صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۱۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۵:۵۳

با افراد داغدار چطور برخورد کنیم؟

سندرم قلب شکسته یا به اصطلاح عام «دلِ شکسته» یکی از دردناکترین تجربه‌های زندگی محسوب می‌شود و ممکن است در موارد حاد جان افراد را تهدید کند!
کد خبر: ۱۵۸۱۲

از گذشته‌های دور مردم معتقد بودند شنیدن یک خبر پرهیجان و دردناک می‌تواند فرد را دچار حمله قلبی کند، گرچه در آن زمان این فقطیک نظر بود، اما امروز ارتباط بین قلب و عواطف و حالات روانی انسان ثابت شده است تا جایی که اصطلاح «قلب شکسته» یا«دلشکستگی» توصیفی است برای احساس غم شدیدی که هنگام تمام شدن یک ارتباط عاطفی شدید گریبانگیر فرد می‌شود.

بعد از دست دادن یک فرد چه به دلیل فوت و چه به واسطه جدایی از او، احساسات مختلفی از جمله انکار، عصبانیت، حس گناه، ترس،اضطراب، تصاویر آزار دهنده تنهایی و افسردگی به سراغمان می‌آید.

هنگامی که یک رابطه عاطفی مهم به پایان می‌رسد، فرد احساس درد و پوچی می‌کند، تعادل زندگی‌اش بر هم می‌خورد، دچار بی‌ثباتیشده و کنترل خود را از دست می‌دهد و در دریایی از بلاتکلیفی غوطه‌ور می‌شود.

این درد بزرگ احساسی تمام احساسات دیگر فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد و فرد احساس می‌کند به یکباره همه چیز خود را از دستداده است. ممکن است فرد احساس بی ارزشی کند و این احساس بخش زیادی از تفکرات و نگرش‌های وی را به جهان و زندگی دچارتغییر اساسی می‌کند.

مراحل سندرم قلب شکسته یا همان دلشکستگی

بسیاری از افراد دلشکسته احساساتی، چون غم و اندوه و ترس را تجربه می‌کنند. این احساسات در عین‌حال که واکنش‌های طبیعیانسان در برابر از دست دادن کسی است، اما می‌تواند کوبنده و ویرانگر نیز باشد، زیرا ما برای روابط خود هزینه فراوانی می‌پردازیم وطبیعی است که پایان یک رابطه فقدان محسوب می‌شود.

وقتی دل کسی بشکند، آینده‌ای که فرد در سر می‌پرورانده خراب می‌شود، باناشناخته‌ها مواجه شده و احساس می‌کند آینده مورد علاقهخود را از دست داده است، در نتیجه دچار احساساتی، چون عصبانیت، ناامیدی، پریشانی، تاسف، نفرت، شرمندگی و خجالت‌زدگیمی‌شود.

لیلا رازقیان جهرمی متخصص اعصاب و روان با اشاره به اینکه عوامل فرهنگی و مذهبی تاثیر چشمگیری در چگونگی مواجهه فرد باشرایط به وجود آمده دارند، بیان کرد: هنگامی که افراد فردی را که به او دلبستگی و وابستگی دارند از دست می‌دهند معمولا مراحلی راپشت سر می‌گذارند که در درجه اول از دست دادن فرد مورد علاقه خود را انکار می‌کنند و بعد از آن احساس خشم پیدا می‌کنند.

وی افزود: پس از این مرحله افراد برای بازگشت فرد مورد علاقه خود چانه‌زنی کرده و حاضرند کار‌های مختلفی برای بازگشت او انجامدهند. سپس مرحله افسردگی را تجربه می‌کنند و در بهترین حالت نیز پس از گذراندن این مراحل به پذیرش دست می‌یابند.

این متخصص روانپزشکی تصریح کرد: این مراحل در همه افراد یکسان نبوده و به همین ترتیب سپری نمی‌شود، بلکه این امکان وجود داردکه افراد در هر یک از این مراحل ثابت شوند و به طور معمول انتظار می‌رود در عرض شش تا ۱۲ ماه اندوه فرد پایان یابد و به مرحله‌ایبرسد که با یادآوری خاطرات عزیز خود کمتر ناراحت شود.

علائم جسمی ناشی از دلشکستگی را جدی بگیرید

دلشکستگی بیماری عجیبی است، زیرا در این بیماری هیچ نشانه‌ای از زخم در بدن دیده نمی‌شود، اما فرد مبتلا به شدت احساس درد ورنج می‌کند که البته از دست دادن فرد مورد علاقه می‌تواند از نظر جسمی روی سیستم ایمنی، غدد، عملکرد مغز تاثیرگذار باشد و گاهیاحتمال مرگ بر اثر تصادف و بیماری‌های قلبی عروقی را نیز افزایش می‌دهد.

رازقیان جهرمی با بیان اینکه طبق مطالعات انجام شده از دست دادن فرزند و همسر پراسترس‌ترین حادثه در زندگی افراد محسوبمی‌شود، اظهار داشت: علاوه بر علائم جسمی ناشی از سوگ، به لحاظ روانی نیز بعد از فقدان فرد محبوب این احتمال وجود دارد کهافراد دچار اختلال خواب، اضطراب، گوش به زنگی و ناامیدی و بیقراری شوند و در این دوران احتمال مصرف مواد نیز توسط افرادمستعد افزایش می‌یابد.

وی ادامه داد: حدود ۱۰ درصد از افراد در عرض یک سال پس از فوت عزیزان خود دچار افسردگی شده و لازم است برای استفاده ازدرمان‌های دارویی و غیر دارویی به روانپزشک مراجعه کنند.

وی با اشاره به اینکه سابقه بیماری‌های جسمی و روانی در فرد داغدار نیز می‌تواند از عواملی باشد که سوگ را تشدید می‌کند، عنوانکرد: از جمله خطراتی که به لحاظ روانشناختی می‌تواند باعث حل نشدن سوگ به طور طبیعی شود می‌توان به شیوه رفتار نادرست با فردداغدیده از سوی اطرافیان اشاره کرد، زیرا گاهی اطرافیان از گریه کردن فرد داغدیده جلوگیری می‌کنند و یا گاهی حس گناهکار بودن رابه او القا می‌کنند؛ مثلا در مواردی ممکن است گفته شود این حادثه تقاص فلان گناه فرد داغدیده است که در چنین شرایطی فرد مصیبتدیده آسیب بیشتری را تجربه خواهد کرد.

شنونده خوبی برای فرد دلشکسته باشید 

اگر بتوانیم مهارت همدلی را درخود تقویت کنیم حتی می‌توانیم هیجانات ابراز نشده افراد را هم بشنویم و بهتر است به جای گفتن با افکارمنفی خودت بجنگ، به حرف‌های او گوش کنیم و از او بپرسیم چه کمکی از دست ما ساخته است.

رازقیان جهرمی با تاکید بر این که افراد باید بدانند که سرزنش کردن هیچ مشکلی را حل نمی‌کند، گفت: باید خود را جای طرف مقابلگذاشته و سعی کنیم از پنجره دید او به مسائل نگریسته و او را درک کنیم.

وی ادامه داد: از طرفی هم باید مواظب باشیم که با هدف حمایت عاطفی از فرد مورد نظر در زمانی که در روابطش با دیگران دچارمشکل شده است به طور کاذب دیگران را مقصر جلوه ندهیم.

به گفته این متخصص اعصاب و روان، در مواجهه با فرد دلشکسته ابتدا باید شنونده خوبی برای حرف‌های او باشیم و قبل از اینکه باطرف مقابل صحبت کنیم از خود بپرسیم اگر من در بحران و شرایط مشابه بودم انتظار داشتم چه چیزی را از اطرافیان خود بشنوم.

وی با بیان اینکه قضاوت کردن، نصیحت کردن و دستور دادن حس همدلی را از بین می‌برد، ابراز داشت: اگر در حیطه شناساییاحاساست خودمان کارآمد باشیم، می‌توانیم در مشکلات دیگران نیز با آن‌ها همدلی کرده و با کمک یکدیگر راه حل مناسبی را در شرایطبحرانی به اطرافیان پیشنهاد کنیم.

وی در ادامه توضیحاتش گفت: گاهی اوقات سکوت و گوش دادن یک هدیه ارزشمند به اطرافیان برای مواقع بحرانی آن‌ها است و گوشدادن به حرف‌ها سبب می‌شود که مخاطب احساس کند توسط شنونده درک می‌شود.

این روانپزشک با تاکید بر اینکه «گوش دادن» هسته مهم مهارت‌های ارتباطی به شمار می‌آید؛ اظهار داشت: باید سعی کنیم هنگامی کهکسی از مشکلاتش صحبت می‌کند، کلامش را قطع نکنیم. برخی تصور می‌کنند اگر فرد رنجیده خاطر را از بحث منحرف کرده و موضوعرا عوض کنند و به شوخی این موقعیت را بگذرانند، باعث کاهش تنش فرد مورد نظر می‌شوند. این در حالی است که این اقدام اثر کاملاعکس داشته و سبب سرخوردگی فرد می‌شود به طوری که وی تصور می‌کند شما متوجه احساسات و افکار او نشده‌اید.

شایان ذکر است؛ همدلی با دیگران نه تنها به آن‌ها کمک می‌کند، بلکه باعث رشد فرد همدلی‌کننده و تقویت روابط بین فردی می‌شود؛ ضمناینکه در این فرآیند حس احترام و اعتماد متقابل نیز افزایش می‌یابد و زمانی که مشکلات فرد دلشکسته خیلی جدی است بهتر است او رابه سمت دریافت کمک تخصصی از سوی روانپزشک هدایت کنیم.

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.