علوم شناختی در تبلیغات انتخاباتی آمریکا
محمدصادق دهنادی
فیلم تماس گرفتن اوباما رئیس سابق ایالات متحده برای تبلیغات جوبایدن در انتخابات آمریکا چند روز است منتشر شده است.
صرف نظر از مفاهیم سیاسی این کار باراک اوباما برای معاون سابقش این مطلب برای اهل رسانه دارای چند پیام مهم است:
۱- رسانههای گروهی گرچه میتوانند جلب توجه کنند، اما برای اقناع افراد امکان محدودی دارند.
۲- در تبلیغات، توجه به عنصر انسانی، گیرنده پیام تنها راهی است که میتواند، او را از بحران اشباع اطلاعات متناقض نجات دهد. تبلیغ انسانی مرتبط به نیاز عزت نفس، تولید هیجان و تحریک احساسات اوست، میتواند در کوتاه مدت برای مبلغ واکنشهای مناسب را رقم بزند.
۳- حجم سرمایهگذاری در تبلیغات بیش از ایجاد توجه باید مبتنی بر کسب همدلی باشد. مهمترین تضمین کننده نیل به این هدف این است که اصل تبلیغ امر قابل ارایهای باشد.
به عبارتی اگر کسر کوچکی از هزینههایی که صرف بازنشر پیام میشود؛ صرف طراحی دقیق و موثر آن شود، مخاطبین (اعم از موافق و مخالف) خودشان هزینه پخش را از طریق نقد و هواداری خواهند کشید.
ایدهی تماس تلفنی یک رئیس جمهور سابق به یک شهروند اینقدر جالب هست که اگر حتی یک مرتبه هم انجام شده باشد، کافی است که در ایران هم میلیونها بار دیده شود.
حالا این ایده را مقایسه کنید با سخنرانی اوباما و یا حتی تولید بیانیه او.
اینها چقدر دیده میشد و احیانا باز نشر میشد؟
این دقیقا تفاوت دو نگره تبلیغات بر محور محتوا و تبلیغات بر اساس پول است.
۴- اوباما در این ویدئو ساده از ابزار علوم شناختی استفاده کرده است. داستان گفته و سعی کرده روی خاطرات، حافظه، حس خوشایند و... مخاطب مستقیم و میلیاردها ناظر این مکالمه کار کند. تا رای دهندهها یادشان بیاید، روزی روزگاری رئیسی داشتند که برای حرف زدن مجبور به فریاد کشیدن نبود و میتوانست با آنها با لحن صمیمانهتری حرف بزند.
طرح این سلوک بدون حمله مستقیم به ترامپ از دیگر تکنیکهای به کار گرفته در این ویدئو است.
۵- علیرغم پیشرفت فناوریهایارتباطی، رسانهها همچنان محتاج بهرا بردن از رسانه های سنتی هستند و اختراع شبکه های اجتماعی شاهد مثال خوبی برای آن است که انسان در قالب فناوری در جستجوی خودشان در رسانهها به سر میبرند.
صرف نظر از مفاهیم سیاسی این کار باراک اوباما برای معاون سابقش این مطلب برای اهل رسانه دارای چند پیام مهم است:
۱- رسانههای گروهی گرچه میتوانند جلب توجه کنند، اما برای اقناع افراد امکان محدودی دارند.
۲- در تبلیغات، توجه به عنصر انسانی، گیرنده پیام تنها راهی است که میتواند، او را از بحران اشباع اطلاعات متناقض نجات دهد. تبلیغ انسانی مرتبط به نیاز عزت نفس، تولید هیجان و تحریک احساسات اوست، میتواند در کوتاه مدت برای مبلغ واکنشهای مناسب را رقم بزند.
۳- حجم سرمایهگذاری در تبلیغات بیش از ایجاد توجه باید مبتنی بر کسب همدلی باشد. مهمترین تضمین کننده نیل به این هدف این است که اصل تبلیغ امر قابل ارایهای باشد.
به عبارتی اگر کسر کوچکی از هزینههایی که صرف بازنشر پیام میشود؛ صرف طراحی دقیق و موثر آن شود، مخاطبین (اعم از موافق و مخالف) خودشان هزینه پخش را از طریق نقد و هواداری خواهند کشید.
ایدهی تماس تلفنی یک رئیس جمهور سابق به یک شهروند اینقدر جالب هست که اگر حتی یک مرتبه هم انجام شده باشد، کافی است که در ایران هم میلیونها بار دیده شود.
حالا این ایده را مقایسه کنید با سخنرانی اوباما و یا حتی تولید بیانیه او.
اینها چقدر دیده میشد و احیانا باز نشر میشد؟
این دقیقا تفاوت دو نگره تبلیغات بر محور محتوا و تبلیغات بر اساس پول است.
۴- اوباما در این ویدئو ساده از ابزار علوم شناختی استفاده کرده است. داستان گفته و سعی کرده روی خاطرات، حافظه، حس خوشایند و... مخاطب مستقیم و میلیاردها ناظر این مکالمه کار کند. تا رای دهندهها یادشان بیاید، روزی روزگاری رئیسی داشتند که برای حرف زدن مجبور به فریاد کشیدن نبود و میتوانست با آنها با لحن صمیمانهتری حرف بزند.
طرح این سلوک بدون حمله مستقیم به ترامپ از دیگر تکنیکهای به کار گرفته در این ویدئو است.
۵- علیرغم پیشرفت فناوریهایارتباطی، رسانهها همچنان محتاج بهرا بردن از رسانه های سنتی هستند و اختراع شبکه های اجتماعی شاهد مثال خوبی برای آن است که انسان در قالب فناوری در جستجوی خودشان در رسانهها به سر میبرند.
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
کار بسیار پسندیده ای است. اما به دلیل آنکه هر کدام پس از دوران ریاست، ابعاد مختلف دارند، هیچ کس رغبت شنیدن نخواهد داشت چه رسد که عمل کند.
اتفاقا این ویدو و کار اوباما می تواند نشان از عدم اطمینان دمکراتها به پیروزیشان باشد.