یک کهنالگوی ناب برای عشق
محمدصادق دهنادی
آرکی تایپ یا کهن الگو یکی از محبوبترین ابزارهای روانشناسی برای شناخت خود و دیگران است. یونگ از کهن الگوها به عنوان حقایق مستتر در جان و خاطرهی افراد هر جامعه یاد میکرد. اما یک نکته فرهنگی مغفول در آموزش این وجوه پنهان شخصیت انسان اینکه موفقیت فهم و کاربست کهن الگو با دانش اهالی هر سامان و تجربیات فرهنگی و تاریخی آنها تناسب باید داشته باشد.
از همین رو رواندرمانگرها در کشورهای مختلف به کشف قهرمانان همان سامان در درون افراد میپردازند. از جمله برخی از پژوهشگران فرهنگی روان سعی کردند به جای شخصیتهای اساطیری روم و یونان باستان که اکثرا از آن شناختی وجود ندارد (چه برسد به اینکه در ناخودآگاه جامعه ذخیره شده باشد) به سمت کهن الگوهای آشنا بروند.
قرآن و شخصیتهایش، شاهنامه و اسطورههایش و حتی سایر شخصیتهای داستانی کهنالگوهای آشنایی برای ما هستند که در فضای ناخودآگاه روح ما شکل گرفته و گاهی شناسایی هم شدهاند.
ما گاهی در دل خود رستم داریم. زلیخا و فرعون داریم. لیلی و مجنون داریم و خیلی از افرادی که نسل نسل به عنوان سرمشق یا عبرت آنها را آموخته ایم.
در علمالنفس اسلامی از آنجا که جان آدمیان وابسته به فطرت و ذات پاک تلقی شده است. وجود انسان کامل در درون هر آدمی به مقتضای روح الهی و مقام خلیفه اللهی نهادینه شده که باید بیدار شود و در این مسیر مهمترین کهنالگو یک محمد (ص) که در جان هر کس موجود است و مخاطب وحی خدایی است که تا ابد نازل میشود.
در این طرحواره، اما یکی از بزرگترین و بهترین الگوهای وجودی که شاید نیاز به معرفی و بازآفرینی برای مردم امروز دارد شخصیت خدیجه کبری (س) است که همسر شخصیتی مانند حضرت محمد (ص) است.
اگر بخواهیم این شخصیت ارزشمند را از نظر نقش اسطورهای و حکمیاش باز شناسی کنیم؛ شاید بتوانیم چنین توصیفهایی داشته باشیم:
۱- زن جوانی که ظاهرا از همسرش بزرگتر است، اما به رغم این شاخصه میتواند به گونهای همسری کند که شوهرش با وجود او یکتایی در رابطه همسری را ترجیح دهد.
۲- علاقهمند به مردی میشود که دوست دارد او را بدست آورد، اما همین علاقه باعث نمیشود از جایگاه آزرم و غرور مناسب یک زن خارج شود.
۳- شخصیتی مستقل و انتخابگر است، اما قدرت او به سلطه طلبیاش منجر نمیشود.
۴- او عاشق است، اما قبل از هر اقدامی عشقش را میآزماید و اعتمادش را مرحله به مرحله جلو میبرد.
۵- او عاقل است و برای رسیدن به مقصود عاشقانهاش همه تدابیر عقلی را نیز به کار میبندد.
۶- توانایی و دارایی اش او را در رابطه همسری به سرکشی وا نمیدارد و در مواقعی که باید از همسرش پشتیبانی مالی نیز میکند.
۷- در عشق دچار شیفتگی و بیمنطقی نیست و عقل او باعث از بین رفتن ایمان او نمیشود.
در ورای داستانها و روایتهای مختلف که گاهی با پیچیدگیهای زبانی و موضعگیریهای عقیدتی همراه است. باز آفرینی الگوی رفتاری حضرت خدیجه (س) به عنوان یک قهرمان درونی به ویژه در جامعهای که بانوانش در پی استقلال اقتصادی، انتخاب عاشقانه و عاقلانه، تدبیر و قدرت و شرم و نجابت هستند و گاهی برخی از این مولفهها در در تربیت وارداتی متضاد هم تعریف میشوند؛ میتواند گرهگشای نسلی باشد که در تزاحم دیدگاهها و تفکرات بین دغدغههای دنیایی و آخرتیاش سرگردان است و توانایی تدبیر و تصمیم و عاشقی کردن و عاقل بودن را از دست داده است.
۲- علاقهمند به مردی میشود که دوست دارد او را بدست آورد، اما همین علاقه باعث نمیشود از جایگاه آزرم و غرور مناسب یک زن خارج شود.
۳- شخصیتی مستقل و انتخابگر است، اما قدرت او به سلطه طلبیاش منجر نمیشود.
۴- او عاشق است، اما قبل از هر اقدامی عشقش را میآزماید و اعتمادش را مرحله به مرحله جلو میبرد.
۵- او عاقل است و برای رسیدن به مقصود عاشقانهاش همه تدابیر عقلی را نیز به کار میبندد.
۶- توانایی و دارایی اش او را در رابطه همسری به سرکشی وا نمیدارد و در مواقعی که باید از همسرش پشتیبانی مالی نیز میکند.
۷- در عشق دچار شیفتگی و بیمنطقی نیست و عقل او باعث از بین رفتن ایمان او نمیشود.
در ورای داستانها و روایتهای مختلف که گاهی با پیچیدگیهای زبانی و موضعگیریهای عقیدتی همراه است. باز آفرینی الگوی رفتاری حضرت خدیجه (س) به عنوان یک قهرمان درونی به ویژه در جامعهای که بانوانش در پی استقلال اقتصادی، انتخاب عاشقانه و عاقلانه، تدبیر و قدرت و شرم و نجابت هستند و گاهی برخی از این مولفهها در در تربیت وارداتی متضاد هم تعریف میشوند؛ میتواند گرهگشای نسلی باشد که در تزاحم دیدگاهها و تفکرات بین دغدغههای دنیایی و آخرتیاش سرگردان است و توانایی تدبیر و تصمیم و عاشقی کردن و عاقل بودن را از دست داده است.
ارسال نظرات