مسئول زیاد داریم، مسئولیتپذیر کم!
در زندگی روزمره کلماتی مانند مسئولیت، مسئول و مسئولیتپذیری را زیاد میشنویم، اما اینکه چه برداشت و تعریفی از آن داشته باشیم اهمیت بسیاری دارد. در واقع ما باید نسبت به اینکه بر زندگی خود و دیگران تأثیر داشته باشیم احساس تعهد کنیم؛ بنابراین برخی کارها هست که من نباید انجام دهم و برخی دیگر از کارها هست که من متعهد هستم به لحاظ اخلاقی آنها را انجام دهم، چون بر زندگی خودم و اطرافیانم اثرات مثبتی دارد
تمامی انسانها مسئولیتهای متعددی در زندگی شخصی و اجتماعیشان بر عهده دارند. مسئولیت در برابر خالق هستی، در برابر خویش، مسئولیت در برابر خانواده و جامعه، محیط زیست و...
بیشک هر کس از دیدگاهها، زوایا و منظرهای مختلف، یک سری مسئولیتهایی بر دوش دارد یا به تعبیر دیگر تکالیفی بر عهده او گذاشته شده و او نیز موظف است در زندگی این تکالیف را به نحو احسن انجام دهد، در غیر این صورت باید پاسخگو باشد. به عنوان مثال کارمندی که موظف به حضور در وقت اداری مقرر در بانک یا فرد شاغلی که همین شرایط برای او تعریف شده و باید سر ساعت در محل کارش حاضر شود، اگر از مسئولیتی که بر دوششان است، شانه خالی کرده و نظم که یکی از نشانههای تقوا است را نداشته باشند، باید پاسخگوی اهمالکاریها، عدم مسئولیتپذیری و بینظمیهای خود باشند. روانشناسان و صاحبنظران این حوزه معتقدند مسئولیتپذیر بودن آدمی یکی از شروط موفقیت فردی و اجتماعی است. با وجود اهمیت انکارناپذیر مسئولیتپذیری در زندگی، امروزه شاهد فرار بسیاری از افراد از این موضوع مهم و شانه خالی کردنهای فراوان از زیر بار مسئولیت هستیم، اما کارشناسان در این زمینه چه میگویند؟
جای درس مسئولیتپذیری خالی است
مسئولیت پذیری در سبک زندگی ایرانی- اسلامی دارای جایگاه رفیعی است. به نوعی میتوان گفت: مسئولیت پذیری یکی از محورهای سبک زندگی سالم است. این در حالی است که در جامعه ما تمام آحاد و فرد فرد مردم و به ویژه مسئولان، دارای مسئولیتهایی معین بوده و در برابر انجام و به ثمر رساندن امور و تکالیف محوله مسئول، موظف و مکلفند. با نگاهی به بحث تعهد و مسئولیتپذیری از نظر قرآن و احادیث و روایات متوجه عمق اهمیت این مسئله میشویم. در کل مسئولیتپذیری به عنوان یک رفتار فردی و اجتماعی، یکی از شاخصههای ممتاز در تربیت فرهنگی افراد است. همانند بسیاری از رفتارهای اجتماعی این فرآیند از خانه شروع میشود. یعنی توسط والدین و رفتار آنها پیریزی میشود، در مدرسه ادامه مییابد و در جامعه تکمیل میشود. در خانواده وقتی والدین به فرزند خود مسئولیتی را واگذار میکنند، باید نسبت به پذیرش و اجرای آن نظارت کامل داشته باشند و در صورت مشاهده تخطی از قواعد مسئولیتپذیری در فرزند خود، آن را اصلاح کنند. بر اساس سن کودک واگذاری خاموش و روشن کردن تلویزیون تا آب دادن گلها و گیاهان در خانه، جمعآوری رختخواب و تختخواب فردی و در مرحله سنین بالاتر، انجام خرید خانه، از خرید نان گرفته تا اقلام دیگر، میتواند در لیست مسئولیتهای فرزندان باشد. متأسفانه امروزه در بسیاری از خانوادههای ما عکس این رفتار مشاهده میشود. یعنی فرزند جوان در خانه مینشیند، مشغول بازی با اینترنت یا امور فردی میشود و پدر و مادر بهرغم سن بالا و بعضاً بیماری برای خرید از خانه خارج میشوند. در مدرسه نیز مسئولیت نگهداری از لوازم کلاس و نظافت آن باید به عهده دانشآموزان گذاشته شود. مثل آنچه در ژاپن و بسیاری از کشورهای دیگر وجود دارد. در جامعه ما نیز مسئولیتپذیری به عنوان شاخصه ممتاز افراد در مشاغل و مسئولیتهای سازمانی شناخته میشود. امروزه اگر جوانان ما ازدواجگریز هستند، در کنار مشکلات مالی و بیکاری، اصل مهم رفتاری، مسئولیتگریزی و ترس از پذیرش مسئولیت زندگی، باعث فرار جوانان از ازدواج شده است. آموزش و پرورش باید مهارت مسئولیتپذیری را در میان دروس اصلی نوجوانان و جوانان قرار دهد تا بتوانیم جامعهای پاسخگو با مدیرانی مسئول و پاسخگو داشته باشیم.
فقدان مسئولیتپذیری سلامت جامعه را تهدید میکند
درک و شناخت آدمی چنانچه افزایش یابد، حس مسئولیتپذیری در او ایجاد میشود. افراد مسئولیتپذیر از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند. این هوش انطباق انسان با محیط و دیگران را تعیین میکند. تعامل در امور نتیجه تفاهم و تعهد در زندگی شخصی است و افرادی که نسبت به خویشتن خویش متعهد، مقید و ملتزم به الگوهای متعالی و کرامت انسانی هستند، مسئولیتپذیریشان افزایش یافته و الگویی عملی برای اشخاص و جامعه خویش خواهند بود. فقدان حس تعامل، همکاری و مسئولیتپذیری سلامت و پویایی جامعه و خانواده را تهدید میکند. خانوادههای متزلزل و آشفته فاقد مشارکت و تعاملات سالم و سازنده اجتماعی هستند. مسئول در معنای لغوی به معنای کسی است که از او سؤال میشود یا به تعبیری درخواست میشود و وی مکلف به پاسخگویی به حکم وظیفه است، وگرنه مسئول به معنای کسی که پست و مسئولیتی به او داده شده زیاد است، اما مسئولی که مسئولیتپذیر باشد کم داریم. به عنوان مثال ما مردم و مسئولین در مورد همین شعار امسال که رهبری فرزانه آن را تحت عنوان حمایت از تولید، کارگر و کالای ایرانی نامگذاری فرمودند، مسئول هستیم. مسئول حمایت از کارگران، پیشهوران، صنعتگران، کشاورزان و تولیدکنندگان داخلی. مسئول ترویج فرهنگ حمایت از تولید، حمایت از کالا و محصول ایرانی.
مسئولیتپذیری از دوران کودکی آغاز میشود
ما در زندگی روزمره کلماتی مانند مسئولیت، مسئول و مسئولیتپذیری را زیاد میشنویم، اما اینکه چه برداشت و تعریفی از آن داشته باشیم اهمیت بسیاری دارد. اگر بخواهیم تعریف ملموسی از مسئولیت ارائه بدهیم، باید بگوییم در واقع ما باید نسبت به اینکه بر زندگی خود و دیگران تأثیر داشته باشیم احساس تعهد کنیم؛ بنابراین برخی کارها هست که من نباید انجام دهم و برخی دیگر از کارها هست که من متعهد هستم به لحاظ اخلاقی آنها را انجام دهم، چون بر زندگی خودم و اطرافیانم اثرات مثبتی دارد. یکی از مصادیق این تعریف این است که پدر و مادرها در رشد احساس مسئولیت کودکانشان مسئولند و باید بدانند چگونه و چه زمانی به پرورش این احساس در کودکانشان بپردازند. اگر بخواهیم کودکان سالمی تربیت کنیم، توجه به آموزش مسئولیتپذیری در آنها نکتهای بسیار حائز اهمیت است. البته در مسئولیتپذیری خودمان باید الگوی خوبی برای کودکانمان باشیم. مخصوصاً اینکه پدرها نقش بسزایی در مدلسازی برای کودکان پسر دارند. بررسیها نشان داده پسرانی که نتوانستند پدران خود را بشناسند، از مسئولیتپذیری کمتری برخوردارند و مشکلات خود را نمیتوانند کنترل کنند و در مدارس به صورت پرخاشگرانه رفتار میکنند؛ بنابراین پدرها میتوانند پسران را افراد مسئولیتپذیر بار آورند. به کودک بیاموزید که اگر مسئولیتی را انجام نداد، عواقبش را نیز باید بپذیرد. به طور مثال اگر اسباببازیها را در سبد جمع نکرد او را برای مدتی از بازی کردن با آن اسباببازیها محروم کنید. انتظار کاری که از کودک دارید را دقیقاً برایش مشخص کنید. به طور مثال اگر قرار است به گلدان آب بدهد، میزان آب را برای او مشخص کنید. اگر بخواهیم به اثرات منفی آموزش حس مسئولیت به کودکان بپردازیم، باید به اصطلاح «مادران آویزان» اشاره کنیم. اصطلاحی که به برخی والدین گفته میشود. به والدینی که اطراف کودکشان میپلکند و به کودک اجازه نمیدهند تا پیامدهای طبیعی را تجربه کند؛ بنابراین سعی کنیم بین کنترل زیاد و رویکرد فرزندپروری آسانگیر، تعادل برقرار کنیم. زمانی که به کودکانمان اجازه درک و لمس عواقب طبیعی زندگی را از نزدیک میدهیم، آنها نیز توانایی اداره امور و نحوه تصمیم گیری را یاد خواهند گرفت.
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات