پیشبینی نشریه لوموند از پایان تسلط جهانی آمریکا در عصر پساکرونا
نشریه فرانسوی لوموند در سرمقاله خود به بررسی نواقص ژئوپلیتیکی که با بحران شیوع کروناویروس در جهان عیان شد و همچنین تبعات آن برای اقتصادها و جمعیتهای جهان پرداخته است. صرف نظر از این که سازوکار فعلی به وجود آمده در جهان نشأت گرفته از جریانهای موجود قبلی و یا یک تغییر پارادایم رادیکال در پسزمینه شیوع این بیماری باشد، هماکنون نوعی تغییرشکل در محیط ژئوپلیتیک جهان در دست انجام است.
در این سرمقاله میخوانیم: هر چند که هنوز نمیدانیم این بحران سلامت عمومی فعلی در جهان تا چه حد خطرناک بوده و تا کی به طول خواهد انجامید اما هماکنون این امکان وجود دارد که درسهایی را از شوکی که ویروس کرونا بر نظم جهانی حاکم وارد کرد، فرا بگیریم.
در درجه اول مشخص شده که نظم بینالمللی ایجاد شده بعد از جنگ جهانی دوم در وضعیتی شکننده قرار گرفته و دیگر با واقعیتهای مربوط به توازن قدرت در قرن بیست و یکم همخوانی ندارد؛ قرنی که شاهد ظهور چشمگیر چین به عنوان یک بازیگر کلیدی در عرصه جهانی بوده است.
همچنین تأخیری که سازمان بهداشت جهانی در هشدار دادن به جامعه بینالمللی نسبت به ریسک شیوع کووید ۱۹ به خرج داد، نفوذ پکن بر این نهاد را برجسته میسازد و در عین حال به اصطلاح «تسلیم شدن» سازمان بهداشت جهانی به چین در سطحی وسیع مورد انتقاد قرار گرفته است. از سوی دیگر، اتهامزنیهای دوطرفه میان واشنگتن و پکن بر سر شفافیت نشان دادن نسبت به منشأ بیماری کروناویروس به وقوع پیوسته است. بدتر شدن دشمنی میان چین و آمریکا در پسزمینه شیوع کروناویروس و مشاهده صرف انرژی بیشتر آنها برای تقابل دوجانبه به جای متمرکز شدن بر مدیریت بهتر این بحران ایجاد شده برای سلامت عمومی در جهان مایه تأسف است.
چین بسیار مشتاق به پر کردن هرچه سریعتر خلأ ایجاد شده از سوی آمریکا در جهان همزمان با رویگردانی مقامهای آمریکا از نقش رهبری سابق کشورشان در سازمانهای بین المللی است.
به نوشته لوموند، باید از دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا تقاضا شود با شرکت در ویدئوکنفرانسی در نشستهای بین المللی که باید به ریاست او برگزار شوند، موافقت کند؛ در حالی که متعاقباً این نشستها در رسیدن به نتیجه شکست میخورند. سازمان ملل شورای امنیت در حقیقت فلج شده است.
از سوی دیگر به نوشته لوموند، تبعات بحران شیوع این ویروس در جهان اتحاد در اروپا را از بین برده و ما شاهد بودیم که این اتحادیه نتوانست در قبال برخی از آسیبدیدهترین اعضایش از کرونا همبستگی نشان دهد و این مورد بهطور خاص در قبال کشور ایتالیا مشهود بود.
همچنین در ضمن تلاشهای کشورهای اروپایی برای اجرای قوانین قرنطینه اجباری و بستن مرزها به هدف کند کردن شیوع کرونا، خودخواهی کشورهای عضو اتحادیه اروپا باعث به خطر افتادن دو ستون مهم این اتحادیه یعنی منطقه شنگن و بازار واحد شده است.
اروپا هرچند از سوی آمریکا رها شده، روابطی سرد با روسیه داشته و چشم طمع چین به خود را میبیند اما همچنان به چندجانبهگرایی معتقد است. با این حال این قاره چنانچه خواستار تأثیر گذاشتن بر توسعه یک نظم جهانی عادلانهتر و ایمنتر در دوران پساکرونا است، باید شروع به سازماندهی قاطع یک بازسازی اقتصادی در درون خود توأم با نوعی انسجام کند.