صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۲

مخاطبی که سر افطار با دیدن سرباز حرص می‌خورد!

مخاطبان تلویزیون با شروع ماه رمضان بیننده سریال‌های تلویزیونی هستند. یکی از این سریال‌ها، سرباز به کارگردانی هادی مقدم‌دوست است که هر شب از شبکه سه پخش می‌شود.
کد خبر: ۱۹۳۱۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
 سریال سرباز  روایتگر سربازی به نام یحیی و همسرش یلدا است. یلدا با دیگر زن‌هایی که در تلویزیون دیده‌ایم تفاوت‌های زیادی دارد؛ تفاوت‌هایی که این روزها حتی باعث شده مورد هجوم انتقاد کاربران در فضای مجازی قرار بگیرد، یلدا زنی نیست که صرفاً در آشپزخانه او را ببینیم، بلکه سعی می‌کند مدیریت زندگی را به‌دست بگیرد، حتی او برای یحیی تصمیم می‌گیرد چگونه پولش را خرج کند. تماشای چنین لحظاتی گاهی حرص مخاطب را درمی‌آورد. یلدا یک زن مدرن است که به‌دنبال آرامش خانواده است و می‌خواهد شرایط مالی بهتری را فراهم کند، اما همین موضوع باعث می‌شود برخی مواقع هم با همسرش یحیی تندخویی کند.
 
او البته صرفاً شخصیت منفی قصه نیست، بلکه خوبی‌هایی هم دارد. به عنوان مثال دوست دارد که همسرش درسش را ادامه بدهد و تخصص بگیرد و... در مجموع یلدا کلاژی از ویژگی‌های متفاوت است و توجه به این مسائل باعث شد تا در یکی از روزهای بهاری در دفتر تهیه‌کننده مصاحبه حضوری با الیکا عبدالرزاقی که ایفاگر نقش یلدا است، داشته باشیم. گرچه بازیگران با اولین سؤال نقادانه گارد می‌گیرند، اما عبدالرزاقی به جای اخم کردن نسبت به سؤالاتی که این روزها نقد کاربران است، متواضعانه برخورد کرد و پاسخگوی سؤالات ما شد. گفت‌وگو  با این بازیگر را  در ادامه می‌خوانید.
 
 از زمان پخش سریال سرباز، شما بعضا با  نقدهای مردمی و حتی منتقدان در شبکه‌های اجتماعی رو‌به‌رو شده‌اید که می‌گویند چرا ریتم سریال خیلی کند است و‌... حتی برخی نقدها با ادبیات مناسب هم نوشته نمی‌شود. از سوی دیگر شما   راحت هر نقشی را نمی‌پذیرید، وقتی با چنین نقدهایی رو‌به‌رو می‌شوید که همچنان هم ادامه دارد، به شما برنمی‌خورد؟
 
این نقدها از یک جهت خیلی خوب است، یعنی کار دیده می‌شود. هر وقت شما زیاد فحش می‌خورید، یعنی خیلی‌ها شما را دنبال می‌کنند، حرص می‌خورند و باز هم پیگیر هستند (با خنده). البته پیام‌هایی در شبکه‌های اجتماعی برایم گذاشته می‌شود‌ که  چرا در سریالی بازی کرده‌ام که ریتم کار کند است. این موارد سلیقه کارگردان است. در این سریال ما پلان‌های بسیار سخت و مشکل داشتیم که تماشاگر عام با تماشای سریال متوجه  نمی‌شود، اما مخاطب خاص این نکات را می‌بیند. به هر حال ریتم کار، سلیقه کارگردان است و من هم سبک کار او را دوست داشتم که با او کار کردم. آقای مقدم‌دوست خودش نویسنده هم است و همین برایم جذاب بود، زیرا هر سؤالی برایم درباره تحلیل شخصیت پیش می‌آمد، در لحظه می‌پرسیدم و این‌طور نبود که بر‌اساس  دریافت‌های شخصی‌ام از شخصیت جلو دوربین بروم. این خیلی اتفاق خوبی بود.
 
 ولی سریال ساخته می‌شود تا دیده شود. یعنی از ابتدا سریال به دنبال بیننده نبود؟زیرا برخی اتفاقات به حدی کند پیش می‌رود که حوصله مخاطب سر می‌رود.
 
بله، ما کار را می‌سازیم که تماشاگر ببیند و دوست داریم بیننده داشته باشد. احساس می‌کنم مخاطب کمی زمان لازم دارد. این سبک کار مدت‌هاست در تلویزیون وجود نداشته و ما هم عادت کرده‌ایم پلان‌ها و ریتم صحنه یک اثر نمایشی بالا باشد. این موضوع در دنیا هم صدق پیدا می‌کند و ذهن ما هم به سرعت عادت کرده است. ممکن است ماجرای یک قسمت کامل خانه خریدن یلدا برای برخی تماشاگران حوصله‌سربر باشد، ولی احساس می‌کنم اگر کمی زمان بدهیم، مخاطب با این سبک کار آشنا می‌شود. به‌تازگی بازتاب‌های خوبی  گرفته‌ام از کسانی که به این ریتم عادت کردند. آنها سریال را دنبال می‌کنند، ولی کسانی که از همان اول سریال را رها کردند و البته فکر می‌کنم هنوز هم رها نکردند، سریال را تماشا می‌کنند، چون هنوز هم دارند به من فحش می‌دهند. (با خنده)
 
 با وجود همه این موارد، ریتم کند قصه حرص مخاطب را خیلی درمی‌آورد. این‌طور فکر نمی‌کنید؟
من جمله بامزه‌ای را در توییتر خواندم. یکی توییت کرده بود من چرا سر افطار هم باید غذا بخورم و هم حرص! یعنی انگار مجبور است سریال را ببیند. به نظرم سریال سرباز  این را در تماشاگر ایجاد کرده که با وجود این‌که روی اعصابش است، اما به تماشای سریال ادامه بدهد، زیرا بیننده می‌خواهد بداند در انتها چه می‌شود. این اتفاق مهمی است که در یک سریال بیفتد و این‌که شما را مجبور کند آن را دنبال کنید.
 
قبل از شروع کار تصور می‌کردید هنگام پخش با چنین واکنش‌های انتقادی روبه‌رو شوید که خودتان را برای شنیدن این حرف‌ها آماده کنید؟
راستش خودم را خیلی در جایگاه مخاطب عام قرار می‌دهم. شاید باور نکنید،ولی اگر بیننده یک سریال باشم که در بخشی از قصه، شخصیت تیر می‌خورد یا زخمی می‌شود و ... طوری واکنش نشان می‌دهم که امین، همسرم به من می‌گوید الیکا جان این فیلم هست (با خنده). بنابراین من جزو آدم هایی هستم که خودم را در جایگاه مخاطب عام می‌گذارم و توقع داشتم شاید مخاطب با تماشای قسمت‌های اول سریال عصبانی شود و با خود بگوید چرا اتفاقی که منتظرش است، نمی‌افتد؟ یا چرا در قسمت‌های یک و دوی سریال،سیلی محکمی نمی‌زند؟ چرا اتفاقات بالا و پایین زیاد ندارد؟ شاید می‌توان گفت مخاطب با سریالی روبه‌روست که یک کم بالا و پایین می‌رویم و روند ساده ای اتفاق می‌ افتد.در سریال سرباز بیشتر از آن‌که شاهد اتفاق باشیم، بیننده برشی از زندگی هستیم.
 
ناصر طهماسب راوی سریال است، اما متن اغراق‌آمیز برای برخی صحنه‌ها نوشته شده و این موضوع به شخصیت یلدا هم لطمه زده است. فکر نمی‌کنید  این مدل روایت با بازخورد منفی مخاطب مواجه باشد؟
صدای استاد طهماسب بسیار زیبا، دوست داشتنی و شنیدنی است، اما من هم در قسمت‌های یک و دو نسبت به این ماجرا مقاومت می‌کردم، اما در خانه ما، مادرم و امین راوی را دوست دارند. متوجه شدم این مسائله سلیقه‌ای است و عده‌ای دوست دارند و برخی هم دوست ندارند. منتها چیزی وجود دارد، این‌که ما در فضای این سریال، برشی از زندگی را می‌بینیم.
 
 ولی معیارهای نمایشی در بازی بازیگران کم است، حتی این اتفاق برای یلدا هم افتاده است.
بله، معیارهای نمایشی در بازی بسیار پایین است و ما رئال بازی می‌کنیم. این تلاش هم تعمدی بود و از ابتدا تصمیم بر این بود که  هر آنچه شاخص نمایشی بالاست، پایین بیاوریم. به یاد دارم روزهای اول وقتی بازی می‌کردم، آقای مقدم دوست، کارگردان به من می‌گفت این بازی خوب بود، اما من ۱۱ درصد آنچه بازی کردی را می‌خواهم. یعنی مرتب می‌خواستند فتیله را در بازی به قول معروف پایین بکشم. حال وقتی صدای نمایشی آقای طهماسب روی چنین بازی‌ای قرار می‌گیرد، ممکن است به سلیقه من نزدیک نباشد، اما با توجه به شیوه و سبک کار، روایت کارگردان است و سلیقه بخشی از جامعه.

در سریال سرباز بیشتر از آن‌که شاهد اتفاق باشیم، بیننده برشی از زندگی هستیم.

بله، اتفاقات عجیب و غریب نمی‌افتد، اما در قصه ماجرا زیاد داریم.

شما در بخشی از جواب سوال قبلی تاکید کردید کارگردان فقط ۱۱ درصد بازی‌ای را که ارائه می‌کردید می‌خواست. این در حالی است که شما نقش‌هایتان را پر حرارت اجرا می‌کنید، اما در سریال سرباز شاهد بازی سرد از شما هستیم که این موضوع ذهن مخاطب را دچار تضاد کرده. برای خودتان این تغییر سبک سخت نبود؟
همه این موارد باعث شد تا نقش یلدا برایم خیلی متفاوت باشد. در سریال «گاهی به پشت سر نگاه کن» به کارگردانی مازیار میری ایفاگر نقش جدی بود و بسیارفعال و پر تنش بود. یعنی تا به حال نقش‌های جدی بازی کردم، اما پر چالش بود. به همین دلیل گاهی به شوخی سر صحنه سریال سرباز به آقای مقدم دوست، می‌گفتم نمی‌شود سکانسی برایم بنویسید میز و صندلی بشکنم یا جیغ بکشم، گریه کنم و...، اما او می‌گفت ما قرار نیست چک بزنیم تو گوش تماشاگر! طبیعی است که گرفتن چنین بازی‌ای کار بازیگر را هم سخت می‌کند، اما آقای مقدم دوست می‌خواست من یک نقش متفاوت بازی کنم. دوستان اگر بخواهند نظر صادقانه به من بدهند، همیشه می‌گویند من بازیگر گل درشت هستم. برخی مواقع هم اتفاق افتاده فضای کار رئال بود و برای ایفای نقش به من پیشنهاد شده، اما عوامل در پشت صحنه گفتند فلانی نمی‌تواند این نقش را در بیاورد، چون بازیگر گل‌درشت است؛ بنابراین اتفاق خوبی در سریال سرباز برای من افتاد تابا کمک کارگردان شکل دیگری از بازیگری ام را نشان بدهم.

فکر می‌کنید با نقش یلدا بخشی دیگر از توانمندی هایتان را در بازی نشان دادید؟
تلاش خودم را کردم. به نظرم شخصیت یلدا در میان مردم گرفته، زیرا ۱۰ درصد کامنت‌ها درباره خودم است و ۹۰ درصد درباره یلداست و به او فحش می‌دهند. این نشان می‌دهد شخصیت یلدا در این سریال شکل گرفته است.

ما در شخصیت یلدا تضاد‌هایی را شاهد هستیم. وقتی یلدا هنوز با یحیی ازدواج نکرده روحیه مهربانانه از خودش نشان می‌دهد، اما بعد از عقد کردن تغییر می‌کند. این تضاد‌ها به نظرتان قابل قبول است؟
نباید به خودمان دروغ بگوییم. یلدا تغییر نکرده‌است. شروع ماجرا عاشقانه بود و در شروع هم دختر‌ها و پسر‌ها برای هم دلبری می‌کنند. همه در این مقطع زمانی از زندگی‌شان، بهترین‌های خودشان را نشان می‌دهند و بعد وقتی سر زندگی می‌روند ضعف‌ها، خودخواهی‌ها و ... بیرون می‌زند. این اتفاق در واقعیت برای همه پیش می‌آید که در زندگی یلدا هم می‌بینیم. این سریال، زندگی انسان‌ها را تحلیل می‌کند و اگر مقاومت نداشته‌باشیم، متوجه می‌شویم سریال روند خوبی دارد.

خودم سریال را می‌بینم، در هر قسمت به کشف شخصیت‌ها می‌رسم. تدوین خوب آقای موحدیان هم تاثیرگذار بود. ضمن این‌که شما در قصه می‌بینید یحیی در ابتدا خودش را مردی نشان می‌دهد که مادرش را تحت حمایت دارد، اما بعد یلدا می‌بیند تنها دغدغه‌اش این است همراه مادر بیمارش به ده برود و دیگر در هیچ بخش زندگی کمک نمی‌کند، حتی این خواسته را با تحکم از یلدا طلب می‌کند و برای همین یلدا مقاومت نشان می‌دهد. اگر یحیی با کلمات بهتری به یلدا می‌گفت، تاثیر دیگری داشت و باعث نمی‌شد یلدا خودش به این موضوع ورود پیدا کند. در مجموع آقای مقدم‌دوست در سریال یلدا نخواسته قدرت زن را نشان بدهد، بلکه انسان‌ها را در جامعه تحلیل کرده و از درونیات‌شان می‌گوید.

آیا «یلدا» را دوست دارید؟
بله، دوست دارم، چون برای نقش تلاش کردم و فکر می‌کنم فصل جدیدی در کارنامه کاری‌ام است. زمانی که قهوه تلخ را بازی می‌کردم و با همسرم امین آشنا بودم، به من تاکید می‌کرد بازی در این سریال اتفاق مهم و ویژه‌ای در کارنامه کاری ام است و مسیر جدیدی را مشخص می‌کند.

حال بعد از یک‌دهه و در ۴۰ سالگی در نقطه‌ای ایستاده‌ام که ضعف‌هایم را در بازیگری قبول دارم، اما احساس می‌کنم مسیر جدیدی است که خیلی زیاد آن را دوست دارم.

چالش‌های مردم درباره یلدا و یحیی
عبدالرزاقی با اشاره به این‌که عده‌ای از مردم توییت کرده‌اند که یلدا تو مخ است و عده‌ای دیگر یحیی را این‌طور توصیف کرده‌اند، ادامه می‌دهد: از قسمت اول تا به امروز پیام‌های زیادی را در توییت می‌خوانم. برخی می‌گویند چرا یلدا می‌خواهد همه چیز را کنترل کند. یکی دیگر برمی‌گردد و می‌گوید یحیی چرا کنترل زندگی را به دست نمی‌گیرد؟ در مجموع همه این موارد و مثال‌هایی که از هر قسمت از سریال توییت می‌شود نشان می‌دهد شخصیت قصه مخاطب عام را که بیننده سریال است، به چالش دعوت کرده است

چرا تکلیف یلدا مشخصی نیست؟!
عبدالرزاقی معتقد است: تضاد‌های درونی در یلدا در زندگی روزمره همه ما به چشم می‌خورد. اما وقتی می‌خواهیم نمایش ببینیم، توقع داریم بعد از دلخوری یلدا، یک اتفاق تصویری ببینیم و بعد یلدا چرخش داشته‌باشد و احساس پشیمانی کند. مخاطب این طور یاد گرفته‌است؛ اما ما در سریال سرباز سراغ کلیشه نرفته‌ایم. به همین دلیل شما این طور نمی‌بینید؛ ضمن این‌که، چون یلدا شخصیت یک سریال است، قرار نیست تمام معیار‌های خوب یک انسان متعالی را داشته‌باشد. او هم انسانی است با نقاط قوت و ضعف. در سریال سرباز ما یک زن واقعی مثل یلدا را می‌بینیم. البته به مخاطب حق می‌دهم که بگوید چرا تکلیف یلدا روشن نیست، چون توقع دارد فاکتور‌های تصویری و نمایشی ببیند و ما این‌ها را از او دریغ کرده‌ایم. به هر حال زمان می‌برد مخاطب با سریال ارتباط برقرار کند.

نمونه یلدا در جامعه خیلی زیاد است

رابطه یلدا با مادر همسرش متفاوت از کلیشه‌هایی است که دیده‌ایم. گاهی از مادرشوهرش خواسته‌هایی دارد که مخاطب با تماشای آن می‌گوید، چطور یلدا این‌طور رفتار می‌کند؟ آیا ما به ازایی هم دارد یا نه؟ عبدالرزاقی در این‌باره می‌گوید: مردم عادت به کلیشه دارند و به نظرشان زن خوب، زنی است که به همه احترام بگذارد، حتی اگر به او بی‌احترامی و توهین شود، زن خوب؛ زنی است. مخاطب در سریال سرباز با تماشای یلدا با یک زن واقعی رو‌به‌روست؛ زنی مدرن که می‌خواهد زندگی‌اش را تشکیل بدهد و همه تلاشش را به کار می‌گیرد. زمانی که مادر شوهرش توان این را ندارد که به پسرش بگوید به ده نیاید، یلدا جلوی او می‌ایستد. شاید در جامعه سنتی این طور به نظر برسد یلدا بی‌ادبی کرده‌است، اما او رفتارش اشتباه نیست، چون او می‌خواهد یحیی در شهر بماند، تخصصش را بگیرد، که هم برای خانواده‌اش مفیدتر است و هم به لحاظ مالی می‌تواند زندگی بهتری برای خودش دست و پا کند. اگر از دید یلدا به موضوع نگاه کنید، متوجه می‌شوید که او یحیی را درست مدیریت می‌کند.

او در کنار مدیریت همسر، باید حواسش به خواهر، پدر و مادر و حتی برادرزاده خود هم باشد. او در فقر مدرن زندگی می‌کند. در یک آپارتمان کوچک که اگر دو نفر به آشپزخانه بروند نفر سوم باید کنار بکشد تا آن دو بیرون بیایند؛ بنابراین به فکر سرمایه‌گذاری و شرایط بهتر برای خانواده است. در مجموع آدم‌هایی مثل یلدا در جامعه زیاد هستند. زنانی که همسرانشان را مدیریت می‌کنند یا دوست دارند مدیریت کنند و نمی‌توانند (با خنده). وقتی او می‌بیند یحیی نمی‌تواند زندگی‌اش را مدیریت کند، دست به کار می‌شود و خودش
برنامه‌ریزی می‌کند.

منبع: روزنامه جام جم
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
|
۰۸:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۲
سریالش بسیاااااار کسل کنندس