اعتکاف در رضایت خدا
بخشی از آنهایی که دین را به تقلید از جامعهشناسان مادی، امری انسان ساخته و منحصر در مناسک میدانند، تصویری از مذهب دارند که در اتفاقی مانند کرونا ضربه بدی میخورد.
از نظر آنها آنچه امروز از آئین باقی مانده است بیش از معنا و اخلاق، یک سری آداب و مناسک است که اگر نباشد یا تغییر شکل یابد، اثری از مذهب نخواهید یافت. شاید به همین دلیل هم متدینین قشری به شدت در مقابل تعلیق و تعطیل و تغییر مناسک مقاومت میکنند.
یعنی اگر روزی قرار باشد به هر دلیل برخی مراسم دینی مانند حج و نماز جمعه و هیات و جماعات و زیارات تعطیل شود؛ از نظر گروهی کل دین تعطیل شده است و با همین استدلال کرونا تنها چیزی است که در قرون جدید باب مسجد و کلیسا و کعبه و خانقاه را بسته است و بهانهای برای تقدس زدایی و تاخت و تاز نوین مادیگرایان به هرگونه مقدسات دینی است.
در آن سوی مطلب هم نمیتوان منکر کسانی شد که در دینداریشان ضریح و گنبد از امام و نمایش و آیین ها از معنا و در نهایت نمود و نماد و عمل از ایمان و معرفت مهمتر است.
باید بپذیریم، معرفتشناسی متدینین در سطوح مختلف است و نمیتوان از ایشان به سبب روشهای شناختی و یا انسیشان ایراد گرفت، اما در عین حال طریقت باطنی و مبتنی بر معنیگرایی تشیع در صورت معرفی درست، ظرفیت معنایی بالایی برای تنظیم مناسک با سایر جوانب معقول زندگی دارد.
شیعه بعنوان مکتب اعتراض، مذهب اقلیت و مرکز عرفان و اصول، بزرگترین قرابت را به امر عبور از پوستهها برای رسیدن به هستهی امور را داشته است.
معناگرایی چهرهی فهم دینداری را نو به نو تازه و هماهنگ با سایر جوانب زندگی کرده تا داننده با انس معنا خودش را در بند ظاهر اسیر نکند.
یکی از مهمترین این اصول- بلکه اصلیترین آن- ، رضایت خداست.
خوشنودی که گاهی از میل و عادت نفسانی آدمی به عبادت و خوشنامی نیز عبور کرده و در آزمایش ترک عمل در طریق بندگی رخ مینماید.
فهمیدن حرمت روزهی فطر در برابر وجوب آن در آخر ماه صیام
مثل بیماری که برغم میل به روزه برای رضای خدا، از حلاوت روزه میگذرد.
مثل زائری که لذت زیارت را به شوق انفاقی پنهانی رها میکند.
مثل زنی که لذت تهجد و ریاضت را به رنج خانهداری و فرزندپروری رها کرده است.
مثل عزاداری که به جای سینه زدن و گریستن ، دور از نظرها مشغول کفش جفت کردن است.
مثل نمازگزاری که برای سلامت جامعهاش مرارت ترک جماعت را به دل میپذیرد.
یا مثل اینکه لذت معنوی #اعتکاف را بخاطر سلامتی جامعهات ترک کنی و گوشهای میانهی زار و نزار دنیا و سر و همسر از دنیای دسته جمعی و احیای شبهای قدر آن بیبهره میمانی!
مثل اینکه به جای انزوای ریاضت وسط بازار مشغول به کسب و کار باشی و تجارت و صناعت را بر نماز مستحبی و روزه و سجاده نشینی بی مسئولیت رجحان بدهی
مثل اینکه روزه مستحبیات را نزدیک افطار به تعارف رفیق مومنت رها میکنی
مثل اینکه میتوانی به زیارت اربعین بروی، اما دوستانت را میفرستی ولی خودت میمانی تا کار مردم لنگ نماند و کسی به زیارت خرده نگیرد.
مثل اینکه عزت مجلس ترحیم که به هزینه فقرا میرسد.
مثل اینکه همه عبادتها و سیاحتهای برون و درون را به اشارهی بی منطق و ناسازگارانه پیرمرد یا پیرزنی که تو را به وجود آورده رها میکنی و مطمئنی خداوند به تو به خاطر این اطاعت نظر دیگری خواهد کرد.
و در مییابی که هیچ مناسک مذهبی، و لذت معنوی بالاتر از کسب رضایت الله تعالی در جلوههای متنوعی از مناسک و خدمات و فعالیتهای سازنده نیست.
جان عبادت همین اعتکاف و وقوف و سکوت در خوشنودی خداست.
این اعتکاف خیر واجب و همبشگی است.
اصل در رضایت خدا و عبور از خودخواهیهایی است که گاهی مقدس و معقول و علمی میشود.
گاهی پشت پرده ای از نور میرود.
گاهی زیر یک خروار منطق مدفون میگردد.
گاهی زیر سایه علوم طبیعی، همه پسند میگردد
گاهی همه دنیا امضایش میکنند و درستش میدانند و باز در وجدان و فطرت آدمی میداند که غلط است.
رسیدن به چنین بصیرتی ، وحدت خرد انسانی با عشق الهی است.
فاطمه رحیمی