وقتی اخلاق حشمت فردوس مخاطب را دلزده می کند
سریال «ستایش»در کنار همه آموزه ها و جذابیتهایش در قصهگویی و به رغم جذب مخاطب حداکثری، گاهی اوقات ناخواسته مخاطبش را به مسیر اشتباه میبرد.
از آنجا که سریالهای تلویزیونی جزو پرمخاطبترین تولیدات رسانه ملی محسوب میشوند و اکثر مخاطبان این رسانه آثار نمایشی را دنبال میکنند، معمولا الگوبرداری درست یا غلط از شخصیتهای قصهها امری بدیهی است چراکه شخصیتهای جذاب و حتی گاهی کاراکترهای خاکستری میتوانند در گوشهای از ذهن مخاطب نشسته و روی رفتار، ادبیات و البته لحن او تاثیر بگذارد. با همین وصف است که باید گفت سریالهای تلویزیونی با هر کیفیت و زمان پخشی میتوانند روی مخاطبانشان تاثیر بگذارند و به همین دلیل است که مدیران و سیاست گذاران تلویزیونی با حساسیت خاصی روی محتوا، سوژه و نوع ساختار سریالها و البته بازیگرانی نقشهای مختلف را ایفا میکنند دقت نظر دارند.
سریال «ستایش» که این روزها روی آنتن شبکه سه است در حقیقت به لطف موفقیت در فصلهای اول و دوم قدمهای ابتدایی را برای جذب مخاطب به راحتی برداشته و این روزها در اقبال عمومی با نظر مساعد مخاطب رسانه ملی مواجه شده است.
سبک و سیاق قصه و روایت داستان و شخصیتهایی که در فصلهای قبلی به خوبی برای مخاطب تعریف شده اند نیمی از راه را در پردازش کاراکتر طی کرده اند و امروز با موفقیت روی آنتن شبکه سه، توانسته اند مخاطبی را با درصد بالا به خود اختصاص دهند.
اما نکتهای که در فصل سوم «ستایش» قابل بحث است این است که برخی از کاراکترها خاصه شخصیت حشمت فردوس گاهی اوقات در رفتار و سکناتش اَکتهایی دیده میشود که خارج از عرف و اخلاق تعریف شده ماست. اینکه او در تمام لحظات با تمام شخصیتهای قصه مخالف است و رفتار نادرستی با نوهاش (محمد با بازی مهدی سلوکی) دارد و در تائید شخصیتهای دیگر عملا به لجبازی میرسد و حتی در نوع کلام و بیان و ادای دیالوگها طوری رفتار میکند که مخاطب را حتی آزار میدهد درحقیقت میتواند به نوعی بدآموزی صرف باشد.
اینکه ما در سریال «ستایش» گاهی شاهد این هستیم که رفتار حشمت فردوس مقابل نوهاش حرص در بیار است و در برخی از لحظات لجبازی و تکیه کلامهایش آزاردهنده میشود به هیچ عنوان راکورد یا تعریفی از شخصیت نیست این درحالی است که در برخی از لحظات سریال قرار است تماشاگر حشمت فردوس را دوست داشته باشد و او در مقابل این علاقه مخاطب مدام مقاومت میکند و هیچ علاقهای ندارد که تماشاگر او را دوست داشته باشد. نوع رفتار و برخوردی که فیلمنامه، کارگردان و بازیگر نقش حشمت فردوس برای او طراحی کردهاند به جایی میرسد که تماشاگر دیگر او را باور هم نمیکند مگر میشود شخصیتی با رنگ و لعابی اینچنین در هیچ شرایطی تایید دیگران را برنتابد؟!
بیشتر بخوانید: در قسمتهای اخیر این سریال و در سکانسی که شخصیت ستایش با بازی نرگس محمدی اعلام میکند مردی از من خواستگاری کرده و... میبینیم تمام شخصیتهای داستان عملا به او پشت کرده و خانه را ترک میکنند. این رفتار حتی اگر قرار است در ادامه قصه تصحیح شود و نقطه عطفی حتی از سریال باشد به نوعی رفتاری ناهنجار به شمار میآید که در همین اندازه هم میتواند بدآموزی داشته باشد.
اینکه تمام خانواده، یک زن رنج دیده (ستایش) برای تصمیم به حق او اینگونه واکنش نشان میدهند هم میتواند الگوبرداریهای خاص خودش را در جامعه داشته باشد که عملا سریال را تحتالشعاع خود قرار میدهد. به هرحال ما میتوانیم حتی برای ایجاد تعلیق، کشمکش در داستان و بالا پائینهای لابیرنتدار یک قصه رفتاری منطقی را در درام ایجاد کنیم نه اینکه برای دلسوزی بیشتر مخاطب، دست به طراحی چنین وضعیت و موقعیتی عجیب و غریب شاید، برای زندگی یک کاراکتر بزنیم تا دیگر شخصیتهای یک قصه را عملا در رفتار به چالش بکشیم. چالشی که گاهی اوقات به نقد مخاطب کشیده نمیشود بلکه روی رفتار او تاثیرگذار است.
از سوی دیگر فراموش نکنیم مخاطب تمام قسمتهای یک سریال تلویزیونی را دنبال نمیکند. به شکل نمونه قسمت اخیر این سریال بر سر میز شام میتواند در لحظه تاثیر خود را بگذارد و کار به جایی نرسد که ما نتیجه اخلاقی و داستانی سریال، مرتبط با قصه آن سکانس را در آینده بببینیم. (حشمت فردوس و بعد از او شخصیت محمد و بعد از محمد، کاراکتر نازگل و داماد، ستایش را ترک میکنند) این رفتار نه تنها عمل پسندیدهای نیست که قطعا قابل نقد و بررسی است.
حتی اگر فکر کنیم که قرار است به زودی این رفتار مورد نکوهش قرار گیرد و اذعان داشته باشیم که این رفتار به زودی در داستان تصحیح میشود یا حتی این برخورد پایهگذار یک بخشی دیگر از داستان است تا شخصیتها در موقعیت جدید قرار بگیرند هم این منطق قابل پذیرش نیست که کاراکتر محمد که گویا پدرپزرگش الگوی او در این داستان است بر سر مادرش فریاد بزند و خانه را ترک کند. درحقیقت بدآموزی برخی از لحظات سریال ستایش تاثیرش را در خود داستان نیز گذاشته است.
نکته دیگری که در این سریال قابل بررسی است این است که حشمت فردوس از ابتدای سریال تا الان هیچ رفتار منطقی نداشته و مدام درحال تعریف و تمجید از خودش و درس گرفتن از اشتباهاتش است. در حالی که ضد قهرمان خاکستری سریال ستایش میتواند در فصل جدید زندگیاش حتی با لحن و ادبیات جدیدی با دیگران برخورد کند مدام همه را با کنایه و ادبیات تخریب کننده تحقیر نکند و گاهی اوقات از رفتارش کوتاه بیاید و ...
سریال ستایش جدا از لحظاتی که میتواند برای هر مخاطب درسهایی از زندگی داشته باشد به دلیل کاراکترهای محدود قصه، رفتار شخصیتها و حتی ادبیات آنها روی مخاطب تاثیر میگذارد و این مسئله اتفاقی است که بهتر است تماشاگر سریال ستایش خیلی تحت تاثیر این کاراکترها قرار نگیرد.
قابل ذکر است توجه و تمرکز بیش از حد کارگردان و قصه روی برخی شخصیتها عملا روی پرداخت و جذابیت دیگر شخصیتها تاثیر منفی گذاشته که میتوان به زودی در گفتگو با کارشناسان رسانه و جامعه شناسان این مسئله را مورد بررسی قرار داد.
منبع: برنا/ کد خبر: ۹۱۴۴۸۴
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۰
سلام، سریال از لحاظ مسائل فنی واقعا در سطح نازلی بود، خط داستان بسیار تند و هول هولکی بود...
مشخصه سریال ایرانی:
۱_شروع خوب
۲_کشدار شدن در اواسط سریال
۳_پایانی ماست مالی شده
۴_تاریخ انقضا داشتن:یعنی سریال خاص همون ساله و اگه سالها بعد پخش مجدد بشه
میگیم اون سالها دلمون به چی خوش بود.
فقط سریالهای پدرسالار_روزی روزگاری_آیینه
_همیشه جالب و بدون تاریخ انقضا هستن.
دیگه کسی به طنز ساعت خوش نمیخنده.
کسی بحال لیلای گل پامچال اشک نمی ریزه.
۱_شروع خوب
۲_کشدار شدن در اواسط سریال
۳_پایانی ماست مالی شده
۴_تاریخ انقضا داشتن:یعنی سریال خاص همون ساله و اگه سالها بعد پخش مجدد بشه
میگیم اون سالها دلمون به چی خوش بود.
فقط سریالهای پدرسالار_روزی روزگاری_آیینه
_همیشه جالب و بدون تاریخ انقضا هستن.
دیگه کسی به طنز ساعت خوش نمیخنده.
کسی بحال لیلای گل پامچال اشک نمی ریزه.
ناشناس
۲۰:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۳/۰۱
سریال های قدیمی یک چیز دیگه هستن من خودم ده بار روزی روزگاری ببینم خسته نمیشم
اخلاقش مردونه وزن ذلیل ولی بخار نیست
ازدواج یک زن توشرایط ستایش بدنیست امااینکه آدمی که سالهابچه هاش روبه دندون گرفته وادعای احترام به خانواده میکنه یکدفعه بچش رورهامیکنه دست پدربزرگش ومیره دنبال عاشقی هیچ زن ایرانی وفاداربه خانواده این کاررانمیکنه خیلی زشته که این زن همیشه به اطرافیان ونظراتشون اهمیت نمیده اصلااین مدل ازدواج برای زنی باشرایط ستایش نه تنهاقشنگ نیست خیلی زشت ووقیحه بچشوبیرون کرده وشوهرش رامیاره توی خانه تازه باپررویی جشن میگیره وتوقع داره پسرش بیادبهش تبریک بگه الان مشگل جامعه ماجوانهاهستند که یک مادردلسوز بیشتربایدبهش فکرکنه ازیک آدم سنتی یه آدم بی عاروبیفکروبی تعهدبه فرزند خانواده میسازن توقع دارن مردم خوششون بیادیاحشمت فردوس که میره خواستگاری ودروغ میگه با70سال سن راههای بهتری برای فرهنگ سازی وجودداره اونم فرهنگ درست تازه اون آدمی که نه میشنوه اصلاشرایط طرفش رادرک نمیکنه وفقط میخادبه خواستش برسه من که اصلاازاینسرطال خوشم نمیادچون همش منفیه وبداموزی داره پیرهادنبال عاشقی هستن وجونهاسرگردان مشکلات یه مادرایرانی اول به بچش فکرمیکنه البته اگه به خانوادش وابسته باشه
افتاد حالا؟
سلام کلا با تحلیلتون مخالفم . حشمت فردوس نشانه اخلاق خیلی از مردهای ایرانیست . اتفاقا نه تنها کسی دلزده نمیشه بلکه کسانیکه این اخلاق را دارند به بد بودن خودشون پی میبرند . حتی دلزدگی از اخلاق فردوس خودش میتونه نکته مثبتی باشه برای مخاطب .
یک بدآموزی دیگه، اینه که یک پسر بدون رضایت مادرش میره و یک زن بیوه رو که دو تا بچه بزرگ و داماد هم داره،، عقد می کنه!!!! زن بیوه هم حق زندگی داره و باید ازدواج کنه،، ولی عزیز برادر، کبوتر با کبوتر،، باز با باز،،، چرا دارید این فرهنگ رو جا می اندازید که پسرهای جوان برن و زن بزرگتر از خودشان عقد کنند؟؟؟!!!
امیر
۰۹:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۸
ممکنه پسره سنش بیشتر از زن و پسرو دامادو دخترش باشه ، لزوما سن زنه بشتر نیست !
عسل
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۸
به نظرم خیلی ندیدین سریالو. ایشون خودشون هم ازدواج ناموفق داشتن. خیلی هم جوانتر نیستن. ستایش تو سن پایین ازدواج کرد و زود هم بچه دار شد. یه جا رمز کارتشو گفت تو سریال 1354. یعنی 44 سال. اون آقا هم همین سن رو داشتن تقریبا جوون 20 ساله نبودن که
مجید
۱۷:۲۴ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
اشتباه متوجه شدید برادر پسره قبلاً ازدواج ناموفق داشته و از زن قبلیش سرخورده شده و ضمناً در قسمتی از داستان به مادرش اشاره میکند که ستایش هم سن خودشه
اینکه دو سکانس از قهر در سفره میزبان و شام نخورده ترک سفره نعمت الهی را کردن نشان چه چیزی می تواند باشد بماند
اما اینکه جناب حشمت فردوس در تمامی سکانسهای مشترک با نوه اش محمد غضب ناک می شود و بر سر جوانش بد اخمی می کند تصویر ناخوش آیندی است که ایکاش فقط یک سکانس درآغوش کشیدن نوه اش را می داشت که می توانست بار منفی ببین ببین یا افتاد افتاد را خنثی نماید .
بدسلیقه اگی نویسنده ویا کارگردان در این امر کاملا مشهود است
راستش من که پدر دو پسر 30 و 31 و یک دختر 20 ساله هستمبا دیدن این سکانسهای اذیت کننده باعث شد خودم را از کلیه سرزنشها پاک کننم چرا که دربین تمامی غرولندها زمانی هم به کوچکترین بهانه ایی عزیزانم را درآغوش می کشم و با آنها شوخی پدرانه می کنم
و خنده همدیگر را موجب می شوییم
ستایش گیرایی دارد اما گاهی وقتها اعصاب خورد کن هم شده است
اما اینکه جناب حشمت فردوس در تمامی سکانسهای مشترک با نوه اش محمد غضب ناک می شود و بر سر جوانش بد اخمی می کند تصویر ناخوش آیندی است که ایکاش فقط یک سکانس درآغوش کشیدن نوه اش را می داشت که می توانست بار منفی ببین ببین یا افتاد افتاد را خنثی نماید .
بدسلیقه اگی نویسنده ویا کارگردان در این امر کاملا مشهود است
راستش من که پدر دو پسر 30 و 31 و یک دختر 20 ساله هستمبا دیدن این سکانسهای اذیت کننده باعث شد خودم را از کلیه سرزنشها پاک کننم چرا که دربین تمامی غرولندها زمانی هم به کوچکترین بهانه ایی عزیزانم را درآغوش می کشم و با آنها شوخی پدرانه می کنم
و خنده همدیگر را موجب می شوییم
ستایش گیرایی دارد اما گاهی وقتها اعصاب خورد کن هم شده است
اتفاقا ما فقط با حرفا و اصطلاحات اقا فردوس حال میکنیم و اگه نباشه دیگه یه دقیقه ستایشم نمیبینیم
شخصیت حشمت همین است و خیلی شبیه فردوس میشود در جامعه پیدا کرد. همچنین ازدواج مجدد هم با همین واکنشهایی که در فیلم است طبیعی هست.
ناشناس
۱۷:۲۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
مم هم با شما موافقم گویا نویسنده این مقاله در دنیایی خیالی و توهم زا زندگی میکند و دور و برش را اصلا نمیبیند