۲۵ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۳:۳۹

از خاک پول درآوردن با چاشنی هنر

گویی کارآفرینی در این خانواده موروثی است! دخترانی از دیار حاج‌قاسم که بعد از فارغ‌التحصیلی، در رشته‌شان دل به کار داده‌اند تا هم حال خودشان را خوب نگه دارند و هم چند نفر دیگر بتوانند در کنارشان روزی حلال کسب کنند.
کد خبر: ۵۵۴۷۴

سفالگری

از پیامبر (ص) حدیث داریم که «خاک، بهار کودکان است.»؛ به‌عبارتی تفریح کودکان! حتماً دیده‌اید ناآرام‌ترین بچه‌ها که با هیچ‌کدام از بازی‌ها بیشتر از چند دقیقه سرگرم نمی‌شوند، ساعت‌ها در آرامش با گِل و خاک بازی می‌کنند. این به دلیل طبیعت و حس خاک است که با دستان و روان بچه‌ها آشناست و آن‌ها را جذب و آرام می‌کند.
سبک زندگی و معماری امروز، انسان را هر چه بیشتر از طبیعت و خاک دور کرده و این نیاز به لمس طبیعت هر روز در انسان شعله‌ورتر می‌شود که می‌توان بخشی از آن را با توسل به هنر پاسخ گفت. هنری که شاید برای کودکان بیشتر رنگ و بوی بازی داشته باشد. اما یک بازی سراسر فایده برای انواع مهارت‌های حسی، حرکتی، شناختی، عاطفی و... برای کودک.
خانم «زهره زاهدی» از هنرمندان رشتهٔ سفال و سرامیک است که در این هنر و نیاز امروز به طبیعت، کارآفرینی کرده است و من با او در این باره به گفتگو نشستم.
با زهره زاهدی از طریق دوست هنرمند دیگری که او هم در رشته‌ای خاص کارآفرین بود، آشنا شدم. خانم دکتر «زینب کبیریان» که بعد از پایان‌نامه‌اش در مقطع دکترای ادبیات فارسی، در همین حوزه کارآفرین شده است، صفحهٔ اینستاگرام زهره را برایم فرستاد. گویی کارآفرینی در این خانواده موروثی است! دخترانی از دیار حاج‌قاسم که بعد از فارغ‌التحصیلی، در رشته‌شان دل به کار داده‌اند تا هم حال خودشان را خوب نگه دارند و هم چند نفر دیگر بتوانند در کنارشان روزی حلال کسب کنند.

از ایده تا کارگاه سفال و سرامیک

زهره دربارهٔ چگونگی پرداختن به ایده می‌گوید: «رشتهٔ کارشناسی من مجسمه‌سازی بود. ما در مجسمه‌سازی رشته‌های مختلفی را تجربه می‌کنیم و اصطلاحاً آچار فرانسه می‌شویم. از جوشکاری تا کار با چوب و ساخت سفال و سرامیک و...
من دانشجوی دانشگاه هنر بودم. اطرافم پر بود از افرادی که هنرمند بودند و کار، شغل، زندگی و همه چیزشان هنر بود. وقتی به رفسنجان برگشتم احساس نیاز کردم تا گروهی را دور هم جمع کنم که با همدیگر کار هنری انجام بدهیم و ظرافت‌هایی را که خیلی‌ها شاید در زندگی نمی‌بینند به بقیه نشان دهیم. این احساس نیاز، انگیزهٔ اصلی شروع کارم بود.
روزی سه نفر از دوستانم برایم یک گلدان سفالی لعاب‌خورده هدیه آوردند. وقتی گلدان را دیدم گفتم چه خوب است که ما یک گروه تشکیل دهیم و در کنار کار و درآمد، حال خودمان را خوب کنیم و اطرافیان‌مان را هم آگاه کنیم از هنر و زیبایی‌هایی که می‌تواند در اطرافشان وجود داشته باشد.
هر کدام از دوستانم نظرشان را گفتند. اما خواهرم خیلی مشوقم بود و گفت “خودت بدون شریک مالی، کار را شروع کن. هر کدام از دوستانت هم که توانستند به تو می‌پیوندند. ”».

وفاداری به آموخته‌های علمی و دانشگاهی

بیشتر ما در دانشگاه مسئولیتی جز درس خواندن و یاد گرفتن رشتهٔ تخصصی‌مان نداشته‌ایم. بسیاری از ما بعد از تحصیل به شهرمان برگشته‌ایم و وقتی دیده‌ایم که در شهرمان فضای کار در رشته‌مان وجود ندارد، عقب نشسته‌ایم و در زمینه‌ای دیگر مشغول شده‌ایم. اما زهره این‌طور نبود. او می‌گوید «وقتی به شهر خودم برگشتم، در قیاس با تهران متوجه شدم که هنر جایگاه خاصی در شهرم ندارد. نمی‌خواهم بگویم مسئولان کم می‌گذارند. ولی فرهنگ‌سازی نشده. اصلاً ما دور و بر خودمان کسی را ندیده‌ایم که کار هنری را به طور جدی انجام بدهد.».
از حرف‌های زهره می‌فهمم که از همان دوران تحصیل در دانشگاه، سرش حسابی به کارش گرم بوده و تا توانسته مهارت کسب کرده؛ با این رویکرد که روزی بتواند کسب‌وکار خودش را راه بیندازد؛ او در این‌باره می‌گوید: «سال آخر دانشگاه که بودم فکر می‌کردم کدام گرایش مجسمه‌سازی را ادامه بدهم که طوری باشد که وقتی به شهرم برمی‌گردم هم بتوانم کار کنم. سفال، رشته‌ای بود که خیلی دوستش داشتم. احساس می‌کردم به آن نزدیک‌ترم و زودتر می‌توانم به آن برسم. در واحد‌های درسی که داشتیم فکر می‌کردم این رشته می‌تواند به یک کسب‌وکار تبدیل شود (نه اینکه صرفاً یک کار هنری باشد) و با تولیداتش می‌توانیم کسب درآمد کنیم.».

هنر برای زندگی، نه هنر برای هنر

گفتگو با این هنرمند سفالگر باعث می‌شود به هنر از زاویه‌ای دیگر نگاه کنم. تا پیش از این نگاهم به هنر، تنها ایجاد جذابیت و زیبایی‌های بصری بود؛ که گاهی حتی خرج اضافی محسوب می‌شد. چون کالا‌ها صرفاً هنری و فاقد کارکرد در زندگی روزمره بودند. اما با حرف‌های زهره می‌فهمم بسیاری از این رشته‌های هنری را می‌توان وارد سبک زندگی و محیط پیرامون کرد و از آن‌ها پول در آورد! او معتقد است: «چون نگاه بیشتر افرادی که اطراف ما هستند این است که نمی‌توان از هنر کسب درآمد کرد و بچه‌هایی که هنر می‌خوانند و رشته‌هایی که یک مقدار هنری‌تر است و بازار کارشان نامشخص‌تر است، در نهایت نمی‌توانند کار خاصی بکنند. اما به نظر من این‌طور نیست. هنر خیلی می‌تواند از نظر درآمد در چرخه‌ای قرار بگیرد که مثل رشته‌های دیگر اطراف‌مان باشد. البته شاید الان در شهرستان‌ها کمتر این‌طور باشد.».

زمانی برای کارگاه سفالگری

زهره در دورهٔ کارشناسی از دانشجویان برتر دانشگاه بوده و حالا مشغول نوشتن پایان‌نامهٔ خود در مقطع کارشناسی‌ارشد رشتهٔ پژوهش هنر است؛ بنابراین این روز‌ها کمتر فرصت کار در کارگاه را دارد. او دربارهٔ زمانی که در کارگاه صرف می‌کند می‌گوید: «ترم دوم که بودم کرونا شروع شد و به شهرم برگشتم. هم‌زمان با کلاس‌های دانشگاه که به‌صورت آنلاین برگزار می‌شد، این کار را راه انداختم. چون دانشجو هستم و مشغول پایان‌نامه، زمانی که برای این کار صرف می‌کنم، در نوسان است. بعضی روز‌ها صبح به کارگاه می‌روم و شب برمی‌گردم. بعضی روز‌ها هم اصلاً وقت نمی‌کنم به کارگاه بروم. اما از وقتی شروع کردیم، به طور میانگین روزی ۴-۵ ساعت در روز کار می‌کردم.».

کارآفرینی از خاک برای حال خوب

بسیاری از ما خانم‌ها نه صرفاً از نظر اقتصادی، بلکه از نظر روحی و برای تحقق هویت و تأثیرگذاری اجتماعی به کار کردن نیاز داریم؛ بنابراین در ایجاد یا پیگیری یک کار، اثراتی که آن کار بر روحیه‌مان می‌گذارد، برایمان بسیار مهم است. از زهره می‌پرسم این کار چه تأثیری در روحیه‌اش داشته است. او با اشاره به سختی‌ها و خوشی‌هایی که در این مسیر تجربه کرده، می‌گوید: «در آغاز کار، شرایط خیلی سخت بود. اما نهایتاً چیزی که واقعاً می‌خواستم به دست آوردم. خانواده‌ام و چند نفر از دوستانم هیچ‌وقت تنهایم نگذاشتند.
وقتی کرونا آمد و همه چیز تعطیل شد، مدام امیدوار بودیم که زود تمام شود و به دانشگاه برگردیم. این اتفاق نیفتاد. ولی کارگاه همیشه بود. روز‌هایی را گذراندم که حالم خیلی بد بود و تنها جایی که می‌شد بروم و با همان حال بد ادامه بدهم، کارگاه بود. کارگاه خیلی کمک می‌کرد به اینکه حداقل از آن بلاتکلیفی که کرونا برایم رقم زده بود، دور شوم. فکر می‌کنم برای بقیهٔ گروه هم همین طور بود. حتی بچه‌هایی که گفته بودند نمی‌توانند یا نمی‌خواهند در این کار باشند، بعضی روز‌ها برای بهتر شدن حالشان می‌آمدند کارگاه و کار می‌کردند.».
 
کسب درآمد از سفال

خاک‌بازی و گِل‌بازی برای همه

گل‌بازی همیشه از علاقه‌مندی‌های بچه‌ها بوده است. جز این، بسیاری از روانشناسان و متخصصان اسباب‌بازی، استفاده از بازی‌های طبیعی مثل گِل و خاک را برای کودکان توصیه می‌کنند و آن را مفیدتر از بسیاری از اسباب‌بازی‌های پرزرق و برق امروزی می‌دانند؛ و تمام این‌ها فقط دربارهٔ بچه‌ها صادق نیست! مثلاً من هنوز هم با داشتن دو بچهٔ سه‌ساله، از بازی با گِل و خاک حس خوشایندی پیدا می‌کنم.
زهره هم در این باره از حس و حال خودش موقع کار با گِل می‌گوید: «همین که با گِل کار می‌کنید و از هیچ، چیز جدیدی می‌سازید، وسیله‌ای را خلق می‌کنید که می‌شود ازش استفاده کرد یا حتی فقط ازش لذت بصری برد، خیلی زیباست. هم خودتان از کار لذت می‌برید و هم می‌توانید این لذت را به دیگران هدیه دهید. به نظرم این خیلی ارزشمند است. نباید در وهلهٔ اول نگاه مالی به قضیه داشت. همین‌طور که کار را ادامه می‌دهید، بخش مالی هم خود به خود درست می‌شود، چون دارید مسیر درست را می‌روید.».

از مشورت نباید غافل شد

زهره هم از آن‌هایی است که معتقدند «قبل از هر کاری با این‌کاره‌اش مشورت کن.»؛ و چه ایدهٔ درستی! مشورت را باید از کسی خواست که شما و کاری را که می‌خواهید شروع کنید به‌درستی بشناسد. زهره دقیقاً از چنین افرادی کمک گرفته است: «مشورت خیلی مهم است. من اول از همه با استاد سفال و سرامیک دانشگاه‌مان مشورت کردم. ایشان هم حرف خواهرم را زدند و گفتند “از نظر مالی شریک نداشته باش، ولی در کار می‌توانی روی کمک بقیه حساب کنی. در شهرستان شما شاید متخصص این رشته خیلی کم باشد و اگر دل به کار بدهی، کارت رونق می‌گیرد. ”. خیلی به من کمک کردند و هنوز هم اگر سؤالی داشته باشم بدون هیچ چشم‌داشتی با صبر و حوصله پاسخ می‌دهند.
خیلی مهم است که قبل از شروع حتماً با متخصصان کار مشورت کنیم. اگر کسی باشد که شما را بشناسد و به شما مشورت بدهد، کمک بزرگتری است. اساتید من که کارم را دیده بودند، خیلی خوب راهنمایی‌ام کردند. خواهرم هم، چون روحیاتم را می‌شناخت و از جزئیات زندگی‌ام خبر داشت، خیلی توانست کمکم کند. همهٔ این نظرات در کنار هم من را به جمع‌بندی رساند که این کار را شروع کنم.».

در کنار کار، زکات علم را هم بدهید

به نظرم کارآفرین‌ها به دو روش می‌توانند زکات علمشان را بپردازند: اول، ذکر تجربه‌های کارآفرینی برای افراد مبتدی که قصد کارآفرینی دارند؛ دوم، آموزش آن رشته و کار به دیگران. زهره از آموزش رشتهٔ خودش به داوطلبان غافل نشده و در این زمینه توضیح می‌دهد: «یک سری کلاس برای بچه‌ها داریم، کلاس برای بزرگسالان هم در برنامه‌مان هست. کلاس بچه‌ها کار با دست یا دست‌ورزی است. بچه‌های کوچک‌تر لزومی ندارد چیزی بسازند. با دستشان کار می‌کنند، ماهیچه‌های ریز دستشان حرکت می‌کند و ذهنشان خلاق‌تر می‌شود. این خلاقیت را در سنین نوجوانی کاملاً بروز می‌دهند. طوری که با بچه‌هایی که در کودکی کار دستی نکرده‌اند، کاملاً متفاوت ظاهر می‌شوند.
در ادامه اگر علاقه و توانمندی‌اش را داشته باشند، سراغ کار با چرخ می‌رویم (برای بچه‌های بزرگ‌تر از ۱۰ساله). بچه‌ها کار با گل را نسبت به رشته‌های دیگر هنر، مثل نقاشی و کار‌هایی که روی سطح دو بعدی هستند، بیشتر دوست دارند. در کار با دست، تکنیک‌هایی را به آن‌ها یاد می‌دهیم که بتوانند حجم موردنظرشان را بسازند و بعد ما آن را برایشان پخت می‌کنیم و تحویل‌شان می‌دهیم. بچه‌ها هم از اینکه لیوان، بشقاب یا فرم دیگری بسازند لذت می‌برند، حتی اگر لعاب نخورد و نتوانند استفاده‌اش کنند. بعضی از بچه‌ها که پیگیرترند برایشان لعاب هم می‌گذاریم که ظرف‌هایشان را رنگ کنند. برای بچه‌های کوچک‌تر رنگ اکرلیک و گواش می‌گذاریم.».
آموزش دادن به بچه‌ها اگرچه سختی‌های خاص خودش را دارد، اما لذتش به سختی‌اش غلبه می‌کند. هنرمند ما هم بعد از مدت‌ها آموزش به بچه‌ها با این گزاره موافق است: «کار کردن با بچه‌ها نسبت به بزرگسالان سخت‌تر است. بچه‌ها دنیای دست‌نخورده‌ای سرشار از خلاقیت دارند. ما باید تلاش کنیم که حین آموزش به خلاقیت‌شان لطمه نزنیم و حتی آن را پرورش دهیم. بچه‌ها چیز‌های خیلی جذابی به آدم یاد می‌دهند و آدم را به حرکت وا می‌دارند. کلاً دنیای خیلی شیرینی دارند. دوست دارم همیشه کلاس بچه‌ها برقرار باشد. چون انرژی خاصی به زندگی و روند کارمان می‌دهد».

مظنهٔ شروع کار سفال

به‌عنوان آخرین پرسش، از زهره دربارهٔ سرمایهٔ لازم برای راه‌اندازی یک کارگاه سفالگری می‌پرسم. رقم دقیقی نمی‌گوید، اما توضیح می‌دهد: «کار سفال و سرامیک را می‌توان بعد از یک کلاس آمورشی ساده و تنها با تهیهٔ وسایل ابتدایی و مواد اولیهٔ کار، با هزینهٔ کمی شروع کرد. کوره را هم می‌توان اجاره کرد. اما چون در شهر ما کوره کم بود، همان ابتدای کار با حمایت خانواده‌ام، کوره خریدم. ولی این طور نیست که حتماً سرمایهٔ اولیهٔ زیادی برای این کار لازم باشد.»

توصیه‌ای برای بچه‌دار‌ها

شاید برای همهٔ ما مقدور نباشد که فرزندمان را به کلاس سفالگری بفرستیم. اما تهیهٔ بسته‌ای گِل نباید کار سختی باشد. برای آنکه فرزندمان آرامش و لذت کار با گِل را تجربه کند، خلاقیتش شکوفا شود و مهارت دست‌ورزی را به‌دست آورد، مقداری گِل برایش تهیه کنیم و با یک لباس کهنه به‌عنوان لباس کار و مشخص کردن گوشه‌ای از اتاقش، بالکن خانه، حمام یا محل مناسب دیگری برای این کار، شرایط بازی با گِل را برایش فراهم کنیم. می‌توانیم نحوهٔ استفادهٔ درست و نگهداری از گِل را هم از فروشنده بپرسیم و به کودک بیاموزیم تا مدت بیشتری بتواند از آن استفاده کند.
از ترس کثیف شدن کودک و خانه، لذت این بازی جذاب و سراسر فایده را از کودکان دریغ نکنیم.
 
منبع: فارس
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا