مخاطبی که سر افطار با دیدن سرباز حرص میخورد!
راستش خودم را خیلی در جایگاه مخاطب عام قرار میدهم. شاید باور نکنید،ولی اگر بیننده یک سریال باشم که در بخشی از قصه، شخصیت تیر میخورد یا زخمی میشود و ... طوری واکنش نشان میدهم که امین، همسرم به من میگوید الیکا جان این فیلم هست (با خنده). بنابراین من جزو آدم هایی هستم که خودم را در جایگاه مخاطب عام میگذارم و توقع داشتم شاید مخاطب با تماشای قسمتهای اول سریال عصبانی شود و با خود بگوید چرا اتفاقی که منتظرش است، نمیافتد؟ یا چرا در قسمتهای یک و دوی سریال،سیلی محکمی نمیزند؟ چرا اتفاقات بالا و پایین زیاد ندارد؟ شاید میتوان گفت مخاطب با سریالی روبهروست که یک کم بالا و پایین میرویم و روند ساده ای اتفاق می افتد.در سریال سرباز بیشتر از آنکه شاهد اتفاق باشیم، بیننده برشی از زندگی هستیم.
صدای استاد طهماسب بسیار زیبا، دوست داشتنی و شنیدنی است، اما من هم در قسمتهای یک و دو نسبت به این ماجرا مقاومت میکردم، اما در خانه ما، مادرم و امین راوی را دوست دارند. متوجه شدم این مسائله سلیقهای است و عدهای دوست دارند و برخی هم دوست ندارند. منتها چیزی وجود دارد، اینکه ما در فضای این سریال، برشی از زندگی را میبینیم.
بله، معیارهای نمایشی در بازی بسیار پایین است و ما رئال بازی میکنیم. این تلاش هم تعمدی بود و از ابتدا تصمیم بر این بود که هر آنچه شاخص نمایشی بالاست، پایین بیاوریم. به یاد دارم روزهای اول وقتی بازی میکردم، آقای مقدم دوست، کارگردان به من میگفت این بازی خوب بود، اما من ۱۱ درصد آنچه بازی کردی را میخواهم. یعنی مرتب میخواستند فتیله را در بازی به قول معروف پایین بکشم. حال وقتی صدای نمایشی آقای طهماسب روی چنین بازیای قرار میگیرد، ممکن است به سلیقه من نزدیک نباشد، اما با توجه به شیوه و سبک کار، روایت کارگردان است و سلیقه بخشی از جامعه.
در سریال سرباز بیشتر از آنکه شاهد اتفاق باشیم، بیننده برشی از زندگی هستیم.
بله، اتفاقات عجیب و غریب نمیافتد، اما در قصه ماجرا زیاد داریم.
شما در بخشی از جواب سوال قبلی تاکید کردید کارگردان فقط ۱۱ درصد بازیای را که ارائه میکردید میخواست. این در حالی است که شما نقشهایتان را پر حرارت اجرا میکنید، اما در سریال سرباز شاهد بازی سرد از شما هستیم که این موضوع ذهن مخاطب را دچار تضاد کرده. برای خودتان این تغییر سبک سخت نبود؟
همه این موارد باعث شد تا نقش یلدا برایم خیلی متفاوت باشد. در سریال «گاهی به پشت سر نگاه کن» به کارگردانی مازیار میری ایفاگر نقش جدی بود و بسیارفعال و پر تنش بود. یعنی تا به حال نقشهای جدی بازی کردم، اما پر چالش بود. به همین دلیل گاهی به شوخی سر صحنه سریال سرباز به آقای مقدم دوست، میگفتم نمیشود سکانسی برایم بنویسید میز و صندلی بشکنم یا جیغ بکشم، گریه کنم و...، اما او میگفت ما قرار نیست چک بزنیم تو گوش تماشاگر! طبیعی است که گرفتن چنین بازیای کار بازیگر را هم سخت میکند، اما آقای مقدم دوست میخواست من یک نقش متفاوت بازی کنم. دوستان اگر بخواهند نظر صادقانه به من بدهند، همیشه میگویند من بازیگر گل درشت هستم. برخی مواقع هم اتفاق افتاده فضای کار رئال بود و برای ایفای نقش به من پیشنهاد شده، اما عوامل در پشت صحنه گفتند فلانی نمیتواند این نقش را در بیاورد، چون بازیگر گلدرشت است؛ بنابراین اتفاق خوبی در سریال سرباز برای من افتاد تابا کمک کارگردان شکل دیگری از بازیگری ام را نشان بدهم.
فکر میکنید با نقش یلدا بخشی دیگر از توانمندی هایتان را در بازی نشان دادید؟
تلاش خودم را کردم. به نظرم شخصیت یلدا در میان مردم گرفته، زیرا ۱۰ درصد کامنتها درباره خودم است و ۹۰ درصد درباره یلداست و به او فحش میدهند. این نشان میدهد شخصیت یلدا در این سریال شکل گرفته است.
ما در شخصیت یلدا تضادهایی را شاهد هستیم. وقتی یلدا هنوز با یحیی ازدواج نکرده روحیه مهربانانه از خودش نشان میدهد، اما بعد از عقد کردن تغییر میکند. این تضادها به نظرتان قابل قبول است؟
نباید به خودمان دروغ بگوییم. یلدا تغییر نکردهاست. شروع ماجرا عاشقانه بود و در شروع هم دخترها و پسرها برای هم دلبری میکنند. همه در این مقطع زمانی از زندگیشان، بهترینهای خودشان را نشان میدهند و بعد وقتی سر زندگی میروند ضعفها، خودخواهیها و ... بیرون میزند. این اتفاق در واقعیت برای همه پیش میآید که در زندگی یلدا هم میبینیم. این سریال، زندگی انسانها را تحلیل میکند و اگر مقاومت نداشتهباشیم، متوجه میشویم سریال روند خوبی دارد.
خودم سریال را میبینم، در هر قسمت به کشف شخصیتها میرسم. تدوین خوب آقای موحدیان هم تاثیرگذار بود. ضمن اینکه شما در قصه میبینید یحیی در ابتدا خودش را مردی نشان میدهد که مادرش را تحت حمایت دارد، اما بعد یلدا میبیند تنها دغدغهاش این است همراه مادر بیمارش به ده برود و دیگر در هیچ بخش زندگی کمک نمیکند، حتی این خواسته را با تحکم از یلدا طلب میکند و برای همین یلدا مقاومت نشان میدهد. اگر یحیی با کلمات بهتری به یلدا میگفت، تاثیر دیگری داشت و باعث نمیشد یلدا خودش به این موضوع ورود پیدا کند. در مجموع آقای مقدمدوست در سریال یلدا نخواسته قدرت زن را نشان بدهد، بلکه انسانها را در جامعه تحلیل کرده و از درونیاتشان میگوید.
آیا «یلدا» را دوست دارید؟
بله، دوست دارم، چون برای نقش تلاش کردم و فکر میکنم فصل جدیدی در کارنامه کاریام است. زمانی که قهوه تلخ را بازی میکردم و با همسرم امین آشنا بودم، به من تاکید میکرد بازی در این سریال اتفاق مهم و ویژهای در کارنامه کاری ام است و مسیر جدیدی را مشخص میکند.
حال بعد از یکدهه و در ۴۰ سالگی در نقطهای ایستادهام که ضعفهایم را در بازیگری قبول دارم، اما احساس میکنم مسیر جدیدی است که خیلی زیاد آن را دوست دارم.
چالشهای مردم درباره یلدا و یحیی
عبدالرزاقی با اشاره به اینکه عدهای از مردم توییت کردهاند که یلدا تو مخ است و عدهای دیگر یحیی را اینطور توصیف کردهاند، ادامه میدهد: از قسمت اول تا به امروز پیامهای زیادی را در توییت میخوانم. برخی میگویند چرا یلدا میخواهد همه چیز را کنترل کند. یکی دیگر برمیگردد و میگوید یحیی چرا کنترل زندگی را به دست نمیگیرد؟ در مجموع همه این موارد و مثالهایی که از هر قسمت از سریال توییت میشود نشان میدهد شخصیت قصه مخاطب عام را که بیننده سریال است، به چالش دعوت کرده است
چرا تکلیف یلدا مشخصی نیست؟!
عبدالرزاقی معتقد است: تضادهای درونی در یلدا در زندگی روزمره همه ما به چشم میخورد. اما وقتی میخواهیم نمایش ببینیم، توقع داریم بعد از دلخوری یلدا، یک اتفاق تصویری ببینیم و بعد یلدا چرخش داشتهباشد و احساس پشیمانی کند. مخاطب این طور یاد گرفتهاست؛ اما ما در سریال سرباز سراغ کلیشه نرفتهایم. به همین دلیل شما این طور نمیبینید؛ ضمن اینکه، چون یلدا شخصیت یک سریال است، قرار نیست تمام معیارهای خوب یک انسان متعالی را داشتهباشد. او هم انسانی است با نقاط قوت و ضعف. در سریال سرباز ما یک زن واقعی مثل یلدا را میبینیم. البته به مخاطب حق میدهم که بگوید چرا تکلیف یلدا روشن نیست، چون توقع دارد فاکتورهای تصویری و نمایشی ببیند و ما اینها را از او دریغ کردهایم. به هر حال زمان میبرد مخاطب با سریال ارتباط برقرار کند.
نمونه یلدا در جامعه خیلی زیاد است
رابطه یلدا با مادر همسرش متفاوت از کلیشههایی است که دیدهایم. گاهی از مادرشوهرش خواستههایی دارد که مخاطب با تماشای آن میگوید، چطور یلدا اینطور رفتار میکند؟ آیا ما به ازایی هم دارد یا نه؟ عبدالرزاقی در اینباره میگوید: مردم عادت به کلیشه دارند و به نظرشان زن خوب، زنی است که به همه احترام بگذارد، حتی اگر به او بیاحترامی و توهین شود، زن خوب؛ زنی است. مخاطب در سریال سرباز با تماشای یلدا با یک زن واقعی روبهروست؛ زنی مدرن که میخواهد زندگیاش را تشکیل بدهد و همه تلاشش را به کار میگیرد. زمانی که مادر شوهرش توان این را ندارد که به پسرش بگوید به ده نیاید، یلدا جلوی او میایستد. شاید در جامعه سنتی این طور به نظر برسد یلدا بیادبی کردهاست، اما او رفتارش اشتباه نیست، چون او میخواهد یحیی در شهر بماند، تخصصش را بگیرد، که هم برای خانوادهاش مفیدتر است و هم به لحاظ مالی میتواند زندگی بهتری برای خودش دست و پا کند. اگر از دید یلدا به موضوع نگاه کنید، متوجه میشوید که او یحیی را درست مدیریت میکند.
او در کنار مدیریت همسر، باید حواسش به خواهر، پدر و مادر و حتی برادرزاده خود هم باشد. او در فقر مدرن زندگی میکند. در یک آپارتمان کوچک که اگر دو نفر به آشپزخانه بروند نفر سوم باید کنار بکشد تا آن دو بیرون بیایند؛ بنابراین به فکر سرمایهگذاری و شرایط بهتر برای خانواده است. در مجموع آدمهایی مثل یلدا در جامعه زیاد هستند. زنانی که همسرانشان را مدیریت میکنند یا دوست دارند مدیریت کنند و نمیتوانند (با خنده). وقتی او میبیند یحیی نمیتواند زندگیاش را مدیریت کند، دست به کار میشود و خودش
برنامهریزی میکند.