سراج: شجریان تنها یک خواننده نیست
حسامالدین سراج در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «استاد محمدرضا شجریان تنها یک خواننده نیستند بلکه به دلایلی که خواهم گفت هم هنرمند و هم در مقام انسان، واجد ویژگیهایی هستند که به شخصیت ایشان برجستگی خاصی در فرهنگ و هنر ایرانی میدهد. ایشان برای خوانندگی ویژگیهای خاصی قائل هستند که اگرچه برخورداری همزمان از همه آنها دشوار است و در واقع کمتر شاهد تجمیع همه آنها در یک خواننده هستیم اما خودشان بیتردید همه آن خصلتها و ویژگیهای خاص را یکجا دارند. ازجمله این که خواننده باید مناسبخوان باشد و بداند چه شعر یا ترانهای را کجا بخواند. همچنین تسلط بر تکنیک خوانندگی داشته باشد. در انتخاب ملودیها هم درست و متناسب عمل کند.
ویژگی مهم دیگری که استاد شجریان دارند و باعث محبوبیت وافر ایشان نزد مردم شده است، توجه خاص ایشان به تحولات اجتماعی است. انتخابهای بسیار مناسب استاد در بزنگاههایی که شاهد تحولات اجتماعی بودیم، باعث شد که مردم بیشتر به ایشان احساس نزدیکی کنند و خاطره خوبی از ایشان در ذهن داشته باشند. این، برای هنرمند و موسیقیدان یک عصر، مزیت کمی نیست.
دیروز وقتی مردم تنها شایعهای در مورد استاد شجریان شنیدند، به سرعت خود را به بیمارستان جم رساندند و با زمزمه قطعه «مرغ سحر» از خدا خواستند که این مرد و هنرمند بزرگ را به آنها برگرداند. این نشان میدهد که این تصنیف مانند بسیاری دیگر از تصانیفی که ایشان خواندند، به حافظه جمعی مردم ایران راه پیدا کرده است. استاد شجریان شاعران ادب کلاسیک فارسی از جمله، حافظ، مولانا، سعدی، خیام و ... را وارد زندگی مردم کرد. این شاعران اگرچه در کتابخانههای مردم حضور داشتند اما مردم با آنها زندگی نمیکردند. بهواسطه بخشی از قطعاتی که با صدای استاد شجریان منتشر شد، اشعار بزرگان شعر ایرانزمین بر زبان مردم جاری شد. خیلی از مردم به برکت صدای استاد شجریان شعرهای این شاعران را حفظ شدند و این دستاورد بسیار بزرگ و مهمی است.
ایشان یک نابغه صدا هم هستند. ممکن است وقتی شما ساز میزنید، بتوانید مرکبنوازی هم بکنید اما وقتی میخوانید بسیار محتمل است که پردهها را گم کنید. استاد شجریان اینطور نیست و همواره بر همه جوانب کارش در زمان خواندن تسلط دارد. این تسلط به لحاظ فنی ایشان را از سایر خوانندگان متمایز میکند. بنابراین، دقت در انتخاب ملودی کلام، تسلط بر همه جوانب فنی خواندن، انتخاب تصانیف متناسب با وضعیت اجتماعی و تبدیل شدن به صدای مردم و خصلتهای یگانه دیگر از استاد شجریان هنرمند و استاد یگانهای ساخته که نظیرش را در قلمرو فرهنگ و هنر کشور نمیبینیم.
من استاد شجریان را نهفقط بهعنوان یک خواننده بلکه بهعنوان یک هنرمند ملی به جا میآورم؛ هنرمندی که به دل، زبان و فرهنگ مردم راه یافته و جایگاه ویژهای در زندگی آنها پیدا کرده است. استاد شجریان در دورههای مختلف کار هنری خود، همیشه کنار مردم بوده و هیچوقت این جایگاه مردمی را با چیز دیگری معاوضه نکرده است. به همین دلیل مردم هم همیشه نشان دادهاند کنار ایشان بودهاند و خواهند بود. شاید تنها سخنی که میتواند گویای حس یک ملت نسبت به این هنرمند بزرگ و ارجمند باشد، بیتی از مولانا است. با ذکر این بیت، بار دیگر سلامتی ایشان را از خداوند منان میخواهم:
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن»
آقای شجریان یک خواننده ملی بود
اما به نظر شما این جمله ی ایشون چه معنایی داره
« ...اینها 1400 ساله که با موسیقی مخالفند»
و مصاحبه هایی که بر علیه نظام با شبکه های بیگانه داشتند...
و چرا از موضع گیری های دشمنانه ی خودش بر علیه نظام عذر خواهی نکرده
یعنی نمره یک
همه بیماران بخصوص این یار دیرین و عزیز دلها را نیز شفا عنایت بفرما
ای خالق هستی
استاد و محبوب دلها و فرزند خلفش را برای دوستداران این اسوه و مایه افتخار ایران و ایرانی محفوظ بفرما
امید
که همایون عزیز از پدر بزرگوارشان همچون گذشته الگو گرفته و در قلب ایرانیان جای گیرد .
آمین یا رب العالمین
پس چرا ممنوع التصویر شد؟! خیلی از نخبگان و هنرمندان در این نظام نون خوردند ولی ....
عاقبت مهم هست کی بود و چی بود به درد آخرت هیچ کسی نمی خوره . ماندن و ادامه دادن مهم هست.
او يك وطن فروش است كه در فتنه سال 88 در لانه روباه پير بر علبه كشورش لاتاالات مي بافت
بقول مولانا :
بیا تا قدر یک دیگر بدانیم
که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم
چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد
چرا با آینه ما روگرانیم
کریمان جان فدای دوست کردند
سگی بگذار ما هم مردمانیم
فسون قل اعوذ و قل هو الله
چرا در عشق همدیگر نخوانیم
غرضها تیره دارد دوستی را
غرضها را چرا از دل نرانیم
گهی خوشدل شوی از من که میرم
چرا مرده پرست و خصم جانیم
چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد
همه عمر از غمت در امتحانیم
کنون پندار مردم آشتی کن
که در تسلیم ما چون مردگانیم
چو بر گورم بخواهی بوسه دادن
رخم را بوسه ده کاکنون همانیم
خمش کن مرده وار ای دل ازیرا
به هستی متهم ما زین زبانیم
چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیایی. سرت سلامت استاد.