"اکنون" به چاپ هفتم رسید
ششمین دفتر شعری فاضل نظری با نام «اکنون» به دلیل استقبال کم نظیر مخاطبان، با گذشت هفت روز از انتشار، به چاپ هفتم رسید.
به گزارش تابناک جوان به نقل از مهر، علی اسکندری مدیر روابط عمومی انتشارات سوره مهر با اعلام این خبر افزود: بعد از رونمایی از کتاب «اکنون» که در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد، استقبال از این کتاب فراتر از انتظار بود، به طوری که با گذشت هفت روز از انتشار این دفتر شعر، چاپ هفتم آن روانه بازار کتاب شد.
«اکنون» به عنوان ششمین دفتر شعری فاضل نظری، شامل ۴۰ غزل با مضامین عاشقانه و عارفانه است که در آستانه ۴۰ سالگی شاعر آن منتشر شده است و حال و هوایی شبیه به اشعار مجموعههای قبلی این شاعر با نامهای «گریههای امپراطور» و «ضد» دارد.
گفتنی است سوره مهر از دوم بهمن تا اول اسفند ماه امکان پیش خرید آخرین اثر فاضل نظری را برای مخاطبان فراهم کرد که طی این مدت حدود یک چاپ از آن که تقریباً ۲۵۰۰ نسخه را در برمیگیرد پیش خرید شد.
همچنین مراسم رونمایی کتاب «اکنون» با حضور جمع زیادی از علاقهمندان به اشعار این شاعر، چهاردهم اسفندماه در فرهنگسرای ارسباران (هنر) برگزار شد.
در یکی از غزلهای این دفتر شعر میخوانیم:
مرا تو راحت جانی و من تو را نگران
گناه کیست که من با توأم تو با دگران
اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن
به جستو جوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبهاند برایم تمام رهگذران
نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب
چقدر راهزن اینجاست بین همسفران
عجب ز عشق که هر کس روایتی دارد
از این گذازهی آتشفشان در فوران
خموش باش که با دیگران نمیگویند
رموز تجربه وحی را پیامبران
«اکنون» به عنوان ششمین دفتر شعری فاضل نظری، شامل ۴۰ غزل با مضامین عاشقانه و عارفانه است که در آستانه ۴۰ سالگی شاعر آن منتشر شده است و حال و هوایی شبیه به اشعار مجموعههای قبلی این شاعر با نامهای «گریههای امپراطور» و «ضد» دارد.
گفتنی است سوره مهر از دوم بهمن تا اول اسفند ماه امکان پیش خرید آخرین اثر فاضل نظری را برای مخاطبان فراهم کرد که طی این مدت حدود یک چاپ از آن که تقریباً ۲۵۰۰ نسخه را در برمیگیرد پیش خرید شد.
همچنین مراسم رونمایی کتاب «اکنون» با حضور جمع زیادی از علاقهمندان به اشعار این شاعر، چهاردهم اسفندماه در فرهنگسرای ارسباران (هنر) برگزار شد.
در یکی از غزلهای این دفتر شعر میخوانیم:
مرا تو راحت جانی و من تو را نگران
گناه کیست که من با توأم تو با دگران
اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن
به جستو جوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبهاند برایم تمام رهگذران
نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب
چقدر راهزن اینجاست بین همسفران
عجب ز عشق که هر کس روایتی دارد
از این گذازهی آتشفشان در فوران
خموش باش که با دیگران نمیگویند
رموز تجربه وحی را پیامبران
ارسال نظرات