از ساخت مدرسه جدید تا اشتغالزایی برای اولیا
به گزارش خبرگزاری فارس از سربیشه، فارغ از هیاهوی شهر، در یک روز زمستانی در حالی که خورشید از پشت کوهها درآمده اما سوز سرما تنت را میلرزاند، پا در رکاب جادهای میگذارم که قرار است مرا به یکی از نقاط مرزی شهرستان سربیشه برساند، جاده کمعرض است اما طولانی، تردد زیاد ماشینهای سنگین در این محور هم مزید بر علت شده تا زمان رسیدن ما به مقصد را بیشتر از آنچه باید، طولانی کند.
وضعیت نامناسب آسفالت جاده باعث ایجاد گرد و خاک در جاده و کاهش دید ماشینها شده، جاده پر است از ماشینهای سنگینی که مقصدشان افغانستان است، دو طرف جاده هم تنها بیابان است و انگشتشمار آبادیای به چشم میخورد.
اینجا شهرک عشایری مهردشت درح است...
حالا پس از چند ساعت طی مسیر به مقصد خود که یک روستای مرزی است رسیدهایم، در ورودی روستا تعدادی از بانوان آن که پوشش محلی دارند نظرم را به خود جلب میکنند، از ماشین پیاده شده و به سمت آنها میروم، با این که مرا نمیشناسند اما با استقبال گرم آنها روبرو میشوم، اینجا شهرک عشایری مهردشت درح است، روستایی نزدیک مرز با مردمانی مهماننواز و خونگرم.
وضعیت آب و هوا اما در این منطقه چندان تعریفی ندارد، طوفان همراه با گردوخاک چشمانت را آزار میدهد، طوفانی که تحفه خشکسالی 20 ساله در این منطقه است اما مردمان این دیار هر چند سخت آن را به عنوان مهمان ناخوانده پذیرفته و با آن کنار آمدهاند.
وقتی لباس اهالی روستا چشمنوازی میکند
آدرس مدرسه روستا که سوژه روایت ما است را جویا میشوم، مریم راهبلد میشود، در مسیر رسیدن به مدرسه، تعدادی از اهالی روستا را میبینم که هنوز پوشش محلی عشایری خود را حفظ کردهاند، مردها با پیراهن سفید بلند و دستار و زنها نیز با پیراهن و شلوارهای دستدوز رنگی جلوهای خاص و دیدنی از فرهنگ و آداب و رسوم این منطقه را به نمایش میگذارند.
بعد از رسیدن به مدرسه، آقای مدیر که با پوشش لباس محلی عشایری درب مدرسه ایستاده، به استقبالم میآید، خود را محمد حسینی معرفی میکند و میگوید: دو سال قبل وقتی که مسؤول دفتر نماینده مردم شهرستانهای نهبندان و سربیشه بودم از این روستا بازدید کردم، آن زمان این مدرسه تنها شش کانکس داشت آن هم در محیطی خاکی و بههمریخته.
حال و روز بد مدرسه آقای مدیر را دست به کار کرد
وی روایت خود از وضعیت نامناسب مدرسه را اینگونه ادامه میدهد: وضعیت بهگونهای بود که نشانههای سوءتغذیه در 110 دانشآموز ابتدایی این مدرسه دیده میشد.
مدیر مدرسه شهرک عشایری مهردشت درح از تلاشهای خود برای بهبود وضعیت مدرسه اینگونه میگوید: با دیدن حال و روز مدرسه در مهردشت در اولین گام تلاش کردم به مؤسسات خیریه گزارشی از وضعیت موجود ارائه کنم که با کمک خدا و دعای مردم «مؤسسه خیریه فرهنگی مسجد و مدرسه ۱۱۰» وابسته به دفتر آیتالله مکارم شیرازی متقاعد شدند تا با مدیریت من مدرسه ایجاد و همچنین مسجد نیمهساز تکمیل شود.
حسینی این اتفاق را سرآغاز کار جهادی در این روستا میداند و میگوید: از آن روز به بعد تلاش را شروع کرده و فضای موجود را با نصف قیمت نوسازچی احداث کردیم.
آغاز یک اردوی جهادی 2 ساله
وی میگوید: روزبهروز مسؤولیت را بر دوشم بیشتر احساس میکردم، بهگونهای که ادامه مأموریتم را در دفتر نماینده مردم شهرستانهای نهبندان و سربیشه در مجلس شورای اسلامی کنسل کرده و با خانوادهام به یک اردوی جهادی دوساله به این منطقه آمده و در اینجا ساکن شدیم.
مدیر مدرسه شهرک عشایری مهردشت درح با بیان اینکه وقتی این مدرسه را بنا میکردم، مردم هم با ذوق و شوق زیاد به کمکم آمدند، اضافه میکند: کار سختی بود و در ابتدای کار اندکی دلهره داشتم که این مسؤولیتی که تعهد به انجامش را پذیرفتهام آیا در توانم هست که بتوانم به پایان برسانم.
قرارگاه پیشرفت و آبادانی هم به کمک آمد
حسینی ادامه میدهد: از ابتدای مهرماه به عنوان مدیر مدرسه و مسؤول دهستان قرارگاه پیشرفت و آبادانی کارم را در منطقه آغاز کردم، گرچه مدرسه نوساز بود اما هنوز هیچ چیز سر جای خودش نبود که با کمک دو مجموعه خیریه و قرارگاه پیشرفت و آبادانی توانستیم سیستم آبرسانی آب شرب و سرویس بهداشتی مدرسه را با قرار دادن دو تانکر ذخیره آب و پمپ راهاندازی کنیم، علاوه بر این فضاسازی و زیباسازی مدرسه هم با همکاری همکاران انجام شد.
لباس محلی عشایر لباس فرم دانشآموزان شد
وی از گامهای بعدی خود برای ایجاد نشاط در بین دانشآموزان روستا میگوید: هر روز که یک قسمت از کار به اتمام میرسید روز بعد در ذهنم ایده و فکری جدید برای این مدرسه و دانشآموزان غوغا میکرد، به همین خاطر تصمیم گرفتم در راستای تهیه لباس دانشآموزان و نیز پوششی که بتواند هویت عشایری را حفظ کند، گامی بردارم، به همین دلیل لباس عشایری که مدنظرم بود با همکاری اهالی روستا برای همه دانشآموزان تهیه کردم.
مدیر مدرسه شهرک عشایری مهردشت درح اضافه میکند: برای دخترها یکدست پوشش محلی عشایری شامل پیراهن، شلوار و روسری و پسران نیز پیراهن و شلوار محلی عشایری تهیه شد.
کتابخانه، آزمایشگاه و خانه ورزش روستا هم راه افتاد
حسینی اقدام بعدی خود را راهاندازی کتابخانه مدرسه میداند و میگوید: کتابخانه مدرسه را که سال قبل با همکاری کانون توسعه فرهنگی کودکان راهاندازی کرده بودیم توسعه و فضا و امکانات آن را افزایش دادیم.
وی از افتتاح آزمایشگاه و خانه ورزش مدرسه روستا در گام بعدی خبر داد و گفت: وقتی خیرین کانون توسعه فرهنگی کودکان سوءتغذیه دانشآموزان را دیدند مساعدت و پیگیری کرده و حالا به لطف این خیرین هر روز در مدرسه با کمک همکاران و دانشآموزان صبحانه برای دانشآموزان توزیع میشود.
اشتغالزایی دغدغه مهم آقای مدیر/ راهاندازی کلاسهای مهارتی برای دانشآموزان
مدیر مدرسه شهرک عشایری مهردشت درح از دغدغه مهم دیگر خود اینگونه میگوید: حالا بعد از بهتر شدن اوضاع امکانات مدرسه یکی از دیگر دغدغههایم که دغدغه مهم مردم روستا هم بود موضوع اشتغال بود، از خودم سؤال میکردم که آیا میتوانم برای دانشآموزان در مدرسه مهارتی ایجاد کنم که به درآمدزایی آنها نیز کمک کند.
حسینی ادامه میدهد: این دغدغه در ذهنم بود تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم برای اشتغال دانشآموزان به خصوص پایه پنجم و ششم با مشارکت قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه و فنی حرفهای کلاسهای پارچهبافی و گلیمبافی و با مشارکت جهاد کشاورزی کلاسهای بهرهوری کشاورزی برای پسران راهاندازی کنم.
حالا مدرسه آن مدرسه 2 سال پیش نیست
وی از امیدواری بیشتر دانشآموزان و اولیا پس از این اتفاقات روایت میکند و میگوید: هر لبخند دانشآموزان و اولیای آنها باعث میشد به ادامه کار امیدوارتر شوم، شورای مدرسه و انجمن اولیا نیز بهصورت جدی فعال شد و محیطی پویا و با نشاط به وجود آورد که مدرسه امروز را کاملاً متفاوت از مدرسه دو سال پیش کرده بود.
مدیر مدرسه شهرک عشایری مهردشت درح ادامه میدهد: در حال حاضر مدرسه ما 116 دانشآموز دارد که در مقطع ابتدایی و در محیطی با نشاط و با امکانات درس میخوانند، این روزها هم برای اشتغال پدر ومادرها و امکانات کلی روستا پیگیریهایی داشتم که نتایج خوبی حاصل شده است.
حالا با همت آقای مدیر و کمک قرارگاه پیشرفت و آبادانی، روستایی در نقطه صفر مرزی افغانستان که ممکن بود در سایه نامهربانی چندین ساله آسمان و نیز کمتوجهی برخی مسؤولین امید به زندگی را از دست بدهد، امیدی دوباره یافته و با تلاش و جنبش اهالی روستا رنگ زندگی به خود گرفته است.