صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۱۹ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۸

تلخ‌ترین خبر کرونایی هفته های اخیر!

شاید تلخ‌ترین خبر کرونایی هفته های اخیر سرنوشت دهشتناک یک خانواده چهارنفره در اثر ابتلا به کرونا ویروس باشد.
کد خبر: ۱۶۴۸۱

مصطفی فقیهی، صاحب امتیاز پایگاه خبری «انتخاب» نوشت: این موجود پلید و پلشت، هفته‌های قبل، لای بوته و درختان کوچه پس کوچه‌ها، پنهان بود و تا سرحد امکان ساکت و صامت! نامرئی بود و از پشت، خنجر بر تن آدمیان می‌کوفت! اما از وقتی بی‌تفاوتی و بی مسئولیتی ما را دیده، جری و دلیرتر شده و شجاعانه، «هل من مبارز» می‌طلبد! مراقب باشید در تور این زامبی تکثیر یافته نیفتید که حالا رفقایش را نیز به میهمانی آدمخواری دعوت کرده، و به نظر می‌آید، کم کم، کثرت و تعدادش به جمعیت انسان‌ها نزدیک خواهد شد.

پیرمردی می‌شناختم که سه سال پیش، همسرش را در حادثه دردناک رانندگی، از دست داد. او ماند و دو فرزندش!

هفته پیش، شنیدم که به کرونا مبتلاست و در خانه قرنطینه! دختر و پسرش نیز در خانه پرستاری‌اش می‌کردند.

دو روز قبل خبر آمد که پیرمرد فوت کرد! امروز اما خشکم زد و نفس در سینه‌ام حبس شد! وقتی شنیدم دختر ۲۷ ساله‌اش نیز به خاطر همین ویروس منحوس، درگذشته و وحشتناک‌ آنکه، پسر ۳۲ ساله‌اش هم در به کما رفته است!

این قصه‌ی پرغصه‌ی جانکاه، ظرف همین یک هفته اتفاق افتاده، یک خانواده را تماماً از پای درآورده و عجیب آنکه، هر سه نفر هم هیچ بیماری جانبی‌ای نداشته اند.

گیج و حیرت زده ام! نمی‌دانم دعا کنم پسر پیرمرد، همان تنها بازمانده‌ی این خانواده‌ی مظلوم، به دنیا بازگردد و با غم مرگ عزیزانش دست و پنجه نرم کند یا او نیز به پدر و خواهرش بپیوندد.

سبحان‌الله! این چه تقدیر و سرنوشت نحس، تلخ و غریبی‌ست که دنیا را فراگرفته و چونان زلزله‌ای۱۰ ریشتری، هر تکانه‌اش هزاران تن را به کام مرگ‌ می‌برد. بی‌شک اما، قصه‌ی دردناک و سوزناک این روزها، سیاه‌ترین صفحات تاریخ معاصر و بل تاریخ بشریت است!

پس تعارف نامهربانی با جان خود را کنار گذاشته و در خانه بمانیم! محض رضای خدا! به خاطر حفظ جان‌مان! به‌ عزیزان‌مان فکر کنیم که طاقت مرگ غریبانه ما را ندارند! در خانه بمانید که خروج‌مان این‌بار، شاید بی‌بازگشت و پایان ما باشد؛ به همین سادگی و همین‌قدر ناگوار و حزین!

راستش را بخواهید، من چند روزیست که ⁧#کرونا⁩ را می‌بینم که در هیبت قداره‌کشی بی‌رحم، خودنمایی می‌کند؛ می‌ شناسمش! بیرون از درب خانه، چونان راهزنان عصر جاهلیت، علناً و در انطار عمومی، انتظار شکارِ یک یکِ ما را میکشد!

این موجود پلید و پلشت، هفته‌های قبل، لای بوته و درختان کوچه پس کوچه‌ها، پنهان بود و تا سرحد امکان ساکت و صامت! نامرئی بود و از پشت، خنجر بر تن آدمیان می‌کوفت! اما از وقتی بی‌تفاوتی و بی مسئولیتی ما را دیده، جری و دلیرتر شده و شجاعانه، «هل من مبارز» می‌طلبد!

مراقب باشید در تور این زامبی تکثیر یافته نیفتید که حالا رفقایش را نیز به میهمانی آدمخواری دعوت کرده، و به نظر می‌آید، کم کم، کثرت و تعدادش به جمعیت انسان‌ها نزدیک خواهد شد.

آگاه باشید که در «چاهِ ویل» این شیطانِ چندچهره، سقوط نکنید که اگر گرفتار آمدید، سر و کارتان با «جناب عزرائیل» است!

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.