دکتر عقیل منصوری
نبردی که از شهادت سختتر است
امروز (۲۶ ربیعالاول) سالگشت انعقاد صلح امام حسن (س) با معاویه که از آن با عبارت نرمش قهرمانانه یاد شده است.
رویدادی که بدون اغراق یکی از سرنوشتسازترین تدابیر تاریخ اسلام به شمار میرود و بسیاری از تحولات بعدی قرن دوم و سوم هجری متاثر از آن است. برخی از این عبرتها و جریانات به شرح ذیل است.
۱- اولین اثر وضعی صلح امام مجتبی (ع)، نهضت عاشورا بود. امام در این عهدنامه به گونهای هوشمندانه تمام ادلهی قانونی و اجماعی و فقهی لازم برای قیام سیدالشهدا (ع) را فراهم کرد.
در متن صلحنامه که به امضای سر سلسله امویان رسید، معاویه نیز تایید کرد که حکومت بنیامیه پس از او قانونی نیست و باید حکومت به آل علی یا جمهور مسلمین بازگردد.
۲- امام برای هدایت جماعت خسته از سالها جنگ و اختلاف داخلی چارهای جز این نداشت که اجتماع را به دیکتاتوری پر از آرامش گورستانی دلخواه خودش بسپارد، زیرا جامعهای که بهای آزادی را با پشتیبانی از حق نپردازد دچار استبدادی میگردد که به بهانهی نبود سر و صدا نفسش را بند خواهد کرد.
ارادهی امام این بود که جامعهای که یا با بیتفاوتی حق را تنها میگذارد و یا به دلایل دنیوی به باطل ابراز تمایل میکند، تبعات شوم اهمال و تصمیم خودش را بپذیرد.
۳- امام بجز تجربه تاریخی حکومت بنیامیه، هیچ راهی برای افشای فساد و نفاق آل فتنه نداشتتد.
صلح امام نشان داد با جامعه با زبان علم لدنی نمیشود حرف زد.
جامعهای که حرف رهبران الهی را گوش نمیکند؛ ناچار است که بهای رشد خودش را با خون و جان و آیندهاش بپردازد.
۴- امام حسن (ع) با امضای این معاهده حتی برای شیعیانش امتحانی دشوار رقم زد.
قبل از امر به عقب نشینی و ابداع تقیه توسط کریماهلبیت، طرفداری برخی از خاندان پیامبر سیاسی و به طمع قدرت بود.
امام در این واقعه نشان دادند قدرت سیاسی در جریان شئون امامت از لوازم است و اصالت ندارد؛ پس هر کس به امامت اعتقاد دارد میتواند شیعه تلقی شود.
این منطق بعدها باعث شد در شیعیان انشعاب رخ دهد و حتی برخی فرقهها منکر امامت حسنابنعلی (ع) بشوند و عناوین محترمانهای به جز امامت برای ایشان قائل شوند.
به عبارتی امام نه تنها نفاق معاویه بلکه دروغ برخی مدعیان تشیع را نیز ثابت کرد، زیرا شیعه بودن جز گردن نهادن به فرمان خردورزانه امام چه در ستیز و چه در مدارا نیست و هر کس برای دلش کسی را دوست دارد و یا برای آرام کردن دلش مبارزه میکند شیعه نیست.
۵- از دیگر آزمونهای صلح امام مجتبی (ع) این بود که شیعه بداند در مسیر پیروی امتحانهای سختتر از شهادت وجود دارد.
در تاریخ نقل شده که گروهی از طرفداران سیاسی و اعتقادی امام علی (ع) در جریان صلح، از امام بریدند و امام را مورد اهانت و شماتت قرار دادند.
این نپذیرفتنها توسط امثال سلیمان از سران توابین و همچنین زیاد ابن ابیه که بعدا به اردوگاه معاویه پیوست و فرزند او امام حسین (ع) را به شهادت رساند؛ درس عبرت تاریخ شد.
رویدادی که بدون اغراق یکی از سرنوشتسازترین تدابیر تاریخ اسلام به شمار میرود و بسیاری از تحولات بعدی قرن دوم و سوم هجری متاثر از آن است. برخی از این عبرتها و جریانات به شرح ذیل است.
۱- اولین اثر وضعی صلح امام مجتبی (ع)، نهضت عاشورا بود. امام در این عهدنامه به گونهای هوشمندانه تمام ادلهی قانونی و اجماعی و فقهی لازم برای قیام سیدالشهدا (ع) را فراهم کرد.
در متن صلحنامه که به امضای سر سلسله امویان رسید، معاویه نیز تایید کرد که حکومت بنیامیه پس از او قانونی نیست و باید حکومت به آل علی یا جمهور مسلمین بازگردد.
۲- امام برای هدایت جماعت خسته از سالها جنگ و اختلاف داخلی چارهای جز این نداشت که اجتماع را به دیکتاتوری پر از آرامش گورستانی دلخواه خودش بسپارد، زیرا جامعهای که بهای آزادی را با پشتیبانی از حق نپردازد دچار استبدادی میگردد که به بهانهی نبود سر و صدا نفسش را بند خواهد کرد.
ارادهی امام این بود که جامعهای که یا با بیتفاوتی حق را تنها میگذارد و یا به دلایل دنیوی به باطل ابراز تمایل میکند، تبعات شوم اهمال و تصمیم خودش را بپذیرد.
۳- امام بجز تجربه تاریخی حکومت بنیامیه، هیچ راهی برای افشای فساد و نفاق آل فتنه نداشتتد.
صلح امام نشان داد با جامعه با زبان علم لدنی نمیشود حرف زد.
جامعهای که حرف رهبران الهی را گوش نمیکند؛ ناچار است که بهای رشد خودش را با خون و جان و آیندهاش بپردازد.
۴- امام حسن (ع) با امضای این معاهده حتی برای شیعیانش امتحانی دشوار رقم زد.
قبل از امر به عقب نشینی و ابداع تقیه توسط کریماهلبیت، طرفداری برخی از خاندان پیامبر سیاسی و به طمع قدرت بود.
امام در این واقعه نشان دادند قدرت سیاسی در جریان شئون امامت از لوازم است و اصالت ندارد؛ پس هر کس به امامت اعتقاد دارد میتواند شیعه تلقی شود.
این منطق بعدها باعث شد در شیعیان انشعاب رخ دهد و حتی برخی فرقهها منکر امامت حسنابنعلی (ع) بشوند و عناوین محترمانهای به جز امامت برای ایشان قائل شوند.
به عبارتی امام نه تنها نفاق معاویه بلکه دروغ برخی مدعیان تشیع را نیز ثابت کرد، زیرا شیعه بودن جز گردن نهادن به فرمان خردورزانه امام چه در ستیز و چه در مدارا نیست و هر کس برای دلش کسی را دوست دارد و یا برای آرام کردن دلش مبارزه میکند شیعه نیست.
۵- از دیگر آزمونهای صلح امام مجتبی (ع) این بود که شیعه بداند در مسیر پیروی امتحانهای سختتر از شهادت وجود دارد.
در تاریخ نقل شده که گروهی از طرفداران سیاسی و اعتقادی امام علی (ع) در جریان صلح، از امام بریدند و امام را مورد اهانت و شماتت قرار دادند.
این نپذیرفتنها توسط امثال سلیمان از سران توابین و همچنین زیاد ابن ابیه که بعدا به اردوگاه معاویه پیوست و فرزند او امام حسین (ع) را به شهادت رساند؛ درس عبرت تاریخ شد.
ارسال نظرات