خاطرهبازی با محمد پنجعلی درباره جام ملتهای ۱۹۸۰
به گزارش ایسنا، چهارمین حضور تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا با اتفاقات بیشماری همراه بود تا در نهایت جام قهرمانی برای چهارمین بار به ایران نرسد. حسن حبیبی در حالی تیم ملی را برای حضور در جام ملتهای آسیا ۱۹۸۰ به میزبانی کویت آماده کرد که به خاطر نابهسامانی موجود در کشور بعد از وقوع انقلاب اسلامی، امکان برگزاری اردو و بازی تدارکاتی مناسب وجود نداشت.
با این وجود تیم ملی با حداقل امکانات و با خداحافظی چند تن از چهره های مشهور از جمله علی پروین مهیای حضور در کویت شد. این پایان کار نبود و درست قبل از بازی تیم ملی ایران مقابل چین در دور گروهی هواپیماهای جنگنده رژیم بعث ایران را بمباران کردند و جو تیم ملی در کویت به هم ریخت.
با این اوصاف ایران از گروهش صعود کرد و بازیکنان علی رغم برتری فنی مقابل کویت، به خاطر نگرانی و دلهره از حضور خانوادههایشان در ایران و بمباران متولی شهرهای مختلف کشور، توان تمرکز و ارائه بازی همیشگی را مقابل کویت نداشتند و در نهایت بازی را واگذار کردند تا از رسیدن به فینال بازبمانند.
شرایط روحی بازیکنان به حدی بد بود که ملی پوشان قادر به ادامه مسابقات و حضور در کویت نبودند و خواستار فراهم کردن شرایط لازم برای بازگشت به تهران بودند. با این وجود تماس مسئولان کشوری از تهران برای ادامه مسابقات، منجر به کسب مدال برنز و رده سومی مسابقات شد تا بازیکنان به سرعت آماده بازگشت به تهران شوند.
نبود امنیت در آسمان ایران و امتناع شرکتهای هواپیمایی برای سفر به تهران از ترس جنگندههای رژیم بعث، موجب عزیمت ملی پوشان ایران به سوریه، سپس به ترکیه و در نهایت بازگشت به تهران با اتوبوس شد.
بعد از بازی با چین که مصادف با ۳۱ شهریور بود، شهرهای ایران بمباران شدند. مجبور بودم به بازیکنان خبر بدهم که پیگیر وضعیت خانوادههایشان شوند. با این اتفاق بازیکنان آرام و قرار نداشتند.
محمد پنجعلی از جمله بازیکنان تیم ملی است که به عنوان مدافعی تنومند و آماده در خط دفاعی تیم ملی ایفای نقش کرد و در گفتوگو با ایسنا خاطرات جالبی را بیان میکند.
* بعد از سه دوره قهرمانی در آسیا، تیم ملی با شرایط متفاوتی حضور در جام ملتهای آسیا را تجربه کرد. وقوع انقلاب و اوضاع نامساعد ادارات دولتی، موجب نابهسامانی در فوتبال هم شده بود. تیم ملی چطور مهیای حضور در این مسابقات شد.
آقای حبیبی به عنوان سرمربی فهرستی از بازیکنان را به تیم ملی دعوت کردند که به خاطر کمبود وقت و برگزار نشدن مسابقات، اکثر بازیکنان هم از تهران انتخاب شده بودند.
* قبل از اعزام به مسابقات عراق به ایران حمله نکرده بود و فقط تیم ملی با مشکلاتی از جمله نبود امکانات مساعد روبرو بود. هدف تیم ملی در این مسابقات چه بود؟
شرایط مساعد نبود اما ما بهترین تیم را داشتیم. از ابتدا برای قهرمانی در این مسابقات به کویت رفتیم. از همه تیمها بهتر بودیم و چیزی برای قهرمانی کم نداشتیم.
* قبل از مسابقات روند آمادهسازی تیم ملی چطور بود؟
وضعیت تدارکات تیم ملی هم چندان مناسب نبود و تیم ملی در تهران زمین مناسب برای تمرین نداشت. کارهای بدنسازی تیم در هتل استقلال انجام میشد و تیم در تپههای داودیه تمریناتش را انجام میداد. در نهایت ایران قبل از حضور در جام ملتها به دوبی رفت و دو بازی دوستانه با تیم ملی فوتبال امارات انجام داد که یک بازی را ۲ بر صفر و یک بازی را ۳ بر صفر برد. سپس از دوبی به کویت پرواز کردیم.
یک روز قبل از بازی با کویت برادر حسن روشن یعنی حسین، شهید شد و خبر آن به حسن روشن رسید و همین کلا تیم را به هم ریخت. این ماجرا یک شوک بزرگ به تیم ملی بود. هیچ بازیکنی نمیتوانست حسن را آرام کند.
* شما به همراه حمید درخشان و ناصر حجازی از بازیکنان خوب تیم ملی بودید اما در عوض بازیکنی مانند علی پروین از تیم ملی رفته بود.
مطمئن نیستم که حمید در تیم ملی بود یا نه ولی تیم خوبی داشتیم. همه بازیکنان قابلیت فنی بسیار بالایی داشتند.
* در دو بازی گروهی مقابل سوریه و کره شمالی به مساوی رسیدیم. فقط بنگلادش را با هفت گل بردیم و به عنوان صدرنشین صعود کردیم. مشکلی وجود داشت؟
موضوع خاصی نبود. تیم ما خوب بود. واقعا تیم ما مستحق قهرمانی بود. درست است که در دور گروهی نتایج تا حدودی خوب نبود اما توان قهرمانی را داشتیم.
* ظاهرا بعد از بازی با چین، بمباران صورت گرفت؟
بعد از بازی که مصادف با ۳۱ شهریور بود، این اتفاق رخ داد. مجبور بودم به بازیکنان خبر بدهم که پیگیر وضعیت خانوادههایشان شوند. با این اتفاق بازیکنان آرام و قرار نداشتند.
* چطور خبر دار شدید؟
از طریق تلویزیون و سپس تماسی که با خانواده گرفتم. در خبرها بود که ۱۶۰ فروند هواپیمای جنگنده به ایران حمله کردند.
بازیکنان دیگر تحمل نداشتند و میخواستند هر چه زوتر به تهران برگردند. کویت تیمی نبود که ایران را ببرد اما مشکلات روحی تیم ما را زمین زد و قهرمانی را از دست دادیم.
* بازیکنان میتوانستند راحت با خانوادههای خود تماس بگیرند؟
زیرساختهای کشور را مورد هدف قرار داده بودند و دسترسی به خانوادهها سخت بود. به خاطر همین بازیکنان با نگرانی بازی و تمرین میکردند. تلفنها درتهران قطع شده بود. البته بازیکنان جنوبی مثل عبدالرضا برزرگری، کریم بوستانی و ... جنوبی بودند و راحتتر از ما اطلاع میگرفتند.
* با وجود بمباران، تیم ملی دو بازی بعدی را با برد پشت سر گذاشت.
همه نگران بودند اما باید دو بازی را میبردیم. نمیتوانستیم دست روی دست بگذاریم و بی تفاوت به نتایج باشیم. در شرایط بدی گیر کرده بودیم. یک روز قبل از بازی با کویت برادر حسن روشن یعنی حسین روشن شهید شد و خبر آن به حسن رسید. همین کلا تیم را به هم ریخت. این ماجرا یک شوک بزرگ به تیم ملی بود. هیچ بازیکنی نمیتوانست حسن را آرام کند.
* با شرایط روحی نامساعد به مصاف کویت رفتید؟
دقیقا. حسن روشن تنها یک نیمه برای ایران مقابل کویت بازی کرد و البته پس از پایان بازی از راه دوبی به تهران آمد تا در مراسم برادرش شرکت کند. بازیکنان دیگر تحمل نداشتند و میخواستند هر چه زوتر به تهران برگردند. کویت تیمی نبود که ایران را ببرد اما مشکلات روحی،تیم ما را زمین زد و قهرمانی را از دست دادیم.
* با این وجود برای اولین بار سوم شدیم و مدال برنز را گرفتیم.
در بازی رده بندی ایران ۳ بر صفر کره شمالی را شکست داد و به مقام سوم رسیدیم. بازیکنان تیم ملی مخصوصا بازیکنان متاهل روزهای بدی را گذراندند. برخی بازیکنان به سفارت ایران در کویت رفتند و با تهران تماس گرفتند. سفارت برای بازیکنان رادیو تهیه کرد و برخی بازیکنان از رادیو پیگیر اخبار ایران میشدند و شبها نمیتوانستند درست بخوابند.
* ماجرای برگشت تیم ملی به تهران هم عجیب است.
به خاطر نبود امنیت در آسمان ایران، هیچ پروازی به ایران نمیآمد. ابتدا از کویت به سوریه و از آنجا به ترکیه رفتیم و با اتوبوس از ترکیه وارد مرز بازرگان شدیم. سه روز در راه بودیم.