چرا امپراطور کوزکو به دادگاه احضار شد؟!
توضیحات امپراطور کوزکو درباره احضارش به دادستانی. زینب موسوی کمدینی که به نام امپراطور کوزکو شناخته میشود و اخیرا به دلیل مطالب طنزش به دادستانی احضار شده، در توییتی از این جلسه نوشت.
زینب موسوی کمدینی که به نام امپراطور کوزکو شناخته میشود و اخیرا به دلیل مطالب طنزش به دادستانی احضار شده، در چند توییت از این جلسه نوشت:
اینکه مراجع قضایی کمدین رو برای شوخی دعوت میکنن و میگن توضیح بده در مجموع چیز ناراحت کننده ایه؛ که خب اینکه صحبت میکنن باهات و با صحبت حل میشه چیز خوشحال کنندهایه. اینو بگم که هیچ علاقهای به بیان اینکه چی شد و اینا ندارم. ولی خب وقتی همینطوری دری وری گفته میشه گفتم بگم.
اول اینکه ادمی که با اینور اونور زدن یه کلیپ و کپشن تحریک آمیز تو این شرایط موجب ایجاد همچین جوی میشه واقعا کثیفه، ولی خب اینو هم میدونم که در نهایت من مسئول حرفی هستم که زدم. ولو با نیتی کاملا متفاوت. حرف من موجب رنجش جامعه پرستاری شده. اشتباه کردم و عذر میخوام واقعا.
دوم اینکه استنداپ کمدی در ایران شناخته شده نیست و من اگر با اشتباهات و تاوان دادن هام منجر به شناساندن این هنر به مردم بشم کار خوبی کردم. کار خوبی که خودم دوست دارم. این سفر چند ساعته برای من به قم همراه با اشک و ناراحتی بود، ولی چیزهایی یادگرفتم.
یاد گرفتم جهان بینی آدمها متفاوته و ممکنه آدمها براساس دیدشون چیزهای متفاوتی برداشت کنن. برخلاف همیشه که میگفتم من مسئول برداشت بقیه از حرفم نیستم الان میدونم که من مسئول هر برداشتی هستم و باید بیشتر دقت کنم.
یاد گرفتم جهان بینی آدمها متفاوته و ممکنه آدمها براساس دیدشون چیزهای متفاوتی برداشت کنن. برخلاف همیشه که میگفتم من مسئول برداشت بقیه از حرفم نیستم الان میدونم که من مسئول هر برداشتی هستم و باید بیشتر دقت کنم.
عذرخواهی برای من کار سختی نیست من از هرکسی برای هرآنچه که موجب رنجش شده عذرخواهی میکنم. من خشم و اندوه شمارو درک میکنم. توقع درک متقابل هم ندارم. فقط آرزو میکنم روزی کمدی درک بشه. تلخی امروز قدم کوچکی برای بهتر شدن کمدی بود و قدم بزرگی برای بهتر شدن من.
یه کم بعد این روزها تمام خواهد شد. این مصبیت لعنتی از این کشور میره و من تا مصبیت بعدی هرکسی و که این شرایطو راحتتر کرده ایستاده تشویق خواهم کرد. خصوصا کادر درمانی کشور و خصوصا خواهر عزیزم.
البته از مقام قضایی و روبرویی با قانون هم نمیترسم. به هر حال اینم بخشی از زندگیه که باید بری یه جاهایی جواب پس بدی و بگی چرا.
یه کم بعد این روزها تمام خواهد شد. این مصبیت لعنتی از این کشور میره و من تا مصبیت بعدی هرکسی و که این شرایطو راحتتر کرده ایستاده تشویق خواهم کرد. خصوصا کادر درمانی کشور و خصوصا خواهر عزیزم.
البته از مقام قضایی و روبرویی با قانون هم نمیترسم. به هر حال اینم بخشی از زندگیه که باید بری یه جاهایی جواب پس بدی و بگی چرا.
اونایی هم که دست زدن و گفتن لابد دنبال کیس پناهندگی و فلانم و ول میکنم میرم. باید بگم نه عزیزان من قصد خروج از این پهنه اریایی و ندارم. نشستم کارمو میکنم و دنبال این چیزا نیستم.
خلاصه که اگر داغ شرط است ما دیده ایم ...
خلاصه که اگر داغ شرط است ما دیده ایم ...
ارسال نظرات