صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۲۸ دی ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۱

یادنامه: شهید نواب صفوی

رهبر انقلاب: هرکسی هم که آن وقت درحدود سنین ما بود، مجذوب نوّاب صفوی می‌شد؛ از بس این آدم، پُرشور و بااخلاص، پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود. من می‌توانم بگویم که آن‌جا به طور جدّی به مسائل مبارزاتی و به آنچه که به آن مبارزه سیاسی می‌گوییم، علاقه‌مند شدم.
کد خبر: ۳۳۴۹۷
تعداد نظرات: ۱ نظر

پدر شهید نواب کیست؟

شهید ما عنوان نواب صفوی را از خاندان مادر به ارث برده است. پدر او مرحوم سید جواد میرلوحی، دانشمندی روحانی بود که در اثر فشار حکومت رضاخان مجبور به ترک لباس روحانیت شد، اما از طریق تصدی وکالت دادگستری همچنان به داد مظلومان می‌رسید. مرحوم سید جواد در سال ۱۳۱۴ یا ۱۵ در اثر مشاجره و درگیری لفظی با (داور) وزیر عدلیه‌ی رضاخان، غیرت علویش به جوش آمد و یک سیلی نثار وی کرد که در اثر آن سه سال به زندان افتاد.
 

هجرت نواب به نجف

ایشان در ۱۵ سالگی به نجف اشرف رفت و به تحصیل پرداخت، هم زمان در سه حوزه مختلف درس می‌خواند. اساتید ایشان، آقای ابوالحسن اصفهانی، آیت الله امینی (صاحب الغدیر) و آیت الله مدنی بودند. او با مرحوم علامه جعفری هم درس بود. نواب صفوی در اواخر سال ۱۳۲۳ پس از حدود ۴ سال تحصییل در نجف اشرف و هم زمان با تحولات سیاسی در ایران، با عزمی راسخ و آماده برای مبارزه با طاغوت وارد تهران شد.
 

ماموریت از مرجعیت در بازگشت به ایران 

شهید نواب پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آیت ‏اللَّه سیدابوالحسن اصفهانی جهت مبارزه با کجروی‏‌های کسروی به ایران آمد و با تشکیل "جمعیت فداییان اسلام" به مبارزه با بدخواهان و بداندیشان پرداخت. ترور وابستگان استعماری مانند احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزم‏‌آرا و حسین علاء از جمله فعالیت‏های سیاسی این جمعیت می‏‌باشد.

نواب و احمد کسروی

«احمد کسروی» از جمله افرادی بود که خط معارض و مهاجم علیه اسلام تشیع را دنبال می‌کرد. او نه تنها در کتاب «شیعی گری» به روحانیت، مقدسات اسلامی، پیشوایان مذهب تشیع و امامان بحق و معصوم علیهم السلام حمله می‌کرد، بلکه در کتاب‌های صوفی گری، بهاییگری، مادی گری و حتی تاریخ مشروطیت، مقدسات دینی و روحانیت را مورد حمله قرار داد. نواب با کتاب‌های کسروی در نجف آشنا شد و کتاب‌ها را نزد علما برد و از آن‌ها نظر خواست. همه حکم به مهدور الدم بودن نویسنده‌ی کتاب‌ها دادند.
سید در اواخر ۱۳۲۳، وارد تهران شد و بدون درنگ به خانه کسروی رفت و او را از گفتن و نوشتن سخنان توهین آمیز به اسلام و ائمه‌ی شیعه علیهم السلام و روحانیت برحذر داشت. نواب در تهران بار‌ها در خصوص مبانی شیعه در اسلام با کسروی به مباحثه پرداخت، مباحثاتی که در مجله «پرچم» منتشر شد.
در همین مباحثات بود که نواب صفوی از ارتداد کسروی اطمینان پیدا کرد و در نهایت حکم ارتداد کسروی را که قبلا توسط علمای نجف صادر شده بود را با یکی از روحانیون معروف طالقان در میان گذاشت و ایشان نیز ضمن تشویق نواب، مبلغی را برای خرید اسلحه در اختیار او گذاشت. شهید نواب در هشتم اردیبهشت ۱۳۲۴، در سر چهارراه حشمت الدوله به کسروی حمله کرد، ولی توسط پلیس دستگیر و زندانی شد.
 

تشکیل جمعیت فدائیان اسلام

بعد از آزادی از زندان، موجودیت فداییان اسلام را طی یک اعلامیه‌ی رسمی با جمله هوالعزیز و تیتر «دین و انتقام» اعلام کرد و اعدام کسروی را پیگیری نمود. سیدمجتبی نواب صفوی درباره علت این نامگذاری گفت: «حضرت سیدالشهداء را در خواب دیدم که بازوبندی بر بازویم بست که روی آن نوشته شده بود «فداییان اسلام» و من از این جهت نام فداییان اسلام را برای این تشکیلات برگزیدم.»
 
نواب صفوی به تدریج با جاذبه خود، جوانانی، چون شهید سید حسین امامی را جذب نمود و امامی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴، بر کسروی یورش برد و او را زیر ضربات اسلحه‌ی سرد و گرم قرار داد و، چون فرشته‌ی قهر جانش را گرفت. فداییان اسلام و مجریان حکم الهی دستگیر شدند و خبر اعدام انقلابی کسروی در همه جا منتشر شد و مردم مسلمان را غرق در شادی و سرور نمود.
 

ورود مجدد اقلیت به مجلس بخاطر نواب!

بعد از سال ۱۳۲۷، که جنبش ملی شدن صنعت نفت به اوج خود رسید و فعالیت گروه‌های مخالف رژیم علنی شد و اقلیت موجود در مجلس مانع تصویب قرار داد «گس گلشاییان» گردید، رژیم استبدادی شاه برای این که حتی اقلیت مخالفی نیز وارد مجلس نشود، توسط «هژیر» دست به تقلب در انتخابات زد و به بهانه‌ی ترور شاه و دست داشتن آیت الله کاشانی در این ترور، ایشان را بازداشت و به لبنان تبعید کرد. در نتیجه فداییان اسلام «هژیر» را اعدام انقلابی کردند و با نامزد نمودن آیت الله کاشانی و مصدق، گروه اقلیت دوباره به مجلس راه یافت. 
 

ملی شدن صنعت نقت مرهون شجاعت و بصیرت نواب

فدائیان اسلام در ماجرای ملی شدن صنعت نفت هم فعال ظاهر شده و با ترور حاجعلی رزم‌آرا دیگر نخست‌وزیر محمدرضا شاه که به شدت با ملی شدن صنعت نفت مخالف بود، راه ملی شدن صنعت نفت را گشودند. آیت‌الله کاشانی همان زمان در مصاحبه‌ای گفت: «این عمل (ترور رزم‌آرا) به نفع ملت ایران بود و آن گلوله و ضربه، عالی‌ترین و مفیدترین ضربه‌ای بود که به پیکر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد». ایشان در گفت‌وگوی دیگری خاطرنشان کرد: «... نخست‌وزیر مقتول در زمان حیات خود از منافع شرکت نفت جنوب و سیاست استعماری انگلستان به شدت حمایت می‌کرد چون عموم طبقات مردم ایران با تصمیم قطعی و خلل‌ناپذیری برای کوتاه کردن دست طمع سیاست استعماری نفت جنوب قیام کرده بودند، پافشاری رزم‌آرا برای مقاومت در مقابل افکار عمومی ملت ایران و حمایت از شرکت نفت باعث خشم شدید و عمومی مردم ایران گردید و جوانی غیور، وطن‌پرست و متدین از میان مردم ایران برخاست و نخست‌وزیر بیگانه‌پرست را به جزای اعمال خود رسانید...»
 

رای مجلس شورای ملی بر بی گناهی یاران نواب!

در مرداد ۱۳۳۱ با فشار علما و افکار عمومی، ماده واحده‌ای به این شرح به تصویب مجلس شورای ملی رسید که «چون خیانتِ حاجعلی رزم‌آرا بر ملتِ ایران ثابت گردیده، قاتل او استاد خلیل طهماسبی به موجب این قانون مورد عفو قرار می‌گیرد.» بدین ترتیب در ۲۳ آبان همان سال، خلیل طهماسبی پس از دو سال از زندان آزاد شد و آیت‌الله کاشانی در پی آزادی، او را به عنوان «شمشیر برّان اسلام» و «مجری اراده و افکار ملت ایران» مورد ستایش قرار داد.
 

خیانت مصدق به نواب

با روی کار آمدن دولت محمد مصدق که روزگاری بخاطر اقدام شجاعانه نواب در ترور هژیر به مجلس راه یافته بود، مصدق مسیر دیگری را برگزید که این آغاز اختلافات میان نواب صفوی و دولت جبهه ملی گردید چرا که فدائیان اسلام از دولت مصدق انتظار داشت اجرای احکام اسلامی را در راس امور قرار دهد. در پی شدت گرفتن اختلافات و مخالفت‌ها، دولت مصدق که از جانب فدائیان احساس خطر می‌کرد، رهبران این گروه از جمله نواب صفوی را بازداشت و زندانی کرد. زندانی شدن وی تا فردای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر علیه مصدق و سقوط دولت وی طول کشید.
 

ترور حسین علاء و آخرین زندان

نواب صفوی و فداییان اسلام به مبارزات خود بر علیه رژیم پهلوی تا سال ۱۳۳۴ ادامه دادند. در ساعت سه و نیم بعدازظهر روز دوم آذرماه ۱۳۳۴ نقشه ترور حسین علاء دیگر نخست وزیر شاه اجرا شد، اما علاء با خوش شانسی از این مهلکه جان به در برد و فرماندار نظامی ابتدا ضارب نخست وزیر و بعد از چند روز سیدمجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام و دو نفر دیگر از اعضای این گروه را بازداشت کردند. اینچنین بود که اعضای موثر جمعیت فدائیان اسلام بازداشت و راهی زندان شدند. سیدمجتبی نواب صفوی، خلیل طهماسبی، سیدمحمد واحدی و مظفرعلی ذوالقدر در روز ۲۶ دی ۱۳۳۴ در دادگاه پهلوی به اعدام محکوم شدند، دادگاه تجدیدنظر هم همان روز برگزار و حکم اولیه را تایید کرد. 
 

شهادت در لباس پیامبر

سحرگاه یکشنبه ۲۷ دیماه سال ۱۳۳۴ اعضای فداییان اسلام را از لشگر یک پیاده به محل لشگر دو زرهی بردند. در وسط سالن پادگان وسایل شخصی آنان بر زمین ریخته بود، نواب جلو رفت عمامه و عبایش را برداشت، و با لبخند به دوستانش گفت: «به جدم قسم با همین لباس شهید میشوم.»
نزدیک صبح جوخة اعدام در کنار میدان بزرگ پادگان به خط ایستادند، نواب و یارانش از سلول بیرون آمدند. ناگهان سید محمد واحدی فریاد زد: «الله اکبر، الله اکبر» به اشاره سرهنگ الله‌یاری پاسبانی دست بر دهان سید محمد گذاشت. زندانیان از روزنه در به بیرون نگاه میکردند. سرهنگ پرسید: «اگر خواسته‌ای دارید بگویید؟» سید تقاضای آب برای غسل شهادت نمود. رهبر فداییان یارانش را مورد خطاب قرار داد و گفت: «خلیلم، محمدم، مظفرم، زودتر آماده شوید، زودتر غسل شهادت کنید، امشب جده ام فاطمه زهرا (س) منتظر ماست.» پس از غسل شهادت به نماز ایستاد. افسران و درجه داران با ناباوری به آنان نگاه می‌کردند. دستان به قنوت رفته اش حریم آسمان مناجات بود.
در پی تثبیت حکم اعدام، اعضای اصلی جمعیت فداییان اسلام سحرگاه روز ۲۷ دی‌ماه ۱۳۳۴ یعنی ۱۴ ماه قبل از تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به دست ماموران فرماندار نظامی تیرباران شدند. بدین ترتیب سیدمجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام بعد از ۱۰ سال مبارزه در سن ۳۱ سالگی به همراه سه یار دیگرش در میدان تیر لشکر دو زرهی تهران تیرباران شدند.
 

عکس های دیده نشده شهید نواب صفوی

 

شبکه سازی شهید نواب از میان جوانان
نواب در جمع جوانان
نفر سمت راست شهید سید حسین امامی - نفر سمت چپ شهید سید مجتبی نواب صفوی
در محضر آیت الله کاشانی
در جمع یاران آیت الله کاشانی
از سمت راست ( نفر اول شهید خلیل طهماسبی - نفر دوم شهید سید مجتبی نواب صفوی)
دستگیری شهید نواب
در بازداشت...
نواب در بیدادگاه پهلوی
در بیدادگاه پهلوی
در بیدادگاه پهلوی
در بیدادگاه پهلوی
در بیدادگاه پهلوی
شما به دستور شاه ستمگر ما را شهيد مي كنيد ولي طولي نمي كشد كه همگي از اين كردار زشت پشيمان مي شويد. آن روز پشيماني ديگر سودي ندارد. شما بايد سرباز اسلام باشيد و در راه دين بجنگيد نه اين كه سلاحتان را براي حفظ حكومت شاه رو به سينه عاشقان اسلام نشانه بگيريد
پیکر شهید نواب صفوی ابتدا در روستای مسگرآباد (واقع در شرق تهران) تدفین شد اما بعداً با اجازه مرحوم آیت‌الله‌ مرعشی نجفی و با اقامه مجدد نماز میت توسط این مرجع عالیقدر، به قم منتقل و در قبرستان وادی‌السلام این شهر خاکسپاری شد.
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
|
۰۴:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۵
اصلا تابلو نیست خیمه شب بازیه