۱۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۶

شخصیت شناسی در داستان

دقت کنیم شخصیتی را بسازیم که در درجه اول باورپذیر باشد چون اگر با عقل و یقین ما در تعارض باشد بی گمان راه به بیراه برده‌ایم .
کد خبر: ۸۷
تابناک جوان:
در رویکرد شناخت و تفکیک شخصیت از تیپ ، با گزاره هایی روبرو هستیم که با وجود بحث‌های آکادمیک بسیار ، اثر عینی و ملموسی بر جای نگذاشته است .
 
ما امروز از آثار دراماتیک مان ، انواع خُرده ها را می گیریم و بر آثار دیگر ملت ها ، رشک ها می بریم . لاجرم ؛ یا بی تفاوتی پیشه می کنیم و یا مبتلا به خود کم بینی می شویم .
 
فیلمنامه ها و رمان های ما پُر است از شخصیت هایی با ویژگی های مشترک جمعی که از میان یک جمعیت بزرگ ، قابل تمیز نیست چرا که هیچ پرداخت خاص روانی فعالی در شخصیت ها انجام نگرفته است .
 
بحث آشنا زدایی در ذهن مخاطب ، یک طرف قضیه است اما ؛ اینکه چه طور از این تیپ ، یک شخصیت اوسّ و قوس دار بسازیم هم طرف مهم دیگر است .
 
 برای ابتدای کار به یک پَر شجاعت ، یک سر قاشق خلاقیت و به میزان لازم دانایی و مطالعه نیازمندیم .
 
پس برای تغییر ، این سه عنصر راهگشا هستند .
 
چه شده که ما در دام قهرمانان تیپیکال مثل قیصر و سید  گرفتار آمده ایم ناشی از  تنبل بودن ما در فکر کردن است . به عبارتی علاقمندیم آنچه که به ذهنمان نزدیکتر می آید را انتخاب کنیم .
 
پسند فیلم های گیشه و رمان های عاشقانه ی سطحی این مطلب را تایید می کند که ما به فکر کردن بی علاقه ایم  و چیزی را می پذیریم که به راحتی بتوانیم با آن همذات پنداری کنیم . اصلاً دیدن یک فیلم یا خواندن یک کتاب ایرانی به مراتب سریعتر و آسوده تر اتفاق می‌افتد تا دیدن فیلم و خواندن رمان خارجی چون آنها در پس هنر خود ، ذهن مخاطب را به چالشی جدی می کشد . چه بسا ساعت ها وروزها در مضمون و ساختار آن اثر  غرقیم ، در حالی که اینجا می توانیم در یک شبانه روز سه تا چهار فیلم را پشت سر هم ببینیم چون مضامین ، کم عمق است و بار زیادی را بر مغز وارد نمی‌کند .
 
 بحث تیپ هم از دل همین ساده پذیری ها می آید .
 
 به عنوان نمونه اولین چیزی که از شنیدن اسم یک " روشنفکر " در ذهن‌مان نقش می‌بندد عینک پنسی بند دار ِ یک آدم است با گاز زدن شهوتناک وی به پیپ یا سیگار !
 
یا برای خلق یک" مادر "موجودی مهربان و پر گذشت در نظر ما می آید که با وجود میل به رشد بچه ها ؛ نگاه عمیق و مازوخیزم واری به گذشته و هم خانگی با جاری ها و خواهر شوهر دارد .
 
همچنین است تصویر کهنه ای که از حاجی بازاری تسبیح به دست و چسنگ بر پیشانی داریم .
می بینیم که این تیپ ها کاملا با ذهنمان آشنا و دم دستی هستند .
 
اما مقصود از این بیان ،  تغییر تیپ و ظاهر آن روشنفکر ،  آن مادر و آن حاجی نیست .باز می‌خواهیم بگوییم می‌شود روشنفکری را نشان داد که دوچرخه سواری با اولین درآمدش دوچرخه می خرد ،  می‌شود مادری را نشان داد که همراه دخترش استخر می رود ،  می شود حاجی بازاری یی  را نشان داد که فیلم خارجی می بیند .
 
دقت کنیم شخصیتی را بسازیم که در درجه اول باورپذیر باشد چون اگر با عقل و یقین ما در تعارض باشد بی گمان راه به بیراه برده‌ایم .
 
به لحاظ نمونه ؛
 
می توان مادری را پرداخت که برای بزرگ کردن بچه هایش از اقوام پولی قبول نمی کند . او هر روز با اتوبوس کیلومترها از خانه و محله اش دور می شود تا بتواند در ان سوی شهر که کسی او را نمی شناسد ، اسباب بازی بفروشد .
 
کشیدن ِ پایش روی پله های اتوبوس در حالی که پیاده می شود ؛ هم مسافت زیادِ راه  و هم عیب بدنی اش را معلوم می کند .
 
این مادر کنار بند و بساطش ؛ کتاب کر و کثیفی دارد  درباره ی  بهداشت روان کودک که آن را می خواند .
 
این نشان می دهد که این مادر علاوه بر سیر کردن کودکانش ، به روان آن ها نیز  اهمیت می‌دهد .
اینجوری این  مادر از هزاران مادری که برای شکم گرسنه بچه‌شان کار می کنند ممیزی می‌خورد .)
 
این یک مثال ساده بود برای تمیز یک شخصیت از یک تیپ تکراری .
بنا بر این شخصیت ما باید روابطش با اطرافیان مشخص ، منطقی و زنده باشد .
شخصیت ما باید درست بلد باشد با حوادثی که بر او روی می دهد ، دست و پنجه نرم کند .
شخصیت ما از ظاهرش شروع می شود ؛ به صحت و سواد روانش تنیده می شود و در این حین  به گفتار و کردارش بند است .
این جوری می شود گفت یک شخصیت را درست از کار در آورده ایم .  
       
حمیده سادات جعفری
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا
تازه ها