چرا
استرس داریم؟ هیچ کس پاسخ جامعی برای این پرسش ندارد؛ ریشه استرس را میتوان از دلایل فیزیولوژیک گرفته تا عوامل محیطی، جست و جو کرد.
در این درس، میخواهیم به یکی از عوامل بسیار مهم استرس بپردازیم که پدید آورنده طیف وسیعی از استرس هاست: عدم تطابق بین "قدرت" و "احساس مسؤولیت".
همه ما، کم یا زیاد، از احساس مسؤولیت برخورداریم:
- به عنوان پدر یا مادر در برابر آینده فرزندان مان
- به عنوان مدیر در قبال شرکت و همکاران مان
- به عنوان یک تاجر درباره آینده مالی کسب و کارمان
- به عنوان یک شهروند در خصوص فردای کشورمان
- به عنوان یک انسان درباره وضعیت انسانها در جهان
- ...
این فهرست را میتوانیم شخصی سازی کنیم و احساس مسؤولیتهای خاص خودمان را لیست کنیم.
حالا مقابل هر کدام از احساس مسؤولیتهای خود، میزان قدرتی را که برای محقق کردن خواسته تان داریم در نظر بگیریم.
مثلاً به عنوان والدین، در برابر آینده اخلاقی، تحصیلی و شغلی فرزندان مان احساس مسؤولیت داریم، ولی آیا به اندازه مسؤولیتی که احساس میکنیم قدرت و اختیار هم داریم؟ مثلاً آیا این قدرت را داریم که تضمین کنیم فرزندان مان بهترین تحصیلات را خواهند داشت یا اخلاقی متعالی خواهند داشت و حتماً شغلی آبرومند و پردرآمد و موفق خواهند داشت؟ معلوم است که نه!
یا اگر صاحب کسب و کاری هستیم و خواهان آینده مالی موفقی برای مجموعه تجاری مان و احساس مسؤولیت هم میکنیم، آیا معنایش این است که حتماً قدرت و اختیار کافی هم برای تحقق خواسته هایمان داریم؟ و مطمئن هستیم که میتوانیم نوسانات مالی ناگهانی یا تغییر قوانین و رقبا و تکنولوژی و ... را صد در صد پیش بینی کنیم و بر همه چالشها غلبه کنیم؟ باز هم معلوم است که نه!
استرس دقیقاً از جایی آغاز میشود که ما احساس مسؤولیتهایی داریم که در قبال آنها قدرت و اختیار کافی نداریم.
راهکار چیست؟
باید بین احساس مسؤولیت و قدرتی که داریم توازن ایجاد کنیم. مثلاً درباره احساس مسؤولیت پدری یا مادری در قبال فرزندان مان، باید بدانیم که ما تنها وظیفه داریم در حد توان خودمان مراقب شان باشیم و تربیت شان کنیم؛ بعد از آن، دیگر در دایره اختیارات ما نیست و نیازی نیست به بیش از آن حتی فکر کنیم.
ما به عنوان مدیر یک کسب و کار، موظفیم بهترین روشهای مدیریتی را در حال حاضر به کار ببریم و تا حد امکان، آینده پژوهی و تدبیر کنیم؛ ولی این که واقعاً در آینده چه اتفاقی میافتد و ورشکست میشویم یا توسعه مییابیم در حوزه قدرت و اختیار ما نیست و نباید نگرانش باشیم.
ما به عنوان یک شهروند خوب تنها میتوانیم اصول شهروندی و قوانین را رعایت کنیم و در حد خودمان برای بهتر شدن جامعه مان کاری کنیم؛ ولی هیچکدام از ما توانایی آن را نداریم که یک تنه به مبارزه با همه نارساییهای کشورمان برویم و معجزه کنیم.
بیشتر بخوانید: استرس دست دوم چیست؟
ما به عنوان انسان، از این که در جهان امروز، جنگ و نابرابری و فقر وجود دارد ناخرسند هستیم؛ ولی اگر برای ایجاد صلح و عدالت در جهان احساس مسؤولیت میکنیم، آیا برای تحقق آن، واقعاً قدرت داریم؟
ما اغلب از تغییر دادن رفتار اعضای خانواده مان نیز عاجزیم چه رسد به تغییر جهان؟! پس چرا باید در قبال چیزی که بر آن تسلطی نداریم احساس مسؤولیت کنیم و دچار استرس شویم؟
همان طور که گفته شد بخش عمدهای از استرسهای ما، ناشی از "احساس مسؤولیتهای نامتوازن با قدرت" است؛ بنابراین اگر همین الان احساس مسؤولیتهای خود را به "قدرتی که داریم" محدود کنیم، اثر فوری آن را در کاهش استرس هایمان خواهیم دید. ما مسؤول خیلی چیزها نیستیم، واقعاً نیستیم.
یادمان باشد تنها چیز و تنها کسی که روی آن اختیار داریم "خودمان" هستیم، تازه آن هم نه به طور مطلق؛ بنابراین سطح و عمق احساس مسؤولیت مان را کم کنیم و تنها روی چیزهایی تمرکز کنیم که بر آنها قدرت و اختیار داریم.
کاهش احساس مسؤولیت در قبال دنیای پیرامون و در واقع، حذف احساس مسؤولیتهای نامتوازن، بهترین کمک به خودمان و جهان پیرامون ما است؛ چون هر اندازه استرس کمتری داشته باشیم، انسان سالم تری هستیم و انسان سالمتر بودن، هم برای خودمان بهتر است، هم برای اطرافیان و جهان.
پس بیایید، احساس مسؤولیت مان را هرس کنیم، درست مانند بریدن شاخههای اضافی درختان که به رشد بهتر آنها میانجامد.
منبع: سواد زندگی / جعفر محمدی /
۴۰۴