صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۱۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۹:۰۷

باید و نباید‌هایی درباره شنیدن و گوش دادن

گاهی لازم است احساس خود را درباره صحبت‌های گوینده بیان کنید. او لازم دارد حس شما را در آن لحظه بداند. اگر از حرف‌هایش غمگین هستید یا با غصه‌های او همدردی می‌کنید لازم است آن را به زبان بیاورید.
کد خبر: ۱۳۵۲۱
جورج برناردشاو می‌گوید: «مردم هرگز حرف‌ها و نصایح شما را قبول نمی‌کنند مگر آنکه وکیل مدافع یا دکتر باشید و آن‌ها برای شنیدن صحبت‌های شما پول خرج کرده باشند.» به نظرم راست می‌گوید. این خصلت ما آدم‌هاست که اگر بهای چیزی را نپردازیم برایش ارزشی قائل نیستیم. حتی اگر حرف‌ها و نصایح دیگران باشد و نیتشان مراقبت از ما.
 
فرض کنید دوستتان هر روز جمله‌های انگیزشی زیبا و تأثیرگذار توی گوشی برایتان می‌فرستد. بعضی از آن‌ها را می‌بینید و بدون اینکه درکی از آن پیدا کنید برای دیگران ارسال می‌کنید. یا گاهی ریسک نمی‌کنید و کلیپی را که نمی‌دانید چیست دانلود نشده آن را پاک می‌کنید. هر روز تعداد عکس نوشته و فیلم‌های جذاب و آرام بخش بیشتر و بیشتر می‌شود، اما چرا تأثیری در روح و روان ما حاصل نمی‌شود و با وجود همه نصایح مجازی باز هم وقتی دلتنگ می‌شویم نمی‌توانیم برای خودمان کاری کنیم؟ چرا با وجود این‌همه ذخیره نصایح روانشناسی باز هم نمی‌توانیم به موقع آن‌ها را به کار بندیم و گره مشکلی را باز کنیم؟
 
همین امروز استاد موفقیت درباره آرامش در حین عصبانیت حرف زده و ما لایکش کرده‌ایم، اما همان روز در تاکسی با راننده سر پول خردی که باید پسمان بدهد دعوا می‌کنیم و نمی‌توانیم بر خشم خود کنترل داشته باشیم. دلیلش چیست؟ آیا ما نمی‌توانیم یا نه، اطلاعاتی که گرفته‌ایم درست و کاربردی نبوده‌اند؟ همه این‌ها برمی‌گردد به هنر خوب گوش دادن؛ یکی از مهم‌ترین مهارت‌های فردی که در پیشبرد روابط اجتماعی نقش بسیاری مهمی دارد. خوب گوش دادن باعث می‌شود ارتباط کلامی به درستی ایجاد شود و ما به خواسته مدنظرمان زودتر برسیم.
 


مصائب خوب نشنیدن


آیا شده است تا حالا جایی به عنوان ارباب رجوع حرفی بزنید، اما کسی پاسختان را نشنود و حرف خودش را بزند؟ شده است تا حالا نزد پزشکی بروید و او بدون پرسیدن شرح بیماری و علائم توسط شما دارو تجویز کند؟ شده است در بانک یا دفتر بیمه و هر جایی که ارباب رجوع حضور دارد بین نیروی انسانی مجموعه و مردم درگیری لفظی صورت گیرد؟
 
بله. متأسفانه این شکل از رابطه‌ها در جامعه زیاد است و مهم‌ترین دلیل هم نداشتن مهارت کافی در گوش دادن است. فرض کنید فردی برای اولین بار وارد بانک می‌شود. از صندوقدار کمک می‌خواهد، اما او راه انداختن کار مشتری اولین بارش نیست و بدون شنیدن حرف مشتری، یک فرم دستش می‌دهد تا آن را پر کند. او به درستی متوجه درخواست مشتری نشده، زیرا حرفش را خوب نشنیده است. او روی داده‌های ثابتی که ملکه ذهنش شده است تصمیم می‌گیرد فرم را به مشتری بدهد. او مدت زیادی در نوبت می‌ماند و در نهایت فرم را به صندوقدار تحویل می‌دهد. اما او با لحنی عادی می‌گوید این فرم اشتباه است و باید از اول می‌گفتی منظورت چیست. مشتری بیچاره هم که هم وقتش رفته هم اعصابش خرد شده است می‌گوید داشتم توضیح می‌دادم شما فرم را به من دادی و... خلاصه این بگومگو به بحث و اختلاف و مداخله رئیس بانک می‌انجامد. بدون شک به راحتی می‌شد جلوی این تنش را گرفت. فقط کافی بود فرد صندوقدار کمی صبر و حوصله به خرج می‌داد و نیاز مشتری را کامل می‌شنید و بر اساس آن راهنمایی می‌کرد. حالا این اتفاق را می‌شود به خیلی از مراکز تعمیم داد. بسیاری از خدمات‌رسانی‌ها با نقص مواجه می‌شود فقط به دلیل خوب نشنیدن. حتی شده است سوار تاکسی بشوم و بعد از مدتی راننده مرا پیاده کند. وقتی اعتراض می‌کنم که چرا مرا تا مقصد توافق شده نمی‌رساند راننده شانه بالا می‌اندازد که اشتباه شنیده و فکر کرده است من مستقیم می‌روم. یا به خیاط سفارش یک مدل خاص می‌دهی ولی وقتی لباس را تحویل میگیری کلاً یک چیز دیگر است و او می‌گوید فکر کرده است شما این طرح را انتخاب کرده‌اید. یا هزار مثال دیگر که ما هر روز در رفتار‌های اجتماعی خود با آن مواجه هستیم. وقت آن رسیده که مهارت خوب شنیدن و خوب گوش دادن را به درستی فرا بگیریم. شنونده خوب بودن چند راه‌حل دارد که در ادامه می‌خوانید.

بیشتر بخوانید:


خوب گوش کنید


لازم است وقتی با مخاطب خود صحبت می‌کنید تمام حواستان به او باشد و با حرکات و حرف‌های اضافه حواسش را پرت نکنید. وسط حرفش نپرید و کلام او را کامل بشنوید. اگر این مخاطب بیمارتان است حتماً تمام کلامش را بشنوید. قطعاً این صحبت می‌تواند شما را در تشخیص یاری کند.
شنیده‌اید می‌گویند فلان دانش‌آموز بچه زرنگی است، تمام مطالب را سر کلاس یاد می‌گیرد و شعر‌ها را سر کلاس حفظ می‌شود؟ چنین دانش‌آموزانی مهارت شنوایی قوی‌تری دارند. حواسشان کمتر پرت می‌شود و با تمرکز به تمام واژه‌هایی که از دهان معلم خارج می‌شود دقت می‌کنند. به همین دلیل آن‌ها موفق‌ترند و درس را همان بار اول یاد می‌گیرند. یا بچه‌هایی که با دقت گوش می‌دهند و هر موردی که به آن‌ها گوشزد کرده‌اند به درستی به خانواده اتتقال می‌دهند.

نقطه مقابل این دانش‌آموزان کسانی هستند که روی صحبت‌های گوینده تمرکز و دقت ندارند و فقط از سر وظیفه آن را می‌شنوند. آن‌ها با وجودی که جسمشان در کنار شماست و به دهانتان چشم دوخته‌اند، اما حواسشان جای دیگر است و هیچ چیزی از حرف‌های شما نمی‌فهمند. اینگونه دانش‌آموزان کند ذهن نیستند فقط حواسشان پرت است و وقتی موردی را یادشان می‌دهی حواسشان به موضوع دیگری است و به همین دلیل خوب نمی‌شنوند.


احساس خود را بیان کنید


گاهی لازم است احساس خود را درباره صحبت‌های گوینده بیان کنید. او لازم دارد حس شما را در آن لحظه بداند. اگر از حرف‌هایش غمگین هستید یا با غصه‌های او همدردی می‌کنید لازم است آن را به زبان بیاورید. مثلاً اگر کودکتان زمین خورد و پایش زخمی شد او را درک کنید و اگر با ناله از کنده شدن پوست پایش گفت شما او را درک کنید و برای درد داشتنش به او حق بدهید. اگر بیمارتان احساس درد دارد یا از موضوعی رنج می‌کشد لازم است با کلام خود او را آرام کنید و به او بفهمانید که حالش را درک می‌کنید.


توجه جسمی و فیزیکی به حرف‌های مخاطب


حرکات دست و صورت شما می‌تواند خیال گوینده را راحت کند که شما بی‌دغدغه به حرف‌هایش گوش می‌کنید. اگر مضطرب یا عجول باشید از حرکات دست‌هایتان یا پریدن مدام میان کلامش پیداست. برای یک ارتباط مؤثر لازم است گاهی با حرکات دست یا سر مخاطب را آگاه کنید که سراپا گوش هستید و حواستان کامل به او و حرف‌هایش است. لازم است زبان بدن را بیاموزید تا بتوانید پاسخ‌های مقابل را به درستی دریافت کنید و در مقابل آن‌ها واکنش نشان دهید.


پیگیر صحبت‌ها باشید


اگر با کسی حرف می‌زنید لازم است هر از گاهی به او یادآوری کنید که حواستان به حرف‌هایش است. می‌توانید با یک سؤال یا یک عبارت «خب بعدش» و از این دست حرف‌ها توجه خودتان را به حرف‌هایش بفهمانید.


افکار گوینده را بشناسید


برای اینکه یک ارتباط شنیداری مؤثر داشته باشید لازم است با افکار گوینده کلام آشنا شوید. باید بتوانید تفاوت‌های فردی ر ا درک کنید. باید بدانید او افکار و سلیقه خاص خودش را دارد و متناسب با همان داشته‌ها سخن می‌گوید. به عنوان مثال شما فردی هستید کمالگرا و دایره دوستانتان افراد تحصیلکرده و موفق هستند. اما لازم است با یک همسایه یا فرد هم محله‌ای خود به گفتگو بنشینید. او از زندگی عادی، بازی بچه‌ها در کوچه یا حتی اینکه شام چه بپزیم حرف می‌زند. او مطابق دیدگاه و شخصیتش حرف می‌زند این شمای شنونده هستید که باید شنونده خوبی باشید و برای شنیدن آنچه برایتان بی‌اهمیت است وقت بگذارید. اصلاً مهم همین است. ما در روز با آدم‌های زیادی روبه‌رو می‌شویم که هیچ سنخیتی از لحاظ فکر و شخصیت با آن‌ها نداریم، اما زندگی اجتماعی ما ناگزیر از رابطه با دیگران است و باید بدون خودخواهی حرف‌های دیگران را بشنویم، حتی اگر آن‌ها را قبول نداریم. اگر بشنویم می‌توانیم قدرت نقدپذیری خود را هم بالا ببریم. اگر تحمل شنیدن پیدا کنیم آن وقت می‌توانیم درباره کاستی‌ها بگوییم. مشکل اینجاست که کسی تحمل نقد شدن یا همان شنیدن نظرات دیگران را ندارد. می‌گوییم درباره فلان کتاب یا فلان موضوع نظر بدهید، اما ناخودآگاه نسبت به آن‌هایی که مخالف ما هستند واکنش نشان می‌دهیم. این بزرگ‌ترین ضعف اجتماعی به خصوص در رده مدیران است. اگر کسی را خوب بشناسیم و تفاوت‌های فکری‌اش را حین مکالمه در نظر بگیریم کمتر دچار سوءتفاهم می‌شویم و برداشت‌های اشتباه کمتر گریبان رابطه‌مان را می‌گیرد.

پس یادمان باشد با هر کسی به اندازه فهم و شخصیت خودش شنونده باشیم. اینگونه اگر شد می‌توانیم امیدوار باشیم که دل هر کسی را می‌شود به دست آورد.


برداشت کامل از کلام


برای داشتن یک ارتباط موفق باید یاد بگیریم سخنان گوینده را کامل دریافت کنیم. اگر درباره موضوعی جنجالی صحبت می‌کند باید اجازه دهیم سخنش تمام شود و حق مطلب را ادا کند. اگر همچنان ما دچار ابهام بودیم و برایمان سوءتفاهم‌هایی باقی بود پایان سخن می‌توانیم بپرسیم و آن را در آرامش رفع کنیم.
بسیاری از مشکلات ما از همین عدم برداشت ناشی می‌شود. فکر کنید مادر همسرمان تماس می‌گیرد و به ما چیزی می‌گوید ولی ما بر حسب احساسی که نسبت به وی داریم واکنش نشان می‌دهیم و از حرف‌هایش آنطور که خودمان بخواهیم نتیجه می‌گیریم و همین جاست که اختلاف و سوءتفاهم‌ها ریشه می‌دواند. یا بسیاری مواقع حرف دیگران را طور دیگری متوجه می‌شویم و آن‌ها را با همان فهم ناقص قضاوت می‌کنیم.


پیش فرض‌های ذهنی را کنار بگذارید


اگر می‌خواهید کلام مخاطب را به خوبی دریافت کنید لازم است پیش فرض‌های ذهنی‌تان را فراموش کنید. قضاوت شما درباره دیگران باعث می‌شود کلامش را به هر جهت که دوست داشتید تفسیر کنید. به عنوان مثال با یک فرد خودشیفته که مدام از خودش تعریف و هر بار با دیدن شما شروع به تعریف و تمجید از زندگی‌اش می‌کند شما به محض شروع کلامش با بی‌توجهی وقت می‌گذرانید تا حرفش تمام شود، اما چون فکر می‌کنید باز هم از خودش تعریف می‌کند توجهی ندارید. یا ممکن است او را دروغگو بپندارید و همین تصور باعث شود از اول نسبت به حرف‌هایش بی‌تفاوت باشید. پس لطفاً با کنار زدن پرده پیش‌فرض‌ها و قضاوت شخصیت‌ها پای صحبت کسی بنشینید.


فایده‌های خوب شنیدن


خوب شنیدن و خوب گوش دادن باعث می‌شود مطالب جدید بیاموزیم. اگر با دقت حرف‌ها را گوش دهیم می‌شود از تجربیات و سخنان دیگران تجربه و آموخته‌های فراوانی یاد گرفت.

خوب گوش دادن باعث می‌شود طرفین به یکدیگر اعتماد کنند و رابطه‌ای درست و سالم شکل بگیرد. خیلی وقت‌ها رابطه‌ها از همین گوش دادن‌ها آغاز می‌شود. در یک نقطه از زمان و مکان پای صحبت‌های کسی می‌نشینیم و وقتی به ما نیاز دارد باعث آرامش وی می‌شویم. از همان جا رابطه‌ها شکل می‌گیرد.

بعضی‌ها نیاز زیادی به شنیده شدن دارند. مثل والدین تنهایی که در سرای سالمندان هستند و تنهایی آزارشان می‌دهد. این آدم‌ها نیاز به شنیده شدن دارند. پس گاهی مرهم درد‌های پنهانشان باشید و اجازه دهید با اعتماد کامل راز دل را برایتان فاش کنند. کنارشان بنشینید و فقط گوش کنید. این تنها چیزی است که آن‌ها می‌خواهند. یا گاهی به دیدن کودکان بیمار بروید و اجازه دهید این بار آن‌ها حرف بزنند و شما فقط گوش کنید. اگر کسی بفهمد شما حواستان به حرف‌ها و دردهایش هست حال خوبی پیدا می‌کند و این کمترین موهبتی است که می‌توانیم به یکدیگر هدیه کنیم.

خیلی از ایده‌های جدید و خلاقانه از میان آنچه می‌شنویم شکل می‌گیرد. درباره یک زندگی یا شخصیت صحبت می‌شود و ما میان همان گفتگو که در نقش شنونده هستیم به فکر کار‌های جدید می‌افتیم و این یعنی همان معجزه خوب شنیدن.

خوب شنیدن دانشمان را زیاد می‌کند. اگر این هنر را در خود تقویت کنیم به راحتی می‌توانیم دانش کسب کنیم. یکی از معجزه‌های مهم خوب گوش دادن بهبود روابط زناشویی است. در رابطه‌ای که هر کس فقط به خودش حق می‌دهد، اجازه نمی‌دهد همسرش هم صحبت کند و خواسته‌هایش را بگوید، نمی‌توان توقع همدلی و درک متقابل داشت. چنین خانه‌ای بیشتر شبیه میدان جنگ است و هر کس می‌خواهد در این کارزار حرف خودش را به کرسی بنشاند. در چنین شرایطی زوج‌ها به یکدیگر حق نمی‌دهند و هرگز به مشکلات و درددل‌های هم گوش نمی‌دهند و هر کنشی را با غرض پاسخ می‌دهند. زوج‌ها باید یاد بگیرند شنوای خوبی برای هم باشند. این اولین و مهم‌ترین راه همدلی و درک متقابل است. اگر ما در هر شرایطی شنونده خوبی برای دیگران باشیم می‌توان انتظار داشت که نسلی موفق در ایجاد ارتباط پرورش دهیم. نسلی که به جای حرف زدن و یکسویه فکر کردن به دیگران هم گوش دهند.
 
 
منبع: روزنامه جوان / کد خبر: ۹۸۹۴۵۸
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.