نواب صفوی ، آتش به اختیار خدا
شهید حجت الاسلام سید مجتبی میر لوحی تهرانی مشهور به نواب صفوی از پیشگامان نهضت اسلامی و از نسل اول نظریه پردازان شکل گیری حکومت اسلامی در دوران جدید است که به بیان رهبر حکیم انقلاب اسلامی ، اولین بارقه های شکل گیری تفکرات اسلام سیاسی برای بسیاری از جوانان نسل خود محسوب می شد. بسیاری از تاریخ پژوهان انقلاب اسلامی را نسخه ی بلوغ یافته از آنچه نواب در سر می پرواند می دانند و از خود شهید نواب صفوی نیز این آرزو به یادگار مانده که: در روزی که حکومت اسلامی در این کشور تشکیل شده باشد، در خیابان ها رفتگری کنم !
با این حال چه از سوی آنهایی که نواب را به عنوان یک تندرو مذهبی معرفی می کنند و چه از سوی کسانی که تفکر او را برخاسته از غیرت دینی و برای حذف بی دینی بازنمایی کردند، هنوز واقعیت زندگی و جاذبه نواب صفوی به عنوان الهام بخش ترین جوان دهه بیست و سی قرن حاضر ایران روشن نیست.
نواب صفوی ، نابغه بزرگ قرن
وقتی درباره ی شهید نواب صفوی گفتگو می شود، حیرت زده می شویم که این همه رویداد و اقدامات از سوی یک جوان و بیست و چند ساله در کشور صورت گرفته و این جوان که هنگام شهادت فقط 31 سال داشت چگونه توانست چنین نقش و امضای پر رنگی در تاریخ ایران داشته باشد؟ و الهام بخش رهبرانی قرار گیرد که سالها بعد برای تشکیل یک نظام مردمسالار دینی پیشگام شدند.
شاید ایجاد این شبکه ارتباطی عظیم بین جوانان و متدینین و مراجع تقلید و حتی سیاستمداران و حکام در عصر ما هم برای یک جوان ساده نباشد ، اما تاریخ با جوان بیست و چند ساله ای روبرو است که قلوب جوانان را تسخیر محبت و جذبه خود می نماید، با روشنفکران هم عصر خود وارد گفتگو می نماید ، با شاه ایران و حکام چند کشور اسلامی مرتبط است . جلوی تشکیل اسرائیل ایستاده و پرچم اتحاد اسلامی را در دست دارد و از پیچیده ترین معاهدات استعمار نو مانند پیمان سنتو ، قرارداد گس - گلشائیان و هم چنین ملی شدن صنعت نفت ایران خبر دارد و در مقابل آن مواضع جدی و تاثیر گذار می گیرد ، در حدی که دوست و دشمن تایید می نماید که ملی شدن صنعت نفت حاصل درایت و همکاری جدی نواب صفوی 29 ساله و هواداران او بوده است.
درد و دریغ آنجاست که چنین اعجوبه و نابغه ای از دو سوی دشمنان آگاه ودوستان ناآگاه فردی معرفی می شود که بدون درنگ دشمنان خود را حذف فیزیکی می نموده و هر کس را که بر ضد نظر خود و یا موازین اسلام تشخیص می داده ، اعدام انقلابی می کرده است. به عبارتی دیگر اگر آگاهی ما درباره ی تاریخ معاصر کم باشد باید گفت: شناخت تاریخی جامعه ما از شخصیتی پر فروغ مانند نواب صفوی تقریبا هیچ است.
قهرمان گفتگو و شبکه سازی اجتماعی
گرچه در تاریخ از نواب صفوی به عنوان رهبر یک گروه مبارزه مسلحانه در راه شریعت نام برده می شود و حتی گاهی از سوی برخی از مذهبیون کم اطلاع متهم به خودسری می شود، اما مهمترین دلیل اشتهار و اهمیت نواب در زمانه خودش ( که برخی از این مبارزات هنوز برای مردم عادی تبیین نشده بود) حضور نواب در همه عرصه هایی بود که باید صدای مردم و یا حکم دین گفته می شد.
مثلا اعدام کسروی از سوی فدائیان اسلام کمتر با گزارش مناظرات نواب و یارانش با خود کسروی و جریان او بازخوانی می شود یا گفته نمی شود که او در برابر شکست های پیاپی نظری در برابر نواب چگونه با آتش زدن کتاب های مقدس ، ادعیه و حتی میراث نظری شهاب الدین سهروردی تمام قد در مقابل اعتقاد و حتی فرهنگ یک ملت ایستاد.
گفت و شنودهای نواب با شاه ، با سران مصر و اردن ( در قضیه شکل گیری اسرائیل) ، مذاکرات و نقش آفرینی نواب و جریانش در نهضت ملی شدن صنعت نفت و بالاخره هر جایی که باید صدای مردم و نظر اسلام شنیده شود، چیزی است که همه هم عصران نواب ( از بزرگترین مراجع تقلید کهنسال قم و نجف تا جوانان نورسیده ای که تحت بمباران تبلیغی و اعتقادی حزب توده و کمونیست ها قرار دارند ) را به سوی خود می کشد و سلسله جنبان حرکتی است ، حتی در عصر ما نیز برای جوانان انقلاب جذاب و نو و راهگشاست.
شبکه نواب بر محور گفتگو شکل می گیرد و کارهای فدائیان اسلام برای پیشبرد مصالح جامعه دقیقا همان جایی رنگ و بوی مبارزاتی به خود می گیرد که گفت و شنود با مانع روبرو است و یا کسی در مقابل این گفتگو مانع تراشی می کند و در واقع منافع او در نفهمیدن و وقت کشی است.
به عبارتی تاثیر و خط سیر نواب صفوی در ایران دقیقا با راهی که سلف او سید جمال الدین اسدآبادی در ایران و مصر و افغانستان رفته قابل مقایسه است. سید جمال به عنوان یک مصلح اجتماعی با نیروهای تاثیرگذار اجتماعی و سیاسی زمانه اش ( از جمله ناصرالدین شاه قاجار) برای رفع تنگناهای بلاد اسلامی مشغول مذاکره می شود اما به جای همکاری و همراهی با خشونت و بی مهری و مشت آهنین روبرو است.
طبیعی است که چه جریان اخوان المسلمین که یادگار شاگردان سیدجمال است و چه در ایران که شاگردان او دست به اعدام شاه قاجار می زنند ، اتمام حجتی در مقابل قدرت هایی دارند که هیچ گاه گوش شنوایی برای مصالح ملت های خود نبوده اند و در مقابل به عوامل استعمار برای سیطره کامل این دولت ها به کشورهای اسلامی تبدیل شده بودند.
البته تفاوت اساسی نواب و نهضتش با این جریانات ، آن بود که نواب در حکم مقلد، اقدامات قهر آمیز خود را منوط به حکم و تشخیص مجتهدین زمانه خود می دانست و در مبارزه خود را ملتزم به احکام دینی تشیع کرده بود.
بنام اسلام و برای ایران
یکی از جنبه های دیگر کمتر بررسی شده فدائیان اسلام و جریان شهید نواب صفوی در خدمت ایران بودن این جنبش است. به جز نقش بسیار مهم نواب در نهضت ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری محمد مصدق که هیچگاه مورد قدردانی نیروهای ملی طرفدار او واقع نشد ، برخورد آتشین فدائیان اسلام با افرادی مانند هژیر و منصور و علا ... دقیقا در پی تمایل آن ها به طرح های استعماری صورت گرفته بود.
نواب مخالف سرسخت سوء استفاده از منابع طبیعی ایران و یا تحت الحمایه شدن نظامی ایران توسط قدرت های استعماری بود و در این راه ( انگلیسی زدایی و ماسون زدایی ) از دولت ایران هیچ محدودیت و تعارفی با کسی نمی کرد.
او با اینکه خود نقش بسیار مهمی برای روی کار آوردن مصدق و دولت ملی اش داشت ، وقتی متوجه تمایل هوداران او به حزب توده شد و از جانب مصدق نیز برای پیوستن به بلوک شرق نگران شد( گرچه برخی این مساله را از القائات دربار و از توطئه های انگلیس می دانند) ،مصدق را نیز رها کرد و به صراحت از نگاه ابزاری او به مساله مذهبیون و عدم اقدام عملی او در مقابل مظاهر فساد بعد از به قدرت رسیدن انتقاد نمود.
به عبارتی می توان گفت گرچه حس وطن دوستی نواب دارای منشا دینی است اما شاید در مقاطع از تاریخی و در میان فعالان سیاسی و اجتماعی بی منصب، کمتر کسی را مانند نواب صفوی می توان یافت که بدون توجه به طایفه گرایی سیاسی روبروی هر کسی که در مقابل بیگانگان ذلیل است و حس حقارت و خودباختگی دارد، ایستاده باشد و هر چیزی که روبروی استقلال این کشور ایستاده را بی ملاحظه و تعارف نابود نماید.
نواب ، اصلاح گری که باید از نو شناخت
شهید نواب صفوی یکی از بزرگترین اصلاح گرایان قرنی است که رو به پایان می رود. یکی از پیشگامان دفاع از حقوق ملت ها ، یکی از سردمداران بیداری اسلامی و آتش به اختیار ملتزمی که همه چیزش را برای خدا اهدا کرد.
کنش گر سیاسی که سیاست زده نشد. پیش رو در گفتگو که گفتگو را صرفا برای گفتگو و به قصد وقت گذرانی جلو نمی برد. فردی که به دنبال پیاده شدن احکام خلاق دینی در جامعه بود و برای حقیقت مد نظر خود از ملامت و مرگ و شکنجه نهراسید.
ما در زمانه نواب صفوی نبودیم و شاید امروز و پس از گذشت حدود 65 سال از شهادت او تصور کنیم اگر او چنین بود و چنان می نمود ، بهتر بود اما واقعیت این است که فارغ از همه درست و غلط هایی که هر کس در زمانه خود مرتکب آن می شود؛ روش و منش نواب صفوی همچنان قابل بازخوانی و الهام بخش است.
پایگاه اطلاع رسانی تابناک جوان