فال «چل سرو» سرگرمی شب یلدا مردمان لر
هر روز تکرار ثانیه ها یادمان را خالی از یادهایی می کند که شاید سنت هایمان از دور دستها برایمان دست تکان دهند و بخواهند یادآوری کنند آنچه از یادمان رخت بر بسته است.
شاید یلدا امروز دیگر حامل پیام با هم بودن و به یاد هم بودن نیست و این اوج بی مهری به سنتی است که قرن ها برایمان یادآور یاد عزیزانی بوده و همراه ثانیه های همراهی...
کوچه ها و بازارهای مختلف شهر امروز پر از هیاهوی خرید است و فریاد کاسب ها که تو را می خوانند تا از برکت خرید یلدایی تو خانه شان شاد شود و تو هم بی آنکه به شادی او بیاندیشی به شادی کودکانت فکر می کنی که امشب یلدا را باید خوش بگذرانند.
فلسفه این شب رویایی چه زود فراموشمان شده و تنها از این همه یادگاری، آجیل و هندوانه را برداشته ایم تا به جای زینت سفره قلبهایمان سفره خوراکمان را آویز ببندیم.
یلدا حامل پیام با هم بودن
یلدا نماد یادهاست، یادهایی برای اندیشیدن و همراهی...یلدا حامل پیام با هم بودن است و برای هم زیستن...
قدیمی ترها سنتی در میان کوچه های شهرم جاری بود و هنوز هم برپایی کم و بیش آن قلبم را جلا می دهد و امیدواری را در ذهنم مرور می کند. آن روزها پسر بچه ها روی بام ها آواز می خواندند و از اهالی خانه های محل شادی طلب می کردند... «امشو اول قاره، خیر د هونت بواره...نون و پنیر و شیره، کیخوا هونت نمیره»
این اشعار کوتاه و پر مغز و کودکانه حامل پیام خیر و نیکی است. حامل پیام دوستی و محبت و همراهی...آرزوی عمر طولانی برای اهالی خانه و برکت روز افزون برای سفره خانه...
آن روزها شال های بلند پسر بچه ها که از پشت بام خانه آویزان می شد پر از نان و آجیل و میوه و غذاهای یلدایی بازمی گشت و اینگونه مردمان لر سفره خود را با همسایه شان تقسیم می کردند و پسرک کوچک هم دعا می کرد تا روزی خانه و خانواده هر روز پر رونق تر شود.
آری، سال ها ماه درشت بلندترین شب سال با دیدن بخشش و کرم این مردمان آرام می گرفت و دوست داشت ثانیه هایش را کش دهد تا سفره های مردم شهر هر کدام پر رونق تر و پر برکت تر شود.
آئین های یلدایی؛ شاهنامه خوانی سنت دیرین لرستانی ها
لرستان به عنوان مهد فرهنگ و تمدن همواره مجال بروز سنن و آداب خاص منطقه خود بوده است و شب یلدا نیز که در این استان به شب چله یا «اول قاره» نامیده می شود از جمله شب هایی است که در این استان همواره همراه با آداب ویژه ای بوده است.
شاهنامه خوانی از گذشته های دور تاکنون از آئین و رسوم رایج در میان بختیاری ها بوده است به طوریکه شاهنامه معمولا به دست بزرگ ایل و در پایان به دست بزرگ خانواده خوانده می شده است و همواره جوانان در ایل های بختیاری سعی در یادگیری و از بر کردن آن داشتند زیرا افتخار بسیار بزرگی در میان این قوم محسوب می شده است.
دلیل اصلی جذابیت شنیدن شاهنامه خوانی در آن بود که نقالان با طرز بیان خاص، تکیه کلام ها، حرکات و تا حدودی نقش قهرمانان را بازی کردن، تاثیر داستان را صد چندان می کردند.
پیش از رواج رادیو و تلویزیون و دیگر ابزارهای سرگرم کننده امروزی، کالای جذاب شاهنامه خوان و نقال بازگو کننده داستان های حماسی و پهلوانی که شاید از میان شاگردان آنها تنها چند نفر باقی مانده باشند، بیشتر خریدار داشت اما امروز این کار کمتر خریدار دارد و جای خود را به رسانه های جمعی و مجازی داده است.
نقالان به خوبی می دانند که کجای داستان برای شنونده هیجان انگیز بوده و چگونه می توانند این لحظه را مهیج تر کنند. ایجاد وقفه در نقل و کش دادن موضوع، بالا و پایین آوردن و لرزاندن صدا، به خصوص دست برهم زدن و پا بر زمین کوفتن و در کل نگهداشتن شنونده در حالت تعلیقی مطبوع، از مهارت های خاص این داستان گویان محبوب بوده است.
در شبهای دراز زمستان کار نقل رواج بسیار داشت و نقالان داستان های ابومسلم، داراب نامه و سمک عیار را با چاشنی هایی از شعر و آواز حکایت می کردند و به تدریج به منابع دیگری روی آورده و در این میان شاهنامه فردوسی بیش از همه مورد توجه قرار می گرفت و در این شاهنامه نیز میان داستان رستم و سهراب مهمترین مقام را داشت و امروز نیز داستان «سهراب کشی» شهرت بسیاری دارد.
و اما بختیاری ها از قدیمی ترین اقوامی هستند که شاهنامه خوانی در شب های ویژه به خصوص شب یلدا در میان آنها رواج داشته است به طوریکه در «شب چله» بنا بر یادمان هایی نیکوی کهن در زمستان ها از کرسیهای سنتی چوبی که در زیر آن زغال داغ قرار داشت بهره می گرفتند و لحاف سنتی بزرگی با نقش های ترنج روی آن میانداختند و در سینی بزرگی به نام «مجمع» انواع تنقلات مانند گردو، کشمش، بادام، سنجد را می گذاشتند و پای شاهنامه خوانی بزرگان ایل می نشستند.
به هر حال این سنت دیرین هنوز هم در برخی از مناطق شهرستان های بختیاری نشین لرستان استمرار دارد ولی آنچه باید به آن توجه شود آن است که این سنت به رغم حضور برخی از شاهنامه خوانان فعال دیگر رونق گذشته را ندارد و باید احیای این سنت کهنه لرها مورد توجه قرار گیرد.
امشو اول قاره...
یلدا در لرستان آئین های رایج دیگری را نیز دارد که از گذشته های دور تاکنون مورد توجه مردمان این دیار بوده و به مرور زمان کمرنگ شده است.
در شب یلدا پشت بام منازل شهرهای استان مملو از کودکان و نوجوانانی است که با شور و شوق فراوان عبارت «امشو اول قاره...» (امشب شب یلدا است) را در شهر طنین انداز می کنند و شب یلدا را با هیاهوی دیدنی خود زینت می بخشند.
این نوجوانان با تاریک شدن هوا به صورت دو نفره یا دسته جمعی به پشت بام منازل همسایه رفته و شالی یا دستمالی را به حیاط منزل آویزان میکنند و با سردادن شعار جمعی «امشو اول قاره، خیر د هونت بواره، نون و پنیره و شیره، کیخا حونت نمیره» از صاحبخانه میخواهند میوه و تنقلات شب یلدا را در شال آنها بریزد.
فال «چل سرو»، سرگرمی شب یلدا مردمان لر
از دیگر آداب مرسوم و دیدنی در شب یلدا در لرستان نوعی فال است، نه با مفاهیم و اعتقادات خرافی رایج در دیگر فال ها که از آن به عنوان «چل سرو» (چهل سرود) یاد می شود.
آداب چل سرو بدین گونه است که گروهی از بزرگان خانواده در شب یلدا دور هم می نشینند و پس از نیت و صلوات و استعانت از باری تعالی، یک نفر، مامور به دست گرفتن تسبیحی چهل دانه می شود و دور از دیگران می نشیند و چند دانه اول را با نام مبارک الله، محمد و علی جدا می کند و سپس جمعی که بیشتر از افراد با تجربه هستند به نوبت شروع به خواندن بخشی از ابیات و اشعاری می کنند که به همین نام (چل سرو) معروفند، و بیشتر به زبان شیوا و شیرین لکی هستند.
با خواندن هر قطعه فردی که تسبیح را در دست دارد یک دانه جدا می کند و به همین منوال افراد به نوبت قسمتی از سرو(سرود و تک بیت) را می خوانند و دانه های تسبیح جدا می شوند.
در این میان افرادی که «سرو» می خوانند از تعداد و چگونگی دانه های تسبیح بی اطلاعند، تا اینکه با جدا شدن آخرین دانه یعنی چهلمین دانه تسبیح، فرد مامور اعلام می کند که این دانه چهلم است و سرود و بیتی که چهلمین بیت بوده است با صدای بلند برای همه تکرار می شود و فرد آن بیت را تا به آخر می خواند و دیگران به تفسیر و توضیح این بیت می پردازند.
هر بیت داری تعبیر و تفسیر خاصی است که برای دیگران روشن است. در چل سرو ابیات دارای تعابیر منفی و مثبت به موازات هم خوانده می شود و طبق اقبال و طالع هر کس بیت خاصی در دانه چهلم می افتد، که همان فال فرد است.
چند نمونه از ابیات چل سرو به این شرح است:
خدات و بین ده دو گل ژ وهار / اول اسب و زین دوم ژن و مال (خداوند به تو دو گل بهاری عنایت کند / اول اسب چابک، دوم زن و زندگی)
تَلی ژ زلفت پاونی پامه / گری نوینمت آخر دنیامه (تاری از زلفت یار، پاهایم را زنجیر کرده است / به طوری که اگر لحظه ای او را نبینم برایم آخر دنیاست)
سوزه سیلم که لویی بِکه زرد / حکیمم تو بین کی من داشتم درد (ای سبزه رو نگاهم کن که رخسارم به زردی گراییده است / اگر تو حکیم من باشی من دردی نخواهم داشت)
«گندم شیره»، اجیل شب یلدا لرستانی ها
از دیگر آداب لرستانی ها در بلندترین شب سال درست کردن «گندم شیره» است. برای درست کردن «گندم شیره» گندم را در شیر خیسانده، سپس زردچوبه و نمک را با آن مخلوط کرده و آن را روی ساج (تابه) برشته می کنند و همراه خلال بادام، گردو، پسته، کشمش، سیاه دانه و کنجد مخلوط می کنند و در شب یلدا می خورند.
به هر حال شب یلدا با همه آداب و رسوم خود همواره مجالی برای دید و بازدید و صله ارحام بوده است و این سنت ها را شاید بتوان زمینه ساز گرد هم آمدن و سپری کردن اوقاتی خوش در بلندترین شب سال در میان خانواده های ایرانی دانست.
یلدا نماد ارزش ثانیه هاست. ثانیه هایی که برای طولانی شدنش جشن می گیریم و بیدار می مانیم تا گذرش را لمس کنیم...اما ارزش ثانیه ها به حس دیدن و لمس کردن نیست. ارزش ثانیه ها به با هم بودن و به یاد هم بودن است. یلدا، روزی یلداست که برکت سفره هایمان را تقسیم و بودنمان را در کنار هم و با هم تجربه کنیم.
منبع: مهر