تلویزیون به شدت از زمانه عقب است
عسگرپور در ابتدای برنامه گفت: فکر می کنم شرایطی که باعث شد سریال های مختلفی در حوزه شبکه نمایش خانگی ساخته و پخش شود شرایطی نبود که برگرفته از استراتژی کلی باشد. مثل کشورهای دیگر که تلویزیون ها کار خود را می کنند و مثلا نت فلیکس یا پلت فرم های دیگری هم سریال هایی می سازد که شاید خط فکری یا مدلی از نگرش را دارند که با سریال های تلویزیون یکی نیست. معمولا کشورهایی مثل کشور ما که فاقد استراتژی در حوزه فرهنگ هستند سخت می شود تعریف کرد که سریال سازی که در تلویزیون هست یا شبکه نمایش خانگی. چون تلویزیون ما هم با یک مونوپلی مشخص است. با یک رادیو تلویزیون کاملا دولتی مواجه هستیم که در کنارش شبکه خصوصی هم وجود ندارد. به نظر می رسد سریال های شبکه نمایش خانگی در حال پرکردن خلاء هستند که باید تلویزیون در برخی شبکه های خود به آن می پرداخت و پرمی کرد. صداوسیما باید بخشی از آنتن خود را برای سریال هایی بگذارد که برگرفته از مسائل عادی جامعه است. بخشی را برای سریال هایی که می خواهد نگاه دوراندیشانه به مسائل داشته باشد. برخی از کارهایش باید مکاشفه را پیگیری کند. این رنگ آمیزی اساسا در تلویزیون ما وجود ندارد. شوراهای طرح و برنامه تلویزیون نشسته اند و طرح ها می آیند و آنها می گویند این نه. اینطور نیست که نظریه پرداز باشند و بگویند چه بخواهند. فقط شعار می دهند. اینها برنامه های کلی است که در مجلس هم نوشته می شود و هیچ کدام هم اتفاق نمی افتد.
او افزود: ولی نگاه راهبردی که مثلا 5 سال بعد مسئله ما در اجتماع چه خواهد بود، برویم فکر کنیم و طرح و برنامه بدهیم، وجود ندارد. چندسال پیش آقایان وزارت اطلاعات چندنفر از کارگردان ها را دعوت کردند. آن زمان بحث شرکت های هرمی مطرح بود و خواستند بگویند که دستاورد ما این بوده است که تعدادی از اینها را دستگیر کرده ایم. تمام که شد به مسئول مربوطه گفتم که جلسه خوبی بود. 5 سال زودتر باید این را به ما می گفتید. چون ما اگر همین الان بخواهیم به این موضوع فکر کنیم 3 سال دیگر شاهد یک سریالی شاید بشوید و بعد بگویید این موضوع تمام شد مال آن زمان بود.این فقدان استراتژی است. وقتی این نباشد سریال ها برمبنای یک اتفاق، یک احساس یا یک بیزینس ساخته می شوند. ممکن است مدلی از برنامه سازی شکل بگیرد که برخی از تولیدات شبکه نمایش خانگی هم از این دست هستند.
این کارگردان در ادامه بیان کرد: ما سه نفر هر سه کارگردان هستیم. وقتی می خواهیم در خیابانی کار کنیم آن بخش را می بندیم و نمی گذاریم آدم های عادی رد بشوند و آدم هایی را می آوریم که فکر می کنیم تلویزیون اجازه پخش پوششان را می دهد. الان شما دوربین را به ماشین ببندید و از راه آهن به سمت تجریش بروید شاید دو دقیقه از این تصاویر هم در تلویزیون فعلی ما قابل پخش نباشد. می گویند اگر مدلی از برنامه سازی خارج از ارگان صداوسیما وجود دارد باعث شده است مشکلاتی در جامعه به وجود بیاید. سریع گردن آن مدل برنامه سازی می اندازند.
همایون اسعدیان در ادامه گفت: بهمن مفید را فراموش نکنیم. به خانواده او تسلیت می گویم. خاطرات خیلی از ما از نوجوانی با داش آکل ، قیصر و رضا موتوری با بهمن مفید بوده است. کار عامه پسند یعنی چه؟ یعنی من اینقدر خسته ام که کمی فضای خوب و لاکچری به من نشان بده. حسرت هایم را به من نشان بده. چیزی که زمانی در سینمای هند می گفتند. ظاهرا ما هم داریم به همان سمت میرویم. اینکه در اکثر سریال های شبکه نمایش خانگی فضاها خیلی شیک و لاکچری است شاید ناشی از این است که جامعه می خواهد کمی او را آرام کنیم و از فضا دور کنیم. ما کارگردان ها هم در این میان دخیل هستیم. ما همیشه می گوییم برای مردم فیلم می سازیم که من هیچ وقت این را درک نکرده ام. این عوام فریبانه است. ما قرار است سلیقه مخاطب را ارتقا بدهیم نه اینکه در سطح سلیقه او حرکت کنیم. ولی روی نکته جامعه شناسی درستی دست گذاشتید. آقای عسگرپور می گوید تلویزیون استراتژی ندارد. من هم موافقم. تلویزیون به شدت از زمانه عقب است و راه حل را در پاک کردن مسائل می بیند. برنامه ریزی ندارد برای اینکه ماهواره آمده است و نمی شود کاری کرد. می گوید ماهواره ها را جمع می کنیم. ماهواره پشت بام های خانه های همه ما و حتی مسئولان را هم گرفته است. فکر نمی کنم هنوز قانون منع استفاده از ماهواره در مجلس تغییری کرده باشد. هنوز هم ممنوع است اما انگاری حضور آن را پذیرفته ایم.
او افزود: وقتی شما یک استراتژی کلی دارید می گویید محدودیت های من اینهاست. الان در تلویزیون هیچ کسی نمی داند ممیزی ها چیست. یعنی هر مدیری و هر برنامه سازی می تواند ممیزی های خود را داشته باشد و به شدت هم می ترسند و محافظه کار هستند. نکند مورد هجمه قراربگیریم. من این را به یکی از مدیران سیما گفتم. گفتم یک ناظرپخشی در شبکه کیش 5 ثانیه حواسش پرت می شود و چیزی پخش می شود شما مدیرشبکه را برکنار می کنید. کدام مدیری حاظر می شود پشت میزبنشیند. همه می ترسند. ترجیح می دهند هیچ کاری نکنند. من سریال آخری که برای خودم ساختم لحظه گرگ و میش. 40 قسمتش را از قبل داده بودم مدیران دیده بودند و همه نظرات تعریف و تمجید بود. وقتی پخش شروع شد هجوم نظراتی که معلوم نبود از کجا می آید و ازم دام نهادها است شروع شد و دچار مشکلات شدیم. یکبار گفتم من یک قصه ای دارم می گذارید بسازم . گفتند قصه چیست و تعریف کردم. گفتند حرفش را نزن این را که نمی شود ساخت. گفتم 20 سال پیش ساخته اید فلان سریال است و پخش شده است و تعریف هم کرده اید. هی عقب رفته ایم و تصمیم گیری واحد را در تلویزیون از دست داده ایم. چون تلویزیونی که قرار بوده است 70 درصد تولید باشد و 30 درصد ستاد برعکس شده است. بخش ستادی فربه شده است و بودجه صرف این بخش می شود. بخش تولید چیزی ندارد و هرکسی هم نظری می دهد. ما هم هدفمان این است که سبک زندگی ایرانی اسلامی را ترویج بدهیم و هر کدام تعریفی از این سبک دارند.
او افزود: اینکه پنج سال دیگر چه چیزی نیاز داریم را هر کدام به گونه ای تعریف می کنند. ما همیشه صورت مسئله را پاک می کنیم. تکنولوژی با خودش تبعات دارد. ز مانی سینما بود و بعد تلویزیون کابلی شد و بعد وی او دی ها و پلت فرم ها. ما راه مقابله را در حذف کردن می دانیم و بعد شکست می خوریم. تغییرات می آیند و ما باید از آنها به نفع خودمان استفاده کنیم. شروع می کنیم به مقابله کردن و در نهایت تسلیم می شویم. در مقابله با وی او دی ها هم همین اتفاق می افتد. آقای علی عسگری سه سال پیش در جلسه ای که ما هم بودیم گفتند ما تلاش می کنیم جلویشان را بگیریم. گفتم شما حاضر به رقابت نیستید. می خواهید حذفش کنید و برای این کار از قدرتم استفاده می کنم. چرا؟ چون در مقابل او کم می آوری و نمی توانی مثل او تولید کنی؟ این قطعا شکست خورده است و راه حل نیست. یک سری آمارمی دهیم که مخاطب تلویزیون 80 درصد شده است از نظر من درست نیست. اینکه آقای عسگرپور می گوید که تلویزیون حقیقت جامعه را نشان نمی دهد همینطور است. انگار چشممان را روی همه چیز بسته ایم. محافظه کار شده ایم و می ترسیم که نکند خدای نکرده فردا مورد مواخذه قرار بگیریم که چرا از این زاویه پرداخته ایم. از آن طرف یک نگاه واحد وجود ندارد که بدانیم قرار است با این نگاه ممیزی شویم. اصلا چنین نگاهی وجود ندارد.
این کارگردان سینما و تلویزیون در ادامه اظهارکرد: کرونا که آمد هر کسی از زاویه ای به این موضوع پرداخت. برای من هم همه جذاب بود. یک نکته ای را خواندم و جامعه شناسی نکته جذابی را گفت. گفت کرونا به ما فهماند که بدون اینکه حواسمان باشد با خانه هایمان بی ارتباط شدیم. ما زندگی مان بیرون از خانه هایمان می گذرد. از صبح بیرون می آییم و در محل کارمان حاضر می شویم. با محیط خانه بیگانه شده ایم. بعد یک دفعه به ما می گویند قرنطینه. تحمل این دیوارها برایمان سخت است.جامعه ما جامعه دیگری شده است. جامعه چیزدیگری شده است و بعد تلویزیون می گوید جامعه این نیست که در این سریال به تو نشان می دهم. در جامعه آدم ها با یکدیگر بد حرف نمی زنند. در جامعه ناامیدی نیست و پرخاشگری نیست.
در ادامه عسگرپور توضیح داد: من در مورد فقدان استراتژی در حوزه فرهنگی کشور صحبت کردم. ما جزو معدود کشورهایی هستیم که اگر یک نفر بخواهد مطالعه کند. مثلا یک نفر بخواهد از خارج از کشور به اینجا بیاید و بگوید من می خواهم بدانم ساختار این جامعه چه شکل است و در حوزه فرهنگی چطور اداره می شود. به یک فهرست برمی خورد. می گوید سازمانی به اسم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد که همچنان روی اسمش مسراست. ارشادش هم از جنس اسلامی است. این وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سهمش 12 درصد از بودجه کل کشور است. قدرتش هم همینطور تعریف می شود و براساس همین بودجه شکل گرفته است. یک تعدادی نهادهای فرهنگی هستند که ربطی به این وزارت فرهنگ ندارند. یعنی اینطور نیست که وزارت فرهنگی باشد که متولی مدیریت فرهنگی کشور باشند. نهادهایی هستند که ممکن است جواب نامه وزارت ارشاد رادرست ندهند. صداوسیمای مستقلی هم داریم که برای خودش جزیره ای است. سازوکار مدیریتی و بودجه اش هم فرق می کند. ترکیب نیروی انسانی اش هم اینطور است که به ازاری هر نیروی تولیدی تعداد زیادی نیروی ستادی دارند با کلی خدم و حشم. نیروهای فرهنگی دیگری هم داریم که حوزه هنری، سازمان فرهنگ و ارتباطات و انواع و اقسام سازمان ها دارند و ربطی به هم ندارند. خیلی وقت ها هم دچار تقابل می شوند. این اصرار که از هر چیزی باید چندتا داشته باشیم کار را خراب کرده است. تلویزیون می تواند ارشاد را نقد کند وبرعکس. در این جور مواقع مقام مسئول وجود ندارد. معمولا هم می گویند چون مدیریت واحد وجود ندارد و ارگان های زیادی هستند تفکر مشخصی حاکم نیست. ما که در دوره توحش زندگی نمی کنیم. یک جامعه ایرانی وجود دارد که سابقه ای دارد. این سابقه راباید از هزاران سال پیش بگیرید و جلو بیایید اولین جامعه ای است که در دنیا بوده است که توانسته است قانون مدار باشد. مگر می شود مدیریت یکپارچه و واحد نداشت؟ به نظرم ما بیشتر اصرار بر نداشتنش داریم. انگار شما هر وقت می خواهید به سمت واحد کردن یک مدیریت پیش بروید اتفاقی می افتد و نمی شود. اتفاقی که برسرماجرای شبکه نمایش خانگی و تلویزیون رخ داده است به همین دلیل است. بکش بکش می شود و هر کدام منافع خود را می بینند.