کفشدوزکها در خطر انقراض
تابستان سال پیش که دوباره سفیدبالکها در تهران طغیان کردند، اعضای شورای شهر گفته بودند کفشدوزک راه نجات است زارع، کفشدوزکشناس: گونهای خاص از کفشدوزک میتواند، با آفت سفیدبالکها مقابله کند و اگر چه کشورهای پیشرفته به اهمیت حشرات پی بردهاند، اما ایران هنوز اول راه است
به گزارش شهروند، کفشدوزکها از مراتع کم شدهاند و پروانهها از گلها. حشرهشناسان نگران این زوالاند. جمعیت ١٠ تا ١٥هزار گونه حشره ایران با از بین رفتن زیستگاهها به خطر افتاده؛ هر کجا شهری زاده شده و روی زمین گسترده، هر جا گذر جادهای طبیعت را تکهتکه کرده و هر کجا کارخانه و معدنی سربرآورده. پروانهشناسان و کفشدوزکشناسان میگویند که مشاهداتشان نشان میدهد، آنچه امروز از جمعیت پروانهها و کفشدوزکها میبینند، با آنچه در سالهای گذشته دیده بودند زمین تا آسمان توفیر دارد، اما داستان زوال پروانهها و کفشدوزکها، داستان تمامِ حشرات است.
زمین دور از مرزهای سیاسی زیستگاه بزرگ همه موجودات است و دو هفته پیش محققان این هشدار را به جهان دادند: اگر سرعت از بین رفتن حشرات با همین روند ادامه داشته باشد، آنها تا یک قرن دیگر منقرض خواهند شد. برای ایران اگر چه در نبود مطالعات دقیق، آمار درستی هم در دسترس نیست، اما تحقیقات تازه نشان میدهد که ١٤درصد گونههای حشرات با کاهش تعداد روبهرو و ۱۰درصد آنها منقرض شدهاند. از دست رفتن زیستگاهها اینطور اتفاق میافتد؛ با کشاورزی و دامداری سنتی، گسترش شهرها و از بینرفتن جنگلها و تالابها، با آلودگی، استفاده بیحد از کودها و آفتکشها و آلودن خاک به مواد شیمیایی و دست آخر با تغییر اقلیم. سرنوشت ما آدمها در کره خاکی از سرنوشت حشرات جدا نیست و اینطور که کارشناسان میگویند، آنچه زندگی حشرات را به خطر انداخته، رفته رفته به فروپاشی طبیعت خواهد انجامید.
جمعیت کفشدوزکهای بومی ایران کمتر شده است
«تعداد کفشدوزکها کمتر شده است.» مهدی زارع خورمیزی، کفشدوزکشناس و کارشناس حیات وحش اداره کل حفاظت محیط زیست استان یزد، با اطمینان این را میگوید. با اینکه تا امروز مطالعه دقیقی روی جمعیت کفشدوزکها صورت نگرفته، اما نتایج مشاهدات او که سه گونه کفشدوزک برای ایران و یک گونه برای دنیا معرفی کرده است، نشان میدهد که گونههای بومی ایران در معرض خطرند: «با توجه به اینکه پراکنش بعضی گونهها –به ویژه گونههای اندمیک (بومی) ایران- کم شده، زیستگاهشان کوچک و طبع جمعیشان کوچک شده، احتمال آسیبپذیری آنها بالاتر رفته است.»
این کفشدوزکشناس که پژوهشگر برتر سازمان حفاظت محیط ١٣٩٤ و پژوهشگر برتر دستگاههای اجرایی استان یزد سال ۹۷ است و تا امروز نزدیک به ٣٠ مقاله درباره این حشرات نوشته میگوید: «چک لیست گونههای کفشدوزکهای ایران ۱۴۹ گونه است. طبق مطالعات مقدماتی که داشتهام از این تعداد ۲۸ گونه فراوان، ۵۹ گونه نسبتا فراوان، ۴۳ گونه نسبتا کمیاب، ۷ گونه کمیاب و ۱۲ گونه بسیار کمیاب هستند؛ گونههای بسیار کمیاب و نسبتا کمیاب بومی ایران هستند.»
آخرین گونه بومی گزارششده از ایران با نام Oenopia shirkuhebsis، کفشدوزک کروی شیرکوه است که زارع معرفیاش کرده است. جدیدترین گزارش برای ایران هم از گیلان بوده؛ کفشدوزکی به نام Harmonia axyridis که در بسیاری از کشورها وجود دارد و به گفته او از کشور آذربایجان به گیلان و مازندران وارد شده است.
زارع توضیح میدهد که گونههای کمیاب و بسیار کمیاب ایران همه اندمیکاند و از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۶۰ تا ۱۹۵۵ تا ۱۹۸۳ تا ۱۸۷۴ تا ۱۹۰۹ تا ۱۹۷۴ فقط یکبار از سوی محققان خارجی مشاهده و برای دنیا گزارش شدهاند. «گونههای بومی ایران در معرض خطرند. احتمال انقراض آنها وجود دارد؛ چون گونههای کمیاب و بسیار کمیاب دیگر در طبیعت دیده نشده و در عین حال مطالعه تازهای هم دربارهشان صورت نگرفته است.»
دلایل این کاهش جمعیت هم بلایی است که بر سر زیستگاهها آمده: «قطعه قطعه شدن جنگلها و از بین رفتن مراتع در آتشسوزیها، سمپاشیها و خشکسالیهایی که کاهش پوشش گیاهی را به دنبال داشته است.» از نگاه این کفشدوزکشناس توقف این روند تخریبی با آگاهسازی امکانپذیر است: «بندپایان موجودات ریزی هستند که باید آنها را دید، هم مسئولان باید این را بدانند، هم مردم؛ از جهاد کشاورزی و محیط زیست گرفته تا کسانی که میخواهد جاده و معدن احداث کنند، شهر را گسترش دهند یا کارخانهای بسازند. هر روز که زیستگاهها محدودتر میشوند، همه گونههای بندپایان یک قدم به نابودی نزدیکتر میشوند.»
اهمیت کفشدوزکها در چیست؟
اما اهمیت کفشدوزکها در چیست؟ او با طرح مثالی میپرسد: «چرا در جنگلها با آفتی مثل شته روبهرو نمیشویم؟» و جواب میدهد: «چون یک کفشدوزک در طول زیستش میتواند ٥هزار شته را بخورد. آنها نمیگذارند جمعیت آفت در طبیعت طغیان کند. البته در گونههای مختلف کفشدوزک فرق دارد؛ مثلا یک گونه فقط شته میخورد، یک گونه فقط شپشک. در مقابل هر کجا باغات سمپاشی شده اولین حشرهای که وجود ندارد، کفشدوزک و گونههای همگروه آن است.»
تابستان سال پیش که دوباره سفیدبالکها در تهران طغیان کردند، اعضای شورای شهر گفته بودند، کفشدوزک راه نجات است. زارع معتقد است که گونهای خاص از کفشدوزک میتواند با این آفت مقابله کند؛ به اعتقاد او اگر چه کشورهای پیشرفته به اهمیت حشرات پی بردهاند، اما ایران هنوز در اول راه است: «کشورهای اروپایی به دلیل اهمیت سلامت به سمت استفاده از حشرات مفید برای مبارزه با آفات باغات و مزارع رفته. میوهای که سم بخورد تا ١٥ روز قابل استفاده نیست و در صورت مصرف سمش وارد بدن میشود. به نظر من یکی از دلایل افزایش امراض استفاده از سموم کشاورزی است؛ مثلا اگر در مزرعهای شته بزند، درخواست کفشدوزک یا زنبور میکنند و ٤٨ ساعته به دستشان میرسد. حشرات خودشان را به سموم مقاوم میکنند و خیلی زود سم بیاثر میشود. دشمن طبیعی گنجینهای برای هر زیستگاه است.»
او میگوید با اینکه وزارت جهاد کشاورزی و سازمان حفظ نباتات در اینباره مسئولاند، اما نمیتوان به عملکرد آنها امیدوار بود. در این میان سازمان محیط زیست به عنوان نهادی که از نظر نیرو و امکانات ضعیف بوده، اما در اینباره بهتر از دیگران عمل کرده است.
تهران منهای حشرات بومی
علیرضا نادری، پروانهشناس و مسئول بخش حشرات سازمان محیطزیست معتقد است که تنوع زیستی همه حشرات در این کشور درحال کاهش است و این فقط مشکل کفشدوزکها نیست و کفشدوزک یکی از هزاران نوع حشرهای است که جمعیتش تهدید شده: «با اینکه مطالعه جامعی درباره گونههای حشرات ایران انجام نشده، اما قطع به یقین ١٠ تا ١٥هزار گونه حشره در این سرزمین داریم که حدس میزنیم شمار گونههای آن تا ٢٠هزار هم باشد.» این روند کاهش جمعیت در ایران از نگاه او دو دلیل عمده دارد: چرای بیرویه دام و سمپاشی.
نادری که از کارشناسان بینالمللی این حوزه است، میگوید که تهران نمونهای از این روند است: «در تهران به دلیل اینکه قسمتهای طبیعی این شهر را تبدیل به بوستان و ساختمان و اینها کردهایم، بسیاری از زیستگاههای طبیعی از بین رفته و حشرات بومی تهران کم شدهاند. تغییر زیستگاهی و اقلیمی سرعت این روند را بیشتر کرده است. به علاوه گیاهان غیربومی کاشتهایم و در کنار آن حشراتی هم افزایش پیدا کردهاند که آنها هم غیربومیاند، مثل همین سفیدبالک.» با این حال از نگاه او حتی اگر تمام تهران از کفشدوزک پر بود، باز هم نمیتوانست مانع طغیان سفیدبالکها شود، چون «این آفت مال یک اقلیم دیگر است؛ آسیای جنوب شرقی و درنهایت میتواند تا حدی جمعیت آن را کنترل کند، اما نمیشود شهر را از میلیونها کفشدوزک پر کرد.».
اما نه تنها تهران، بلکه تمام کشور دچار این اتفاق است: «در شهرهای بزرگ هم زوال جمعیت حشرات درحال وقوع است. در وهله نخست هرجا که مناطق طبیعی زیر چرای بیرویه درحال نابودی است و در وهله دوم هر کجا کشاورزی غیراصولی توسعه یافته، مراتع و اکوسیستمهایی که حشرات در آن زندگی میکنند را از بین برده و جمیعت حشرات کاهش پیدا کرده است. اگر زیستگاه از بین برود، حشرات هم نابود خواهند شد.»
نوبت مرگ پروانهها
به گفته این پروانهشناس که ٢٧سال روی این حشرات تحقیق کرده، در ایران درباره جمعیت پروانهها مطالعه دقیقی انجام نشده، اما میتوان گفت که جمعیت این گونه هم بهطور محسوسی کمتر از قبل شده است، البته مثل تمامی حشرات: «به جرأت میتوانم بگویم در خیلی از مناطقی که ٢٥سال پیش رفته بودم، حالا جمعیت پروانهها اصلا قابل مقایسه با گذشته نیست. یکی از دلایل این موضوع تغییرات اقلیمی است. اما دلیل بسیار عمده و مهم آن چرای بیرویه و افزایش دام است. درحال حاضر نزدیک ١٢٠میلیون رأس دام در کشور داریم که در روستاها و عشایر پراکندهاند و مراتع را تخریب میکنند. این عدد شوخی نیست. ٤٠سال پیش این آمار ٢٠میلیون رأس بود، یعنی حالا ٦ برابر شده. طبیعتا با کاهش بارندگی و توسعه زمینهای کشاورزی، چرای بیرویه فشار زیادی به زیستگاههای طبیعی پروانهها وارد میکند و امروز دیگر جایی برای پروانهها باقی نمانده است.»
فایده حشرات در چیست؟
حشرهشناسان میگویند انسان هرگز نمیتواند در جهانی بدون حشرات –که اکثریت موجودات ساکن خشکیها را تشکیل میدهند- زندگی کند، چون آنها منافع زیادی برای حیات بشر دارند. آنها غذای پرندگان، خفاشها و پستانداران کوچک را تشکیل میدهند؛ حدود ۷۵درصد گرده افشانی محصولات کشاورزی با کمک آنها انجام میشود و حضورشان در طبیعت باعث تقویت و سلامت خاک است و مهار آفات.
١٠٠سال تا انقراض
دو هفته پیش نشریه «بیولوژیکال کانسرویشن» گزارش داد که آخرین بررسی علمی جهانی نشان میدهد اگر سرعت مرگ حشرات با همین روند ادامه یابد، این موجودات تا یک قرن دیگر منقرض خواهند شد. براساس این بررسی علمی جهان به دلیل کاهش تعداد حشرات در پرتگاه فروپاشی اکوسیستم طبیعت قرار گرفته است؛ بیش از ۴۰درصد گونههای حشرات دچار افت چشمگیر جمعیت و ١٠ درصدشان منقرض شدهاند و این روند کاهشی درحالی است که فراوانی بعضی گونهها، مثل مگس و سوسک، احتمالا بیشتر خواهد شد.
این مطالعه میگوید که انقراض زنبورها، مورچهها و قاب بالان هشت برابر پستانداران، پرندگان و خزندگان است. مولفان این تحقیق معتقدند روش کشت مواد غذایی در عصر حاضر روند کاهش تعداد حشرات را سرعت بخشیده. به گفته آنان اگر این مشکل حل نشود، تأثیر انقراض حشرات حیات انسان را تهدید خواهد کرد.
سال پیش هم نیویورک تایمز در گزارشی نوشت که جهان درحال پیشروی به سمت انقراض نسل حشرات است. براساس طرحی پژوهشی درباره حشرات بالدار که در سرتاسر آلمان انجام گرفته مشخص شده که فقط در عرض ٢٥سال گذشته نسل زیست تودههای این حشرات به میزان ٧٦درصد رو به انقراض رفته است. دانشمندان دو مقصر اصلی را برای این معضل شناسایی کردهاند: یکی حشرهکش و دیگری از بین رفتن زیستگاه در محیطهای زراعی.
درسال ٢٠١٤ هم مجله علمی «ساینس» در گزارشی مستند نوشت که نسل حشرات و سایر بیمهرگان رو به انقراض است و هشدار داد که کاهش این جانوران به کارکرد سالم اکوسیستم و تندرستی نوع بشر آسیب خواهد رساند. ٦سال پیش هم «انجمن زیستشناسی لندن» هشدار داده بود که جمعیت بسیاری از انواع و گونههای حشرات در کره زمین در معرض خطر انقراض قرار دارند. طبق این پژوهش از دست رفتن زیستگاه، آلودگی و تغییرات آب وهوایی به ترتیب به کاهش تعداد حشرات منجر شده است.
این هشدارها در ایران هیچ واکنشی نداشته و هنوز مطالعهای درباره جمعیت حشرات انجام نشده است. مسئول بخش حشرات سازمان محیطزیست میگوید: «در ایران حتی آمارهای جمعیتی درباره مهرهداران و جانوران بزرگ دقیق نیست، چه برسد به حشرات.»
به گفته او افزایش جمعیت در دنیا، تولید غذا را به معضلی بدل کرده است و کشورهای پیشرفته برای نجات محصولات کشاورزی و حفظ سلامت مردم، به دنبال راهکارهای جدیدند، هرچند هنوز چرای سنتی دام و کشاورزی سنتی در بسیاری از کشورها پیشرو است و این باعث شده زیستگاههای طبیعی حشرات روز به روز محدودتر شود: «گونههای حشرات به همین راحتی منقرض نمیشوند، بلکه جمعیتهای آن است که منقرض میشوند؛ جمعیت گونهها در زیستگاههای مختلف. یا درنهایت این زیرگونهها هستند که منقرض میشوند، اما حالا با تهدیداتی که وجود دارد گونهها دارند آرام آرام رو به انقراض میروند و این یک زنگ خطر جدی برای جهان است.»
جهان به این هشدار چه واکنشی نشان داده است؟ نادری میگوید: «پس از تخریبی که بسیاری از کشورهای پیشرفته در طول سالیان انجام دادند، حالا به دنبال برنامهریزی برای توقف روند انقراضاند. آنها پشیمان شدهاند و ما به جای اینکه درس بگیریم، داریم خطای آنها را ادامه میدهیم. یکی از مهمترین کارهایی که سالها پیش کشورهای پیشرفته به آن رسیدند، تبدیل دامداری سنتی به صنعتی است. درست همین چرای بیرویه در کشور ما باعث نابودی شده، اما با تبدیل شدن به دامداری صنعتی میتواند روند تخریبی را متوقف کند. ما میتوانیم آب را ذخیره کنیم و کشاورزی سنتی را به صنعتی تغییر دهیم. دامداری و کشاورزی به روش سنتی دیگر جوابگو نیست و فقط فرسایش خاک، از بین رفتن تنوع زیستی و پوشش گیاهی، از دست رفتن آب و انتقال بیماری را به دنبال دارد.»
عقربها هم در خطرند
دو، سه سالی است که تبلیغاتی برای پرورش عقرب به راه افتاده و گروههای مختلفی به هوای درآمد میلیونی زهرگیری در مزرعههای غیرمجاز عقرب پرورش میدهند و همین روند تلفشدن هزاران عقرب را به دنبال داشته است. سازمان محیط زیست با افزایش این تبلیغات بارها هشدار داده و با مزرعهداران برخورد کرده است. کارشناس حیات وحش اداره محیط زیست یزد هم میگوید که در دو سال گذشته ٨٠٠ نفر برای پرورش عقرب به این اداره مراجعه کردهاند. «شرکتهایی به راه افتادهاند که به مردم میگویند سم عقرب گرمی ٨٠میلیون تومان قابل فروش است.
این دروغ است؛ چون هر ١٠هزار عقرب فقط یک گرم سم تولید میکند و آن هم کار هر کسی نیست و امکانات میخواهد. پرورش عقرب سه سال زمان میبرد. چنان موجی به راه افتاده که بسیاری در نبود شغل افتادهاند دنبال جمعکردن عقرب. آنها نمیدانند از ٦٠ گونه عقربی که در ایران داریم ٣٠ گونه اندمیک است و شاید گونههای دیگری هنوز شناسایی نشده باشند. بیابانهای گسترده یزد، کرمان و سیستانوبلوچستان هنوز کاوش نشده است.
هر گونه عقرب پروتیین خاص خود را دارد و ممکن است زهر آنها بتواند در آینده راهکاری برای درمان بیماریها باشد، اما با این موج تبلیغاتی دروغ جمعیت عقرب هم به خطر افتاده است. ترسم از این است که گونههایی که با وجود تخریب زیستگاه هنوز منقرض نشدهاند، با فعالیت سودجویان پیش از شناسایی از بین بروند. این کار تنوع زیستی را به خطر انداخته و صداوسیما بدون اینکه حرف کارشناسان را بشنود، این موضوع را تبلیغ میکند.»