ایده متفاوت یک راننده کرمانشاهی برای مسافران تاکسی
همه ما به شوخی یا جدی همیشه رانندگان تاکسی را به بحثهای سیاسی آنها میشناسیم. برای همین هم هست که آنها یکی از کارکترهای بامزه شوخیها و نوشتههای طنز ما هستند. اما داستان این مسافرکش کرمانشاهی، کمی که نه، خیلی فرق دارد.
کمیل نظری: مستقیم... مستقیم... مستقیم ... کمی هوا سرد است، تاکسیها انگار عجلهای برای سوار کردنم که خودم را در گوشه خیابان مچاله کردهام ندارند. بالاخره یک سمند زرد چشمکی زد و منم سریع خودم را چپاندم داخلش. اما سوار شدن به این تاکسی کمی داستانش فرق میکند. بیشتر شبیه یک کتابخانه متحرک بود که پرتت میکرد به عالم تخیل و تصور!
انبوهی از کتابهای که روی داشبرد و پشت صندلی عقب خودرو به شیوهای خاص چیده شده، جلوه خاصی به این تاکسی داده است. اعلانهای در همه جای تاکسی نصب شده و خواهان خندیدن مسافران است و موسیقی آرام و ملایمی به گوش میرسد و همه اینها این تاکسی را متفاوتتر از سایرین کرده است.
من کمی اهل کتاب هستم و همین باعث میشود با «سعید محمدی» وارد گپ و گفت شوم و از هر دری با هم صحبت کنیم. فرهنگ و هنر، کار و اقتصاد که همراهش کمی چاشنی سیاست هم بود که مزه بحثمان را بیشتر کند. هدفم اگر مصاحبه بود یا نه، ترجیح دادم همراهش باشم و از جایم تکان نخورم و در حین کارش با او صحبت کنم.
آنچه میخوانید مصاحبه متفاوت من با این راننده تاکسی است که بیش از ۷۰ جلد کتاب در خودرویش دارد. کسی که روزگاری کارمند شهرداری بوده، اما حالا ترجیج میدهد روزیاش را اینطور در آورد.
آقا سعید، کمی از خودتان بگویید. کجا آمدی و تحصیلاتت چیه؟
سعید محمدی هستم. متولد ۶۹. دارای مدرک تحصیلی کارشناسی مدیریت امور اداری. متاهل و از سال ۸۹ به وسیله تاکسی و حمل و نقل مسافر گذران زندگی میکنم.
چند جلد کتاب در تاکسی شما در دسترس مسافران است و موضوع قالب آنها چیست؟
سعید محمدی: حدود ۶۰ تا ۷۰ جلد کتاب روزانه در تاکسی موجود است و سعی کردهام از تمامی موضوعات کتابی در تاکسی خودم داشته باشم. بیشتر از موضوع کتابها به حجم آنها توجه میکنم چرا که کتابها باید به نحوی انتخاب شوند که بتوان در یک مسیر کوتاه قدری از آن را مطالعه کرد، به همین دلیل از قرار دادن کتابهای حجیم در داخل تاکسی خوداری کردهام.
هدف اصلی شما از تبدیل یک تاکسی به عنوان ایستگاه مطالعه چیست؟
سعید محمدی: شاید ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی ما در جامعه به فقر مطالعه بازگردد. پس تمام تلاش من است که در راستای از بین بردن این فقر مطالعه کمک کرده و کتابخانی را دوباره رواج دهم. چرا که قطعا با استفاده از کتابخوانی میتوان بسیاری از مشکلات خود و جامعه را حل کرد. از طرفی انرژی مثبتی که به وسیله مطالعه در تاکسی برای من ایجاد میشود؛ زمینه تشویق بیش از پیش من را فراهم میکند.
سعید محمدی: شاید ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی ما در جامعه به فقر مطالعه بازگردد. پس تمام تلاش من است که در راستای از بین بردن این فقر مطالعه کمک کرده و کتابخانی را دوباره رواج دهم. چرا که قطعا با استفاده از کتابخوانی میتوان بسیاری از مشکلات خود و جامعه را حل کرد. از طرفی انرژی مثبتی که به وسیله مطالعه در تاکسی برای من ایجاد میشود؛ زمینه تشویق بیش از پیش من را فراهم میکند.
به نظر میرسد چینش و فضای داخل تاکسی را نیز با امر کتابخوانی هماهنگ کردید.
سعید محمدی: بله دقیقا، اعلانهای که در داخل تاکسی قرار دارد، موسیقی که به صورت گلچین شده از نواهای بدون کلام و ملایم انتخاب شده است تنها در راستای تشویق مردم به امر کتابخوانی است، چرا که هدف من است که به واسطه این فضا یک آرامش ذهنی در مسافران ایجاد شده و برای دقایقی از مشکلات و مسائل ذهنی روزمره خود دور شده و در دامن کتاب آرام بگیرند.
علاوه بر کتاب، همیشه و به تناسب فصل سال سعی میکنم امکانات مناسبی را در اختیار مسافران قرار بدهم. کولر مستمر در فصل گرم، موسیقی ملایم، پخش مسابقات ورزشی حساس و حتی در یک مدت کوتاه آبسرد کن نیز در ماشین نصب کردم
تبدیل تاکسی به یک کتابخانه سیار چقدر برای شما هزینه داشته است؟ آیا هزینه اضافی از مسافران دریافت میکنید؟
سعید محمدی: به صورت مستمر در سال حدود ۸۰۰ هزار تومان صرف خرید کتاب و یا ایجاد آرامش در تاکسی میکنم. این هزینه شامل خرید کتاب و تامین اعلانها و وسایل داخل تاکسی میشود. اما هیچ وقت از مسافران درخواست کرایه اضافه نکرده و نخواهم کرد چرا که من این کار را با هدف شخصی انجام میدهم.
بیشتر بخوانید:
سعید محمدی: یک بار چند مسافر را به مقصدی سوار کردم، پس از رسیدن به مقصد مسافران از من خواستند که به محل اولیه برگردند. پس از بازگشت به ابتدای مسیر دوباره از من خواستند که آنها را به مقصد برسانم و وقتی برای دوم به مقصد رسیدیم از من تشکر کرده و کتابها را تحویل دادند و من متوجه شدم این فرصت را صرف مطالعه کردند و علاقمند بودند که فصلی از کتاب را به پایان برسانند.
اما در برخی موارد شاهد برخوردهای منفی نیز هستیم و خیلی از مردم و بخصوص همکاران میپرسند که چه وقت و حوصلهای را خرج این فعالیت میکنم، اما هیچ وقت از صحبتهای آنها دلسرد نمیشوم چرا که هدف خود را از قبل مشخص کردهام.
سازمانهای متولی فرهنگ و یا خود تاکسیرانی از شما حمایت نمیکند؟
سعید محمدی: تمامی هزینههای صرفشده در تاکسی از جیب خودم است و هیچ نهاد دولتی برای خرید کتاب و یا در راستای ترویج کتابخوانی هیچ گونه حمایتی از من نکرده است. خیلی از مسئولین تاکسیرانی و یا مسافرانی که گاهی سوار میشوند و از مسئولین ادارات دولتی هستند فعالیت من را تشویق میکنند، اما تاکنون هیچ حمایتی نکردهاند.
به صورت مستمر در سال حدود ۸۰۰ هزار تومان صرف خرید کتاب و یا ایجاد آرامش در تاکسی میکنم. این هزینه شامل خرید کتاب و تامین اعلانها و وسایل داخل تاکسی میشود. اما هیچ وقت از مسافران درخواست کرایه اضافه نکرده و نخواهم کرد
آیا به فکر ترویج فعالیت خود در بین سایر رانندگان تاکسی افتادهاید؟
سعید محمدی: در ایام نوروز سال گذشته تعداد بسیار زیادی دسته کلید مزین شده به گیوه سنتی کرمانشاه را با هزینه خود خریداری کردم و هنگامی که با گردشگران مواجه میشدم به آنها هدیه میدادم. واقعیت امر این است که اینگونه فعالیت در مرحله اول نیازمند علاقه و انگیزه شخصی است و در مرحله دوم باید هزینه کرد به همین دلیل فکر نمیکنم کسی علاقمند به انجام این کار باشد.
شاید هیچ کسی نمیداند انجام این چنین اقداماتی چقدر به تولید انرژی مثبت و تقویت فرهنگ در بین مردم و ایجاد خاطره خوش از شهرمان در ذهن گردشگران تاثیر میگذارد.
نگران از دست دادن کتابها و یا سرقت آنها توسط مسافران نیستید؟
سعید محمدی: اگر کسی چیزی را بر میدارد و با خود میبرد یعنی آن شئ برای او ارزشمند بوده است، در حالی که کتاب ارزش ریالی چندانی ندارد، چه زیباست که کتاب آن شئ ارزشمند برای هریک از ما باشد و اگر کسی از من کتابی را برای مطالعه بخواهد آن را به رسم امانت حتما به او خواهم داد.
دنیای مجازی یکی از دشمنان اصلی کتابخوانی است، فکر میکنید در این رقابت میتوانید به کتابخوانی کمک کنید؟
سعید محمدی: به نظر من دنیای مجازی را به عنوان مکمل دنیای واقعی باید درنظر بگیریم و از آن برای بهبود دنیای واقعی خودمان استفاده کنیم. به عنوان مثال خیلی از مسافران من از کتابهای داخل خودرو عکس میگیرند و آن را در صفحات شخصی خود منتشر میکنند و با همین کار به ترویج کتابخوانی کمک میکنند.
اما اگر قرار باشد غرق در فضای مجازی شویم به نحوی که فقط از کتابها عکس بگیریم این مساله تبدیل به یک مشکل خواهد شد چرا که من دوست دارم مسافران به جای صحبتهای معمولی روزانه فرصتی را صرف مطالعه کنند.
نظر شما در مورد ضعف مطالعاتی در جامعه ما چیست؟
سعید محمدی: همانگونه که در ابتدای صحبتهایم گفتم یکی از علتهای بروز مشکلات ما در جامعه ضعف مطالعه است. چرا که سرانه مطالعه ما کمتر از دو دقیقه است، اما اگر از فضای تاکسی استفاده کنیم حداقل میتوانیم روزانه نیم ساعت مطالعه داشته باشیم و این یعنی در ماه بیش از هزار ساعت مطالعه و به وسیله همین مطالعه میتوانیم بسیاری از مشکلاتی که برای خود و یا اطرافیانمان به وجود آمده است را برطرف کنیم.
کارهای شما خلاصه به همین کتابخوانی است؟
سعید محمدی: علاوه بر کتاب، همیشه و به تناسب فصل سال سعی میکنم امکانات مناسبی را در اختیار مسافران قرار بدهم. کولر مستمر در فصل گرم، موسیقی ملایم، پخش مسابقات ورزشی حساس و حتی در یک مدت کوتاه آبسرد کن نیز در ماشین نصب کردم. همهی این فعالیتها را برای لذت بردن خودم انجام میدهم و دوست دارم مسافران را در مواجه با آنها شگفت زده کنم.
به عنوان آخرین سئوال چه انتظاری از مسئولین دارید و مردم چگونه میتوانند در برنامههای شما مشارکت کنند؟
سعید محمدی: من تشنه تشویق نیستم و هدف من نیز از این فعالیتها کسب جایگاه نیست و تمام هزینههای را از جیب میدهم. اما ایجاد محیط کتابخانی در تاکسیها نیازمند هزینه است و مسئولین میتوانند سایر رانندگانی که علاقمند به این فعالیت هستند را حمایت کنند و مسافران نیز همواره به ما لطف داشتهاند و گاهی کتابهای خود را دراختیار ما قرار دادهاند.
از تاکسی که پیاده شدم به حرفهای این راننده تاکسی فکر میکنم. به خود که میآیم متوجه شدم که چقدر انرژی مثبتتری دارم و در مملو اخبار بد و دلگیر کننده، چه حس خوبی به من دست داده است. گویا تمام اضطرابهای درونم جرات حرف زدن نداشتن، فارغ از هیاهوی شهر و به سان زمان کودکی دوست داشتم تا خانه لُکه بدوم و چه زیبا و کارا بود فعالیت سعید محمدی.
منبع: فارس / کد خبر: ۱۳۹۸۰۹۲۰۰۰۰۴۰۱
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
مرحبا بر این جوان خلاق و عاشق کتاب.....خیلی لذت بردم امیدوارم افرادی مثل آقا سعید در جامعه عبوس و بی حال ما بیشتر و بیشتر بشه و جامعه یه کمی بیشتر به کتاب گرایش پیدا کنن...