۲۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۰
اندر احوالات غرق شدگان در فضای مجازی

با تشکر از فالوور‌ها که مرا شاخ کردند

بعضی‌ها علاوه بر اینکه در فضای مجازی هستند، هویتی مجازی نیز برای خود دارند. به نظر می‌رسد این‌ها همان‌هایی هستند که می‌خواهند چراغ خاموش سر از کار دیگران در بیاورند.
کد خبر: ۸۳۵۴
مردم در دنیای عادی و واقعی خود مانده‌اند که چه کنند تا زندگی بهتری داشته باشند و امورات آن را مدیریت کنند، بعد یک عده نه تنها رؤیا‌های خود را مدیریت می‌کنند بلکه دنیای واقعی و مجازی را کنار هم می‌گذارند و مدام جابه‌جا می‌کنند. مطالعه فرمایید حکایت این جماعت را.
 
فالوور

۱) قدیم‌ها اگر کسی قرار بود معروف شود باید خیلی سختی می‌کشید تا مثلاً در رسانه‌ای عکسی، مطلبی، چیزی از او منتشر شود تا مردم او را ببینند. مثلاً یک نویسنده سال‌ها زحمت می‌کشید، ده‌ها عنوان کتاب چاپ می‌کرد، دم دمای مرگ حتی پس از مرگ معروف می‌شد. حالا از طرف می‌پرسی چه شد که به این شهرت رسیدی می‌گوید: بعد از دعای پدر م مادرم باید از فالورای اینستام تشکر کنم که واقعاً خانواده من هستند و مشوق من بودند! من الان با یک میلیون فالور برای خودم شاخی هستم!

۲) روزی روزگاری یک شرکت تجاری بزرگ بین همکاران فضایی را ایجاد کرد تا فاکتور‌ها و تبادلات تصویری برقرار و از احوال کاری هم با خبر شوند، بعد به تقلید کم‌کم پیام‌رسان‌های زیادی متولد شدند و تنها کاری که در آن‌ها نمی‌شود، تبادل اطلاعات و علم است، آنچه رونق دارد این است: سلام... کجایی... چی پوشیدی... یه عکس الانتو ببینم!

۳) طوری که انگار یک باید است، از مادربزرگ پیرش می‌پرسد: ننه شما تلگرام نداری؟ خب بگذار برات نصب کنم تا بعضی موقع‌ها بتونی من و نوه‌هاتو ببینی...‌ای بابا عزیز من این چه کاریه؟ همین نداشتن گوشی تلفن و نداشتن اینترنت بهانه‌ای ست برای دیدن بی‌بی، چرا کاری می‌کنید که همین دیدار هم موکول به سالی یک بار شود.

۴) بعضی‌ها به طور کل خانه و زندگی‌شان را جمع کرده و در اینستاگرام ساکن شده‌اند و تمام لحظات زندگی خود را با محرم و نامحرم به اشتراک می‌گذارند. صفحه‌اش را باز می‌کنی می‌بینی عکس یک پاست و بعد زیر آن نوشته: من در حال راه رفتن. چشم‌هایش را می‌بندد عکس می‌گیرد و می‌نویسد من درحال خواب. کلاً هرکاری می‌کند به همه می‌گوید و هیچ چیزش را ازکسی پنهان نمی‌کند. خب البته برای ایشان بد هم نمی‌شود خواستگارش ببیند برای شناخت وی کافی است، تحقیق می‌خواهد چه کار؟!

۵) بعضی‌ها به گونه‌ای عناوین خود را تیتر فضای مجازی‌شان می‌کنند انگار صد سال پیش است که اگر کسی دیپلم داشت خیلی مهم بود. اکنون با وجود دانشگاه‌های پولی و رشته‌های آبگوشتی‌شان همه در حال گرفتن دکتری هستند.

۶) اکثر آدم‌ها آنقدر غرق در دنیای مجازی‌اند که ولشان کنی یک ماه از خانه بیرون نمی‌روند. می‌گویی رابطه فامیلی، می‌گوید: گروه تلگرامی خاندان ننه فاطمه! می‌گویی خرید، بازار، پاساژ، می‌گوید: اپلیکیشن حراج بازار، تازه میارن دم خونه! می‌گویی برو سینما، تئاتر، می‌گوید: سایت فیلم‌های روپرده‌ای فقط ۳ هزار تومن! و.

۷) روایت داریم خانم‌هایی هستند که برای عکس پروفایل خود به آتلیه می‌روند و چه هزینه‌ها که نمی‌کنند.

۸) یادتان نرود درست است که فضای مجازی است و واقعیت محض نیست، اما جعل عنوان جرم محسوب می‌شود. صفحه هر کسی را باز می‌کنی نوشته:نویسنده، روانشناس بالینی، نقاش، کارگردان و جالب است همه را با هم نوشته است. بعد می‌گویی نویسنده‌ای کتاب و مقاله‌ات کو؟ می‌گوید هنر نزد ایرانیان است و بس. می‌گویی مجوز مشاوره‌ات کو؟ می‌گوید مدرک تحصیلیمو نشونت بدم تا چشمت در بیاد؟ اگر اینگونه است من هم درخت انار هستم، دیوانه بودن که مدرک نمی‌خواهد!

۹) مورد داشته‌ایم طرف مدت‌ها مدنظر داشته برای برطرف کردن بوی بد بدنش اسپری خوشبوکننده بخرد، تا اینکه همه را در اینستاگرام خرج می‌کند و فالور مصنوعی می‌خرد، مثلاً به همه می‌گوید من ده‌ها هزار طرفدار دارم. حالا کارش چیست؟ از بالای پشت بام خانه بادکنک را پر از آب می‌کند و می‌اندازد سر مردم فیلم می‌گیرد پخش می‌کند! زیرش هم می‌نویسد: ایرانی است دیگر، عصبانی می‌شود!

۱۰) یک عده هم که بدبخت مجازی هستند. این‌ها خود را مسخره عام و خاص می‌کنند تا عده‌ای بیکار را جذب خود کنند و بتوانند لابه‌لای کار‌های باطل و بیهوده‌شان تبلیغ مثلاً فلان کالا را کنند. من مانده‌ام فلان برند معروف چرا خود را اسباب خنده می‌کند!

۱۱) و، اما مدیرکل امور بیخودی المجازی باید از عده‌ای تقدیر کند. یک عده نشسته‌اند و، چون نه کسی هستند برای خودشان و نه دیگران، نه حرفی دارند و نه هنری، دم به دقیقه تقویم‌وار روز‌های هفته را یادآوری می‌کنند و می‌گویند: «صبح زیباتون بخیر!» دقایقی بعد «عصر دل‌انگیزتون بخیر!» و فرقی هم نمی‌کند هوا بهاری است یا گرگ و میش زمستان... و از درگذشت پیکاسو گرفته تا ژان پیاژه همه را به عموم مردم ایران یادآوری و ابراز تأسف می‌کند.

۱۲) برادران و خواهران گرامی فضایی که در آن لنگر انداخته‌اید فضایی تنظیم شده با فرآیند‌های کاملاً جاسوسی است. آقای محترم که فلان خانم را لایک می‌کنی، خانمی که همسر دوستت را لایک می‌کنی، تمام موارد مورد پسند شما برای دوستان شما و دوستان دوستانتان قابل رؤیت و واکاوی است... حالا مدام بروید در صفحه‌های بد بد!

۱۳) آقا خب اول صبح متن‌هایت را در اینترنت منتشر کن! مورد داشته‌ایم، چون آخر شب مخابرات به او اینترنت مجانی هدیه می‌دهد، متن‌هایش را در فضای مجازی ساعت ۲ بامداد منتشر کرده، بعد تا خود صبح مدام استرس داشته: نکنه لایکم نکنن! نکنه یکی بیاد فحش بنویسه! بگذار بلند شم ببینم کی کامنت گذاشته... نیمه‌های شب با چشم بسته خواب‌آلود گوشی‌اش را چک می‌کند. همسرش هم بی‌خبر از وسواس ایشان به او شک کرده: «تا این وقت شب چت میکنی؟»

۱۴) بعضی‌ها علاوه بر اینکه در فضای مجازی هستند، هویتی مجازی نیز برای خود دارند. حالا به چه دلیل؟ الله اعلم... به نظر می‌رسد این‌ها همان‌هایی هستند که می‌خواهند چراغ خاموش سر از کار دیگران در بیاورند. غافل ازاینکه... عکس پروفایلش گل است، به تازگی صفحه‌ای را راه‌اندازی کرده و نام کاربری‌اش چند عدد است، سه تا متن به اشتراک گذاشته و به همه دختران فامیل درخواست دوستی داده است! خبر هم ندارد آن‌ها که شماره‌شان را دارد در لیست مخاطبان تلفن همراه نام کاربری‌اش برای آن‌ها مشخص است!

۱۵) روایت داریم بعضی از آقایان که زود از خانه بیرون می‌روند و دیر به خانه می‌آیند، خانم خود را در برنامه‌های آشپزی اینستاگرامی صفحه‌اش نگاه می‌کنند. البته غذا هم به ایشان نمی‌رسد با پیک برای کسی می‌فرستند که اولین نفر تبلیغ ایشان را کند!

۱۶) کاش این وقت‌هایی را که برایتان طلا نبوده و به آهن بدل کرده‌اید، صرف نگاه کردن و توجه به زندگی خود می‌کردید. این همه از بشقاب غذایتان عکس گرفتید و دل دیگران را آب انداختید، چه شد؟ این همه از تفریحات خود لایو و تصاویر زنده پخش کردید، این همه از ژست‌های مختلف خود برای ما عکس منتشر کردید، چه شد؟ توی دنیای واقعی طرف یک عمر از برادر خود خبر ندارد و او را فراموش می‌کند، بالاخره هم به تشییع جنازه‌اش می‌رسد. اینجا که فضای مجازی است، کافی است عکس پروفایلت را به روز کنی، هیچ کس تو را به یاد نمی‌آورد.

۱۷) اگر همه جهانت همین صفحه چند اینچی گوشی تلفن همراهت است، زندگی را باخته‌ای. دنیا را از پشت نگاه کن و جهان‌بینی آن را ببین که خدایش در همه حال همراه اوست.
 
منبع: روزنامه جوان /مجید محمد/ ۹۶۵۳۴۸
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا