مارادونا توسط پزشکش به قتل رسید؟!

به خواسته فرزندان اسطوره فوتبال آرژانتین، خانه و کلینیک لئوپولدو دوکه تفتیش شد و دادگاه پزشک ۳۹ ساله را به زودی برای ارائه توضیحات فرا می خواند. دادگاه سن ایسدرو که روی درگذشت دیگو آرماندو مارادونا تحقیق می‌کند، امروز (یکشنبه) حکم داد تا خانه و کلینیک لئوپولدو لوکه، پزشک ۳۹ ساله اسطوره فوتبال آرژانتین تفتیش شود.
حکم تفتیش به خاطر اظهارات سه فرزند مارادونا یعنی دالما، جیانا و یانا انجام شد. دختران کاپیتان سابق آلبی سلسته درخواست کردند که داروهایی که لوکه و کادر پزشکی‌اش در چند ماه اخیر به پدرشان داده‌اند بررسی شوند.
این تحقیقات به خاطر قتل غیر عمد احتمالی انجام می‌شود و لوکه تا ساعاتی دیگر به دادگاه احضار خواهد شد تا در این رابطه توضیح دهد. دادگاه به دنبال گزارش های پزشکی است. همچنین ممکن است موبایل دکتر آرژانتینی بررسی شود تا مشخص شود چند روز قبل از درگذشت مارادونا با چه کسانی در تماس بوده است.
بر اساس اطلاعات منتشر شده نوزدهم نوامبر لوکه و مارادونا بحثی با هم داشتند و پس از این اتفاق (سه روز بعد) پزشک ۳۹ ساله دوباره به دیدن اسطوره فوتبال آرژانتین رفته است.
مارادونا چهارشنبه به دلیل حمله قلبی درگذشت.

 

 

 

گفته می‌شود «لئوپولدو لوکه» پزشک مارادونا حتی برای تحقیقات به اداره پلیس احضار شده است.

با این حال «لوکه» روز گذشته سکوت خود را شکست و درباره مرگ مارادونا توضیحاتی را ارائه کرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، لوکه گفت: تا آنجا که ممکن بوده از مارادونا مراقبت کرده و حتی کارهای غیرممکنی را انجام داده است.

پزشک مارادونا در حالی که گریه می‌کرد، به رسانه‌های حاضر در یک نشست خبری گفت: آیا می‌خواهید بدانید که من مسئول چه چیزی هستم؟ من مسئول دوست داشتن، مراقبت، بهبودی و افزایش عمر مارادونا بودم. مسئولیت من همین بود.

لوکه ۳۹ ساله در این نشست خبری خود را دوست مارادونا دانست و گفت: من مارادونا را مثل یک پدر می‌دیدم نه مثل یک بیمار.

وی ادامه داد: من یک جراح مغز و اعصاب هستم. من شخصی هستم که از مارادونا مراقبت کردم و به کارم افتخار می‌کنم. چیزی برای پنهان کردن ندارم و در اختیار عدالت هستم.

پزشک مارادونا در بخش دیگری از صحبت‌هایش تصریح کرد: دیه‌گو غیرقابل کنترل بود. او مجبور بود به یک مرکز توانبخشی مراجعه کند اما چنین چیزی نمی‌خواست. او حتی نمی‌خواست یک نفر همراه داشته باشد.

لوکه یادآور شد: دیه‌گو بسیار ناراحت بود. او می‌خواست تنها باشد و این به این دلیل نبود که خانواده‌اش یا دخترانش را دوست ندارد. دیه‌گو شجاع بود و شخصیت قوی داشت.