رمان های فوق العاده جذاب و خواندنی برای دوران کرونایی
جنگ و صلح: تولستوی
جنگ و صلح از لئو نیکولایویچ تولستوی (۱۹۱۰ـ ۱۸۲۸) به حق لقب بزرگ ترین اثر ادبیات روس را داراست. تولستوی، در سایه پیروزی هایی که در عرصه واقع بینی به دست آورده بود، نخستین کسی بود که ارزش برخی مشاهدات باریک بینانه ـ گترهای چکمه یک افسر طی نبرد، گفت و شنودی پوچ و بی معنی که با اصراری خنده آور و در موقعیتی نمایشی تکرار می شود، چین و شکن نیم تنه ای که در اثنای سخنانی پرحرارت جلب توجه می کند و در جلب نظر حاکم می شود و…- را آشکار ساخت.
تولستوی چنین اندیشیده بود که رمانی درباره توطئه معروف به توطئه «دکابریست ها» و قیام مسلحانه ناکام ۱۸۲۵ آنان بنویسد. وی حتی همه معلومات لازم را گرد آورده بود. با این همه، مطالعه متون برای نگارش این اثر توجه او را به عصر پیشین جلب کرد، چه سرچشمه های آن پدیده های تاریخی را که وی می خواست روشن سازد در این عصر سراغ می گرفت. به این طریق، وی ناگزیر تا زمان جنگ های ناپلئونی به گذشته بازگشت.
جنایت و مکافات: فیودور داستایفسکی
دانشجویی به نام «راسکولنیکف» به خاطر اصول اخلاقی اش مرتکب قتل می شود. بنابر انگیزه های پیچیده ای که حتی خود او از تحلیل آن عاجز است؛ زن رباخواری را همراه با خواهرش که غیرمنتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر می شود، می کشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته می بیند و آنها را پنهان می کند. بعد از چند روز راسکولنیکف این تصور را دارد که هر کس را که می بیند به او مظنون است و با این افکار کارش به جنون می رسد.
در این بین او عاشق سونیا دختری که به خاطر مشکلات مالی خانواده اش دست به هرکاری زده بود، می شود. داستایفسکی این رابطه را به نشانه مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده است و همان عشق، نیروی رستگاری بخش است. البته راسکولنیکف بعد از اقرار به گناه و زندان شدن در سیبری به این حقیقت رسید. مضمون و درون مایه کتاب تحلیل انگیزه های قتل و تأثیر قتل بر قاتل است.
دن کیشوت: سروانتس
بسیاری از کتاب ها هستند که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی رود. بعضی دیگر نیز هستند که میان ملل دیگر هم خواننده دارند، اما تنها مورد پسند گروه روشنفکران و طبقات ممتاز یا برعکس مورد اقبال عموم مردم قرار می گیرند.
«دن کیحوته دلامانچا» تمام حصارهای جغرافیایی، نژادی، اجتماعی و طبقاتی را در هم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت گره زده. از قدیمی ترین رمان ها در زبان های نوین اروپایی است. بسیاری، آن را بهترین کتاب نوشته شده به زبان اسپانیایی می دانند و به باور بسیاری اولین رمان مدرن تاریخ است.
میگل سروانتس ساآودرا (۱۶۱۶ـ ۱۵۴۷)، بخش اول دن کیشوت را در زندان نوشت. این بخش، نخستین بار در سال ۱۶۰۵ و بخش دوم ده سال بعد در۱۶۱۵ در مادرید چاپ شد. نخستین بار «دن کیشوت» به دست محمد قاضی از زبان فرانسوی به زبان فارسی ترجمه شده است. همچنین مرحوم ذبیح الله منصوری نیز این رمان را با دستکاری در محتوا به فارسی ترجمه کرده است.
ناتور دشت: جروم دیوید سالینجر
هولدن کالفیلد نوجوانی هفده ساله است که در لحظه آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهرا قصد دارد آنچه را پیش از رسیدن به اینجا از سر گذرانده برای کسی تعریف کند و همین کار را هم می کند و رمان نیز بر همین پایه شکل می گیرد. در زمان اتفاق افتادن ماجراهای داستان، هولدن پسر شانزده ساله ای است که در مدرسه شبانه روزی «پنسی» تحصیل می کند و حالا در آستانه کریسمس به علت ضعف تحصیلی (چهار درس از پنج درسش را مردود شده و تنها در درس انگلیسی نمره قبولی آورده است) از دبیرستان اخراج شده و باید به خانه شان در نیویورک برگردد.
تمام ماجراهای داستان طی همین سه روزی (شنبه، یکشنبه و دوشنبه) که هولدن از مدرسه برای رفتن به خانه خارج می شود، اتفاق می افتد. او می خواهد تا چهارشنبه که نامه مدیر راجع به اخراج او به دست پدر و مادرش می رسد و آب ها کمی از آسیاب می افتد به خانه بازنگردد؛ به همین خاطر از زمانی که از مدرسه خارج می شود دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصی سپری می کند و این دو روز سفر و گشت وگذار نمادی است از سفر هولدن از کودکی به دنیای جوانی و از دست دادن معصومیتش در جامعه پرهرج و مرج آمریکا. به نظر بسیاری از منتقدان و خوانندگان، ناطوردشت بهترین اثر جروم دیوید سلینجر است.
وداع با اسلحه: ارنست همینگوی
کتابِ برترِ همه زمان ها به انتخاب گاردین، کتابخانه مدرن و دنیل برت. شاهکار بی همتای ارنست همینگوی (۱۹۶۱ـ۱۸۹۹)، نویسنده آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات که سال ۱۹۲۹ منتشر شد.
در اوایل ۱۹۱۷، هنری به عشق اعتقاد ندارد و جنگ به نظرش ورزشی سرگرم کننده می آید؛ اما در پایان همان سال، به حقیقت عشق و جنگ پی می برد. سادگی بی خدشه این رمان، زیبایی کم نظیری به آن می دهد.
هنر همینگوی در این است که موضوعی رمانتیک را به طرزی غیررمانتیک نقل می کند و این نکته تناقضی بس گیرا به وجود می آورد که سخت گیرترین خواننده ها را تحت تأثیر قرار می دهد. هنر نویسنده در محسوس گرداندن این تحول به آن سبب است که نه دست به تجزیه و تحلیل می زند و نه دست به نقل جمله های سنگین و پرمعنی، بلکه فقط به واقعیت و مطالب عینی و روزمره اکتفا می کند. اگر هنری تغییر کرده است، به آن سبب است که زیسته و آموخته است.