خوانندههای پاپ از مخاطبان بیشتر شدهاند!
خواننده پاپ کشورمان با بیان اینکه شاید تعداد خوانندههایی که وارد موسیقی پاپ شدند، از مخاطبان موسیقی پاپ بیشتر شده باشد گفت: فکر میکنم که بعد از پایان کرونا، این شرایط تغییر کند و از فضای لمپنی در محتوا فاصله بگیریم.
روزنامه خراسان گفتوگویی با خشایار اعتمادی، خواننده پاپ کشورمان انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
موسیقی پاپ از سال ۹۵ ساکت است
موسیقی پاپ ما از سال ۹۵ به بعد ساکن است. یعنی این موسیقی که ما طی این سالها میشنیدیم، به لحاظ برگزاری و محتوایی، موسیقی قابلتوجهی نبوده، به نوعی سکوت و سکون بوده و به نوعی، جنبوجوش مردم در موسیقی بوده است.
یکی از دلایلی که باعث شد من از موسیقی خداحافظی کنم، این بود که به این موسیقی پاپ که رایج شده بود، دیگر اعتقادی نداشتم.
موسیقی و کارهای هنری باید ساختاری برای فرهنگسازی اجتماعی باشد، اما متاسفانه، به نظر من، این موسیقی که تولید میشود، نه فرهنگساز و اخلاقمدار است و نه به لحاظ آکادمیک چیزی را به موسیقی داشتهمان، اضافه میکند.
مردم از روی بیکاری سراغ کنسرت میروند!
من فکر میکنم بعد از تمام شدن دوره کرونا، با یک وضع دیگری مواجه خواهیم بود. همه چیز تغییر خواهد کرد؛ باید هم اینطور شود، چون به هر حال آن مسیر یک مسیر قدیمی و مندرس و ۱۸ سال است که داریم آن را طی میکنیم.
به نظرم، باید در موسیقی تغییرات عمدهای صورت بگیرد؛ چه به لحاظ ساختار موسیقی و چه به لحاظ پرسوناژهایی که باید روی استیج اجرا شود و تولیدات موسیقی. باید یک تغییرات کلی در معرفی، تبلیغات، ارائه و محتوای موسیقی صورت گیرد.
حتی اگر کرونا هم بماند، اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، تنها از روی این است که مردم از روی بیکاری به سراغ کنسرت میروند.
خوانندههای پاپ از مخاطبان بیشتر شدهاند!
شاید تعداد خوانندههایی که در سالهای قبل وارد موسیقی پاپ شدند، از مخاطبان موسیقی پاپ بیشتر شده باشد.
در میان این خوانندهها، اعتقاد دارم که صدای دو سه نفر قابلیتهایی دارد و اگر موزیک خوب برایشان ساخته شود و شعرهای خوبی را انتخاب کنند، میتوانند خیلی موفقتر باشند؛ اما فقط یک رویکرد و ریتمیک شش و هشت را که طربناک است، انتخاب میکنند.
میبینید این اتفاق از سال ۹۵ دارد میافتد، موزیکها به موزیکهای شاد بیمحتوا تبدیل شده، در فیلمها باید حتما یک رفتار نه چندان مؤدبانه طنز باشد که بگیرد.
اینکه میگویم کلیت نیست و کارهایی هم هستند که کارهای خوبی هستند، ولی کارهای خوشساخت هنری نسبت به تعداد هنرمندان و ذائقههای مختلف اجتماعی بسیار کم تعدادند.
محتوای موسیقی لمپنی شده است
از اواسط دهه هشتاد، من هشدار میدادم که موسیقی به سمت فضای سادهانگاری و محتوا هم به سمت لمپنی حرکت میکند.
وقتی اینها خوراک گوش جامعه شود، سطح شنیداری مردم و فرهنگ و هوشمندی جامعه هم پایین میآید. مثل این میماند که جامعه را برای جنس مبتذل آماده و بعد آن را به آنها قالب میکنند.
در حوزههای دیگر هم این اتفاق افتاده است، مثلا مردم را با ماشینهای ضعیف آشنا میکنند و کمکم همان را به خوردشان میدهند!
فکر میکنم که بعد از پایان کرونا، این شرایط تغییر کند و از فضای لمپنی در محتوا فاصله بگیریم.
موسیقی پاپ از سال ۹۵ ساکت است
موسیقی پاپ ما از سال ۹۵ به بعد ساکن است. یعنی این موسیقی که ما طی این سالها میشنیدیم، به لحاظ برگزاری و محتوایی، موسیقی قابلتوجهی نبوده، به نوعی سکوت و سکون بوده و به نوعی، جنبوجوش مردم در موسیقی بوده است.
یکی از دلایلی که باعث شد من از موسیقی خداحافظی کنم، این بود که به این موسیقی پاپ که رایج شده بود، دیگر اعتقادی نداشتم.
موسیقی و کارهای هنری باید ساختاری برای فرهنگسازی اجتماعی باشد، اما متاسفانه، به نظر من، این موسیقی که تولید میشود، نه فرهنگساز و اخلاقمدار است و نه به لحاظ آکادمیک چیزی را به موسیقی داشتهمان، اضافه میکند.
مردم از روی بیکاری سراغ کنسرت میروند!
من فکر میکنم بعد از تمام شدن دوره کرونا، با یک وضع دیگری مواجه خواهیم بود. همه چیز تغییر خواهد کرد؛ باید هم اینطور شود، چون به هر حال آن مسیر یک مسیر قدیمی و مندرس و ۱۸ سال است که داریم آن را طی میکنیم.
به نظرم، باید در موسیقی تغییرات عمدهای صورت بگیرد؛ چه به لحاظ ساختار موسیقی و چه به لحاظ پرسوناژهایی که باید روی استیج اجرا شود و تولیدات موسیقی. باید یک تغییرات کلی در معرفی، تبلیغات، ارائه و محتوای موسیقی صورت گیرد.
حتی اگر کرونا هم بماند، اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، تنها از روی این است که مردم از روی بیکاری به سراغ کنسرت میروند.
خوانندههای پاپ از مخاطبان بیشتر شدهاند!
شاید تعداد خوانندههایی که در سالهای قبل وارد موسیقی پاپ شدند، از مخاطبان موسیقی پاپ بیشتر شده باشد.
در میان این خوانندهها، اعتقاد دارم که صدای دو سه نفر قابلیتهایی دارد و اگر موزیک خوب برایشان ساخته شود و شعرهای خوبی را انتخاب کنند، میتوانند خیلی موفقتر باشند؛ اما فقط یک رویکرد و ریتمیک شش و هشت را که طربناک است، انتخاب میکنند.
میبینید این اتفاق از سال ۹۵ دارد میافتد، موزیکها به موزیکهای شاد بیمحتوا تبدیل شده، در فیلمها باید حتما یک رفتار نه چندان مؤدبانه طنز باشد که بگیرد.
اینکه میگویم کلیت نیست و کارهایی هم هستند که کارهای خوبی هستند، ولی کارهای خوشساخت هنری نسبت به تعداد هنرمندان و ذائقههای مختلف اجتماعی بسیار کم تعدادند.
محتوای موسیقی لمپنی شده است
از اواسط دهه هشتاد، من هشدار میدادم که موسیقی به سمت فضای سادهانگاری و محتوا هم به سمت لمپنی حرکت میکند.
وقتی اینها خوراک گوش جامعه شود، سطح شنیداری مردم و فرهنگ و هوشمندی جامعه هم پایین میآید. مثل این میماند که جامعه را برای جنس مبتذل آماده و بعد آن را به آنها قالب میکنند.
در حوزههای دیگر هم این اتفاق افتاده است، مثلا مردم را با ماشینهای ضعیف آشنا میکنند و کمکم همان را به خوردشان میدهند!
فکر میکنم که بعد از پایان کرونا، این شرایط تغییر کند و از فضای لمپنی در محتوا فاصله بگیریم.
ارسال نظرات