کلمبیا، پرینستون و نوتردام آمریکا بوده و در حال حاضر استاد فلسفه کالج سنت اولاف در مینهسوتای آمریکا است. او از فیلسوفان برجسته در عصر حاضر به شمار میآید و در این حوزه صاحب آثار ارزشمندی است. وی دانشآموخته دانشگاه براون و هاروارد بوده و عضو انجمن فیلسوفان آمریکا به شمار میآید.
*چرا در سالهای اخیر سیاست اسلام هراسی و نفرت علیه مسلمانان در غرب شدت گرفته است؟
حتی قبل از اینکه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا شود، هراس از مسلمانان را به عنوان راهی برای تحکیم تفکر سیاسی «اول آمریکا» ی خود برانگیخت. البته این موضوع در تناقض با جمعیت تقریباً سه و نیم میلیون مسلمان تبعه آمریکا است، چه برسد به آنهایی که در دولت مناصب مهمی دارند. نماینده ایالت من در مجلس نمایندگان و همچنین دادستانی کل آمریکا، مسلمان هستند. ترامپ به کینهای که از کشته شدن سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان ایجاد شده بود، دامن زد؛ مخالفان خود را به حمایت از داعش متهم کرد و جمهوری اسلامی ایران را طوری نشان داد که گویی در مورد استفاده از انرژی هستهای قابل اعتماد نیست.
*آیا افکار عمومی در غرب شناخت واقعی از اسلام دارند؟ و این شناخت را از چه منابعی به دست میآورند؟
در غرب، منبع اصلی اطلاعات در مورد اسلام، رسانههای عمومی هستند که این منابع کاملاً غیر قابل اطمینان هستند زیرا رسانههای تلویزیونی مانند فاکس نیوز از ترکیب ترس و سرگرمی برای افزایش بینندههای خود استفاده میکنند. البته این موضوع با همبستگی میان مربیان و رهبران جوامع مذهبی مختلف به تدریج در حال تغییر است. در بسیاری از کلیساهای مسیحی، جنبشی ملی برای برقراری ارتباط با شاخههای مختلف اسلام به وجود آمده است. مسلمانان آمریکایی در محکومیت قتلهای اخیر سیاه پوستان غیر مسلح توسط پلیس با مسیحیان هم صدا شدند. سیستم آموزشی در آمریکا نیز به آرامی به سمت تاریخ جهانی سوق پیدا میکند. در رشتهی خودم که فلسفه است، تاریخ فلسفه تمرکز خود را بر موضوعات اروپایی-آمریکایی کمتر کرده است. این امر تا حدی به دلیل این واقعیت مشهود است که «غرب» تحت تأثیر عمیق اندیشه و فرهنگ اسلامی بوده است.
*چرا غرب تروریستهایی مانند داعش را به عنوان نماینده جهان اسلام معرفی میکند؟
ترس، حتی وحشت از دشمن، میتواند شهروندان را به رای دادن به افرادی مانند ترامپ ترغیب کند که بیش از چهار سال پیش عهد کرد از مهاجرت مسلمانان به آمریکا ممانعت کند. مشاور نزدیک هیلاری کلینتون به ارتباط با افراط گرایان مسلمان متهم شد. به جای آگاه ساختن مردم از عظمت فرهنگ و اندیشه اسلامی، میتوان پول بیشتری از تبلیغات تلویزیونی و فروش روزنامههایی که درباره ترس مطلب مینویسند به دست آورد. چه تعداد در غرب میدانند قدیمی ترین دانشگاه جهان، دانشگاه «قرویین» است که توسط یک زن و مدتها قبل از دانشگاه پاریس یا آکسفورد یا هاروارد تاسیس شده است؟
*چرا ساختار قدرت در دنیای امروز تمایل دارد اندیشه اسلامی را به حاشیه براند؟
به اعتقاد من، فرهنگها و دولتها غالباً بر عقیده متفاوت بودن از برخی گروهها بنا شده اند. این موضوع را میتوان در مورد برخی از دشمنان تاریخی مانند انگلیسیها و فرانسویها مشاهده کرد. در واقع، تفاوتی که در دیکته کلمات انگلیسی و آمریکایی بعد از انقلاب آمریکا ایجاد شد، مثلاً کلمه colour و color، به خاطر تمایل آمریکاییها به متفاوت بودن از انگلیسیها است. بنابراین، به گمان من، برخی از حاشیه سازی ها برای ایجاد مفهومی در مورد سرزمین مادری آمریکایی صورت گرفته است، درحالی که فراموش میکنند آمریکا خانه میلیونها مسلمان است که به عنوان دکتر، وکیل، سیاستمدار، معلم، معمار، سرباز و غیره به این کشور خدمت میکنند.
محتوای نامه در بردارنده هشدارها نسبت به رویکردها و رفتار سیاسی غرب به ویژه آمریکا و همچنین آگاه سازی افکار عمومی غرب در قبال مسئولیت پذیری آنها برای شناخت بیواسطه از دین اسلام بود.
نکتهای که به طور برجسته در محتوای ارزشمند این نامه میتوان به آن دست یافت و حتی میتوان از آن به عنوان یک نقشه راه و یک سند تاریخی بهره گرفت این است که در آن سال، نسبت به تحولات و رویدادهایی هشدار داده شد که این روزها، جهان در حال تجربه کردن آنها است.
دوران پسا انتخاباتی آمریکا همان دورانی است که بارها و در زمانهای مختلف و با شیوههای گوناگون نسبت به وقوع آن هشدار داده شده بود.
اگر چه تقریباً اکثریت افکار عمومی این هشدارها را پذیرفته بود و به خوبی میتوانست درک کند که نسخه غرب برای ملتها شکست خورده و پوسیده است اما تحولات چند سال اخیر به ویژه بحران کرونا و آشوبهای انتخاباتی آمریکا خیلی زودتر از آنچه که تصور میشد چهره پوسیده و واقعی این نسخه را نشان داد.
و این همان پرسشی است که در محتوای نامه مطرح میشود؛ اینکه چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تاخیری چند ساله بیدار شود.
اینکه چرا باید تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار بگیرد و هر بار، هراس افکنی و نفرت پراکنی با مدیریت جدید و با شدت بیسابقه جامعه اسلام و مسلمانان را هدف قرار دهد؟
دلیل افزایش هجمه به مراکز اسلامی و هویت دین اسلام (حمله به مسجدی در سوئد و رفتارهای نژادپرستانه) در اروپا به ویژه در سالهای گذشته چیست؟
شهروندان اروپا و غرب نباید اجازه دهند که تروریستهای سازماندهی شده بعنوان نمایندگان اسلام معرفی شوند. اجازه نباید داد که چهرههای موهن و سخیف بین افکار عمومی اروپا و واقعیت اصلی اسلام فاصله ایجاد کنند و یک سد عاطفی و احساسی نیز ایجاد شود و امکان داوری بیطرفانه سلب گردد.
غرب باید بدون پیشداوری و بدون واسطه با اسلام واقعی آشنا شود و از طرفی نباید در مرزهای ساختگی ذهنی محصور بماند. انحصار رسانههای غربی مهمترین دلیل است که غرب و شهروندان آن بدون واسطه با اسلام آشنا نشده اند.
اقداماتی که امروز با عنوان اسلام در جهان و منطقه انجام میگیرد بمنظور تخریب چهره اسلام و از طرفی فراهم کردن زمینه برای ارائه الگوی انحرافی و جایگزین کردن اسلام انگلیسی یا آمریکایی است. ماموریت داعش و گروههای تروریستی نیز همین بود.
در همین راستا، پروفسور «چارلز تالیافرو» فیلسوف مطرح حوزه ادیان در این خصوص توضیح می دهد.
تالیافرو استاد دانشگاههای آکسفورد، هاروارد، کلمبیا، پرینستون و نوتردام آمریکا بوده و در حال حاضر استاد فلسفه کالج سنت اولاف در مینهسوتای آمریکا است. او از فیلسوفان برجسته در عصر حاضر به شمار میآید و در این حوزه صاحب آثار ارزشمندی است. وی دانشآموخته دانشگاه براون و هاروارد بوده و عضو انجمن فیلسوفان آمریکا به شمار میآید.
*چرا در سالهای اخیر سیاست اسلام هراسی و نفرت علیه مسلمانان در غرب شدت گرفته است؟
حتی قبل از اینکه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا شود، هراس از مسلمانان را به عنوان راهی برای تحکیم تفکر سیاسی «اول آمریکا» ی خود برانگیخت. البته این موضوع در تناقض با جمعیت تقریباً سه و نیم میلیون مسلمان تبعه آمریکا است، چه برسد به آنهایی که در دولت مناصب مهمی دارند. نماینده ایالت من در مجلس نمایندگان و همچنین دادستانی کل آمریکا، مسلمان هستند. ترامپ به کینهای که از کشته شدن سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان ایجاد شده بود، دامن زد؛ مخالفان خود را به حمایت از داعش متهم کرد و جمهوری اسلامی ایران را طوری نشان داد که گویی در مورد استفاده از انرژی هستهای قابل اعتماد نیست.
*آیا افکار عمومی در غرب شناخت واقعی از اسلام دارند؟ و این شناخت را از چه منابعی به دست میآورند؟
در غرب، منبع اصلی اطلاعات در مورد اسلام، رسانههای عمومی هستند که این منابع کاملاً غیر قابل اطمینان هستند زیرا رسانههای تلویزیونی مانند فاکس نیوز از ترکیب ترس و سرگرمی برای افزایش بینندههای خود استفاده میکنند. البته این موضوع با همبستگی میان مربیان و رهبران جوامع مذهبی مختلف به تدریج در حال تغییر است. در بسیاری از کلیساهای مسیحی، جنبشی ملی برای برقراری ارتباط با شاخههای مختلف اسلام به وجود آمده است. مسلمانان آمریکایی در محکومیت قتلهای اخیر سیاه پوستان غیر مسلح توسط پلیس با مسیحیان هم صدا شدند. سیستم آموزشی در آمریکا نیز به آرامی به سمت تاریخ جهانی سوق پیدا میکند. در رشتهی خودم که فلسفه است، تاریخ فلسفه تمرکز خود را بر موضوعات اروپایی-آمریکایی کمتر کرده است. این امر تا حدی به دلیل این واقعیت مشهود است که «غرب» تحت تأثیر عمیق اندیشه و فرهنگ اسلامی بوده است.
*چرا غرب تروریستهایی مانند داعش را به عنوان نماینده جهان اسلام معرفی میکند؟
ترس، حتی وحشت از دشمن، میتواند شهروندان را به رای دادن به افرادی مانند ترامپ ترغیب کند که بیش از چهار سال پیش عهد کرد از مهاجرت مسلمانان به آمریکا ممانعت کند. مشاور نزدیک هیلاری کلینتون به ارتباط با افراط گرایان مسلمان متهم شد. به جای آگاه ساختن مردم از عظمت فرهنگ و اندیشه اسلامی، میتوان پول بیشتری از تبلیغات تلویزیونی و فروش روزنامههایی که درباره ترس مطلب مینویسند به دست آورد. چه تعداد در غرب میدانند قدیمی ترین دانشگاه جهان، دانشگاه «قرویین» است که توسط یک زن و مدتها قبل از دانشگاه پاریس یا آکسفورد یا هاروارد تاسیس شده است؟
*چرا ساختار قدرت در دنیای امروز تمایل دارد اندیشه اسلامی را به حاشیه براند؟
به اعتقاد من، فرهنگها و دولتها غالباً بر عقیده متفاوت بودن از برخی گروهها بنا شده اند. این موضوع را میتوان در مورد برخی از دشمنان تاریخی مانند انگلیسیها و فرانسویها مشاهده کرد. در واقع، تفاوتی که در دیکته کلمات انگلیسی و آمریکایی بعد از انقلاب آمریکا ایجاد شد، مثلاً کلمه colour و color، به خاطر تمایل آمریکاییها به متفاوت بودن از انگلیسیها است. بنابراین، به گمان من، برخی از حاشیه سازی ها برای ایجاد مفهومی در مورد سرزمین مادری آمریکایی صورت گرفته است، درحالی که فراموش میکنند آمریکا خانه میلیونها مسلمان است که به عنوان دکتر، وکیل، سیاستمدار، معلم، معمار، سرباز و غیره به این کشور خدمت میکنند.
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
يعني سر برسدن مردم توسط مسلمانان هيچ نقشي ندارد؟!