به گزارش ایسنا، نشست نقد و بررسی برنامه تلویزیونی «عصر جدید» عصر روز گذشته، ۱۴ اردیبهشت با حضور اعظم راودراد و عبدالله بیچرانلو از اساتید دانشگاه تهران و همچنین با حضور عوامل «عصر جدید» از جمله احسان علیخانی، آریا عظیمنژاد و سیدبشیر حسینی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
پیرو برخی حواشی به وجود آمده در برنامه روز جهانی ارتباطات، انجمن علمی دانشجویی ارتباطات دانشگاه تهران هم بیانیهای را صادر کرد که به شرح زیر است:
«پیرو برخی حواشی بهوجود آمده در برنامه روز جهانی ارتباطات، تیم برگزاری برنامه به استحضار مخاطبان گرامی میرساند:
پنل اول برنامه به موضوع اقتصاد سیاسی تلویزیون اختصاص داشت که با بیان نظرات گوناگون اساتید محترم به پایان رسید و پنل دوم نیز با نقد و بررسی برنامه «عصر جدید» و بیان برخی از نکات به بخش پرسش و پاسخ دانشجویی رسید که از اول برنامه نیز اعلام شد افرادی که سوال و نقدی دارند اسم و دانشگاه و سوالشان را به کادر اجرایی تحویل داده تا به نوبت پشت میکروفون رفته و نقدشان را بیان کنند. کادر اجرایی برنامه سوالات مربوطه را جدا کرده و اسامی را به مجری دادند تا دانشجویان پشت تریبون نقدشان را بیان کنند. در این فاصله دو دانشجو به بیان نکات و نقدهای خود پیرامون برنامه عصر جدید و عوامل برنامه پرداختند.
نفر چهارم که در پشت تریبون قرار گرفت بحث را از اینجا شروع کرد که همهی این دو طیف در یک جناح هستند و به مسألهی مهمی توجه نشده. مجری مانند روند قبلی به ایشان تذکر زمان داده و خواستند که هر چه زودتر نقدشان به عصر جدید را بگویند. اما ایشان گفتند که شما دو دقیقه از وقت برنامهتان را به کسی که دانشجوی اینجا بوده و در تجمع روز کارگر در روزنامه شرق نوشته، اختصاص نمیدهید. بعد از این صحبت عدهای از حضار به صورت هماهنگ اقدام به تشویق نموده و اسم خبرنگار مذکور را میآورند. مجری و دکتر عبدالله بیچرانلو (از اساتید دانشگاه تهران و مهمان برنامه) به فرد سوال کننده تذکر میدهند که این بحث در این برنامه جای ندارد.
در این میان عدهای از حضار فریاد زده «بذار حرفشو بزنه» و به این واسطه نظم برنامه برهم خورده و دکتر بیچرانلو برای حفظ آرامش برنامه میکروفن را از فرد سوال کننده میگیرند. کادر اجرایی برای کاهش تشنج بالای سن رفته و تلاش میکنند به صحبتهای خارج از وقت دانشجوی مذکور پایان داده اما این اعتراضها پایان ندارند و همچنان صدای اعتراض و فریاد به گوش میرسد. کادر اجرایی و دیگر دانشجویان دانشکده سعی میکنند فضا را آرام کرده و توضیح دهند که موضوع برنامه و نقدها کاملاً مشخص است و برای حفظ نظم برنامه سعی میکنند حضار معترض را به بیرون از سالن رهنمایی کنند و برای جلوگیری از ایجاد حاشیه، تذکر میدهند که فیلمبرداری انجام نشود اما فریادها و ایجاد تشنج توسط برخی از حضار مجدداً آغاز میشود.
پس از چند دقیقه حضار معترض مجدداً وارد سالن میشوند و این بار با روشی جدید نظم برنامه را برهم زده و با توجه به این شرایط، مجری و آقای احسان علیخانی به برنامه پایان میدهند.
مشخص است که حضور برخی افراد از پیش تعیینشده بوده و انتشار کلیپهای هدفمند در شبکههای اجتماعی نیز گویای این ماجراست. حتی تا جایی که با کوچکترین برخورد، ولو محترمانه، برخی عناصر به تنش و فریاد دامن میزدند.
در پایان بار دیگر به استحضار مخاطبان میرساند که هدف این انجمن از برگزاری این برنامه نقد علمی سیاستهای تلویزیونی و برنامه عصر جدید بوده و سوءاستفادههای سیاسی از تریبون این انجمن محکوم است.
**گزارش پنل اول**
در نشست «عصر جدید» در دانشگاه تهران چه گذشت؟
نشست تلویزیون به همت انجمن علمی-دانشجویی ارتباطات دانشگاه تهران در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. دکتر مهدی منتظر قائم (هیئتعلمی دانشگاه تهران)، دکتر مهدی خویی (استادیار جامعهشناسی دانشگاه علامه) و دکتر سیاوش صلواتیان (هیئتعلمی دانشگاه صداوسیما)، مهمانان بخش اول این برنامه که با موضوع اقتصاد سیاسی تلویزیون و ابعاد تأمین مالی آن بودند.
در آغاز پنل اول، کلیپی که توسط انجمن علمی-دانشجویی ارتباطات دانشگاه تهران تهیه شده بود بهنمایش درآمد و در آن به تغییر و تحولات اقتصادی تلویزیون در سالهای اخیر و وضعیت مبحث مهم تبلیغات در زمان حال که بهسمت ستارهمربعها رفته است اشاره شد. همچنین مجری برنامه نیز مقدمهی بحث را دربارهی روابط مالی سازمان صداوسیما و دولت و راههای درآمدزایی سازمان صداوسیما مطرح کرد.
دکتر مهدی منتظرقائم بهعنوان اولین سخنران جلسه با اشاره به چیستی اقتصاد سیاسی در تلویزیون بیان کرد که ما میخواهیم با استفاده از ابزار قدرت و مسائل مالی به اهدافمان برسیم.
او اظهار کرد که اقتصاد سیاسی هدف نیست و به منابع درآمد محدود نمیشود. همچنین صداوسیما بهطور کامل عمومی و دولتی نیست؛ تنها ادعای عمومیبودن را دارد و در واقع اینطور نیست.
منتظرقائم در ادامهی سخنان خود گفت: با رواج ویدئو و پخش برنامههای ماهواره از سال ۱۳۷۲، نظام نتیجه گرفت که باید رادیو و تلویزیون را برای مقابله با جهانیشدن محتوا متکثر کند؛ بدین معنا که محتوای خود را در قالبها و کانالهای مختلفی تولید و عرضه کند. در واقع تلویزیون خودش را بهعنوان نهاد استراتژیک معرفی کرد و از این مسئله بهعنوان یک راه درآمدزایی استفاده کرد. ایشان در این باره بیان داشتند که لازمهی متکثر کردن رسانه، پرداختن به عمومیسازی است که در نهایت، اغلب به خصوصیسازی میرسد.
در ادامهی نشست، سیاوش صلواتیان که از منظر مدیریت رسانه به موضوع میپرداخت به صحبتهای اخیر مقام معظم رهبری دربارهی شیوهی تأمین مالی تلویزیون اشاره و اظهار کرد که این بیانات از جنبهی مسائل شرعی نبوده و بحث رهبری درباره توسعهی سبکزندگی راحتطلبانه توسط این نوع از درآمد بوده است.
او همچنین راههای درآمد صداوسیما را به دو بخش تقسیم کرد: ابتدا بودجه عمومی که سازمان صداوسیما سهمی از آن دارد و سپس درآمدزایی از طریق تبلیغات که در حال حاضر ۸۰% درآمدزایی سازمان صداوسیما از این طریق است. البته صلواتیان اشاره کرد که بهدلیل مشکلات میان دولت و سازمان صداوسیما، راه درآمدزایی اول در سالهای اخیر دچار مشکلاتی شده است.
او در ادامه با تأیید سخنان منتظرقائم بیان کرد که نمیتوان سازمان صداوسیما را بهطور مشخص یک رسانهی خدمت عمومی، خصوصی یا دولتی دانست؛ چراکه همزمان باید شعار خدمت عمومی را بدهد، بودجهاش را از دولت بگیرد و خودش نیز درآمدزایی داشته باشد. همچنین عنوان کرد که با توجه به شرایط رکود کشور، اولین هزینههایی که از آنها کسر میشود، هزینههای تبلیغات است و صداوسیما در این زمینه نیز دچار مشکل شده است. دچار مشکلشدن این دو راه درآمدزایی و بالارفتن مخارج سازمان صداوسیما بهطور همزمان باعث شده است تا سازمان صداوسیما بهدنبال کسب درآمد از مسیرهای جدید باشد.
صلواتیان در پایان سخنان خود در بخش اول نیز اظهار کرد که یکی از مسائل موجود، تلاش ناخودآگاه فرهنگ سازمانی برای مقابله با راههای درآمدزایی پردردسر و رویآوردن به راههای بسیار ساده است.
دکتر مهدی خوئی نیز در ادامهی برنامه بیان کرد که برای پرداختن به اقتصاد سیاسی تلویزیون لازم است منطق درآمدزایی تلویزیون را از سوژهسازی تلویزیون در برابر این منطق جدا کرد. ایشان شش شاخصهی اصلی برای برنامههای حال حاضر تلویزیون بیان کردند که منطبق بر اقتصاد سیاسی بازار آزاد هستند. ترویج معنای رهایی فردی، امکان خوشحالبودن در کنار نابرابریهای ساختاری، منطق موفقیت در گرو استعداد و کشف آن، تعریف و برقراری نسبت با گذشته، قهرمانسازی برای رهایی بهجای نهاد و ساختار و برقراری نسبت آئینی با ایدئولوژی شش شاخصی هستند که خوئی به آنها اشاره کرد.
مهدی منتظرقائم در بخش دوم سخنان خود با اشاره به کلیپی که در ابتدای برنامه پخش شد بیان کرد که اگر سوژهی تحمیلی از بالا به پایین درست شود، هیچ شهروندی حاضر نخواهد شد حتی ۱,۰۰۰ تومان برای برنامهسازی در تلویزیون خرج کند. او بحث را اینگونه ادامه داد که اقتصاد سیاسی به ما میگوید که باید از منابع درآمد و هزینهکرد بهینه مراقبت کنیم؛ بدین معنا که ما میتوانیم بر اساس اهداف مالک از نتایج هزینهها سوال کنیم.
منتظرقائم با اشاره به هزینههای بهغیر از برنامهسازی صداوسیما بیان کرد که صداوسیما به چه دلیلی هزینههای میلیاردی خرج پیامرسان سروش کرده است؟ آیا این کار در حوزهی وظایف صداوسیماست؟ در این صورت نقش شورای عالی فضای مجازی چیست؟ ایشان در ادامه اضافه کردند که اقتصاد سیاسی بدین معناست که سوال شود کسانی که در حوزهی تولید کار نمیکنند، به چه دلیلی حقوق دریافت میکنند؟
در ادامهی نشست، صلواتیان از مفهوم استعارههای سازمانی سخن گفت و بیان کرد که استعارهی سازمانی اکثر ما سازمان ماشینی است؛ به این معنی که دوست داریم دکمهای را فشار دهیم و همهی مشکلات صداوسیما را حل کنیم. همچنین مشکل اصلی سازمان صداوسیما در حال حاضر این است که مسئلهاش را تنها از منظر اقتصاد میبیند که آن را نیز فقط از جانب درآمدی مدنظر دارد.
او اظهار کرد که راهحل رفتن به عقب و نگاهکردن بهطور جامعتر است. در همهجای دنیا سازمانها فعالیتهای حاشیهای خود را برونسپاری میکنند؛ اما سازمان صداوسیما فعالیت اصلی خودش که تولید محتواست را برونسپاری کرده و فعالیتهای حاشیهای را خودش انجام میدهد.
صلواتیان در پایان پیشنهاد داد که برای حل شدن مشکل به همخوردن مسائل مالی صداوسیما باید از همهی ابعاد به آن نگاه کرد و رویکرد ماشینی به آن را تغییر داد.
در پایان پنل اول نشست تلویزیون، مهدی خوئی در بخش دوم سخنانش از تلویزیون بهعنوان یک بنگاه اقتصادی کالاییشده یاد کرد که درون این منطق اقتصاد سیاسی دست به سوژهسازی میزند و در این کار موفق است؛ چراکه فرم برنامهها همان فرمی است که در شبکههای غربی اجرا میشود.
او اشاره کرد که نمیتوان در یک فرم سلطه از محتوای رهاییبخش استفاده کرد و این امر منجر به ابتذال میشود؛ بر همین اساس است که برنامههای تلویزیون ما شبیه برنامههای منوتوست و حتی اخبار ما نیز تقلیدی از اتاق خبر منوتو محسوب میشود.
خوئی دربارهی برنامهی «عصر جدید» اظهار کرد که «عصر جدید» اینطور بازنمایی میکند که یک فرد معمولی میتواند با یک کشف جدید به یک انسان خارقالعاده تبدیل شود. این برنامه دست به حذف ساختاری زده و آن را پنهان میکند.
او با اشاره به جایگاه زنان در این برنامه بیان کرد که زنان در برنامهی عصر جدید حذف شدهاند. همچنین برخی قومیتها نیز در این برنامه حذف شدهاند.
خوئی معتقد است روایتی که این برنامه از موفقیت ارائه میدهد، فرقی با معنایی که در اینستاگرام و شبکهی منوتوست تفاوتی ندارد.
**گزارش پنل دوم**
نقدی بر رویکرد «اگر میخواهی بخواه و اگر نمیخواهی نخواه»
در ابتدای پنل دوم نیز کلیپی توسط انجمن علمی-دانشجویی ارتباطات دانشگاه تهران به نمایش درآمد.
مجری نشست با بیان این نکته که «عصر جدید» پرمخاطبترین برنامه استعدادیابیست و انجمن علمی-دانشجویی ارتباطات دانشگاه تهران اولین جلسهی نقد و بررسی آن را برگزار میکند، پنل دوم نشست را آغاز کرد.
اعظم راودراد و عبدالله بیچرانلو از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران به همراه احسان علیخانی، سیدبشیر حسینی و آریا عظیمینژاد مهمانان بخش دوم نشست بودند.
در ابتدا راودراد ضمن بیان این نکته که بیننده تلویزیون است، اظهار کرد که برای نقد منصفانهی تلویزیون باید آن را تماشا کرد و مخاطب آن بود؛ اما تماشا کردن بهمعنای موافقت مطلق با آن نیست.
یکی از نقدهای راودراد به سازمان صداوسیما رویکرد انعطافناپذیری تلویزیون در برابر مخاطب بدین شکل که «اگر میخواهی بخواه و اگر نمیخواهی نخواه» بود.
از نظر او این رویکرد پنج عنصر دارد: ابتدا گزارشهای یکطرفه که اعتماد مخاطب را از بین میبرد و سپس ظاهرگرایی دینی که موجب دینگریزی میشود. سلطهی غم و اندوه و فرار مخاطب، بازتاب گزینشی جامعه و تبدیلشدن تلویزیون به بنگاه اقتصادی نیز دیگر عناصر این رویکرد شمرده شدند. نتیجهی این رویکرد ریزش مخاطب بهسمت رسانههای دیگر است.
اعظم راودراد در پایان سخنانش افزود که این رویکرد ملزم به تغییر است؛ چراکه تلویزیون در انتقال پیامهای خود کماثر میشود.
قرار بوده است تلویزیون نظامی بهمثابه دانشگاه باشد نه سیرک!
در ادامه، عبدالله بیچرانلو ضمن دقیق خواندن عنوان «عصر جدید»، این برنامه را برنامهای موفق دانست؛ چراکه تلویزیون در دههی ۸۰ شکست خورده است و حالا در عصر سرگرمی موفق شده است.
او در ادامه بیان کرد که اگر بهجای مدیران تلویزیون بود از عوامل این برنامه تشکر میکرد؛ اما دانشگاه مکان تقدیر و تشکر نیست و از احسان علیخانی درخواست کرد تا جسارت شنیدن انتقادات را داشته باشد.
او تلویزیون جمهوری اسلامی ایران را زرد و بهاصطلاح «شتر، گاو، پلنگ» معرفی کرد؛ چراکه همزمان هم پروپاگانداست، هم سرگرمی و هم میخواهد آموزش بدهد. از نظر او احسان علیخانی در کنار افرادی مانند عادل فردوسیپور موفق هستند؛ اما اکثرشان بهمعنای دقیق، برنامهی تلویزیونی محسوب نمیشوند. تکلیف تلویزیون مشخص نیست که آیا نظامی بهسمت مردم است یا نظامی بهسمت تجاریسازی.
عبدالله بیچرانلو افزود که قرار بوده است تلویزیون نظامی بهمثابه دانشگاه باشد نه سیرک.
وی همچنین در توضیح زرد بودن تلویزیون، استفاده از سلبریتیها و ساخت برنامههای سلبریتیمحور را بیان کرد که نتیجهی یک یا دو دهه کجروی است.
این استاد دانشگاه تهران دربارهی برنامهی عصر جدید گفت: شعار دیدهشدن در برنامهی عصر جدید با مفهوم خردهسلبریتیسازی پیوند میخورد که در شبکههای اجتماعی نیز شاهد آن هستیم و هر کاری برای دیدهشدن صورت میگیرد. عطش دیدهشدن اینگونه به جامعه تزریق میشود: دیدهشدن؛ حتی بهازای کشتهشدن! در واقع این رویکرد به جامعه تزریق میشود که اگر دیده شوی وجود داری.
احسان علیخانی بهعنوان تهیهکنندهی برنامهی عصر جدید بیان کرد که برای بار سوم است که جهت نقد شدن به علوم اجتماعی میآید و با توجه به وجود محصولات فاقد ارزش نقد، بسیار خوشحال است که برنامهاش نقد میشود.
آریا عظیمینژاد نیز از حضور خود در برنامهی نقد و بررسی ابراز خوشحالی و بیان کرد تعجبی ندارد که دانشگاه این کار را انجام دهد؛ چراکه وظیفهاش است.
حمله بشیر حسینی به دانشگاه / دانشجوهای اخمالو!
سید بشیر حسینی بهعنوان یکی از داوران عصر جدید و هیئتعلمی دانشگاه صداوسیما سخنان خود را با ارائهی خاطراتش از دانشکدهی علوم اجتماعی آغاز کرد و پس از آن اظهار کرد که دانشجوهای دانشکدهی علوم اجتماعی، دانشجوهایی «اخمالو» هستند.
بشیر حسینی اینطور ادامه داد که دانشگاه تهران به جای مادربودن، نقش نامادری را ایفا میکند و پرستیژ علوم اجتماعی «اخم» است.
در حالی که اساتید حاضر در برنامه، نقدهایی درباره ساختار تلویزیون، برنامهسازی و عصر جدید کرده بودند، حسینی دانشگاه را بیخاصیت خواند و بیان کرد که دانشگاه کسر شأن خود میداند که وارد مسائل اجتماعی شود و همچنین معتقد بود که اساتید حرف جدی برای گفتن نداشتهاند.
او بدون توجه به سخنان مطرحشده توسط راودراد و بیچرانلو، ادامهی صحبتهای خود را به این موضوع اختصاص داد که انسان دانشگاهی باید مسائل جامعه را بفهمد و در دانشگاه بهدنبال پاسخ آن بگردد؛ اما دانشگاهیان صرفاً کلیگویی میکنند و با کتوشلوار حرفهای قلمبه میزنند! او ادامه داد که فضای چپ دانشگاه را میشناسند و نمیخواهند کلیگوییهایی که ویژگی دانشگاه نفتی است را بشنوند.
مجری برنامه در پاسخ به این حرف اظهار کرد که سازمان صداوسیما نیز نفتی است! وی همچنین بیان کرد که خودِ حضور برنامهی عصر جدید برای نقد و بررسی نشاندهندهی این است که دانشگاه بیمسئله نیست.
تلویزیون همدست سلبریتیهای بیسواد است
عبدالله بیچرانلو در پاسخ به صحبتهای سید بشیر حسینی اینگونه واکنش نشان داد: این دانشگاهی که میگویند بیخاصیت است، به ترویج عقلانیت کمک میکند. تلویزیون ۴۰ سال است که با پروپاگاندا مردم را اغوا میکند. تلویزیون از سواد رسانهای نام میبرد؛ اما خودش برخلاف آن عمل میکند؛ چراکه سواد رسانهای شمشیر دولبه است و اگر مردم به سواد رسانهای مسلح شوند، ابتدا نسبت به تلویزیون منتقد میشوند. خاصیت دانشگاه این است که تفکر نقادانه را ترویج میکند. من هم در کلاسهایم تفکر چپگرایانه را رد میکنم؛ اما در این دانشگاه با اغواگری تلویزیون مقابله میکنیم. تلویزیون همدست سلبریتیهای بیسوادی است که از رسوایی نان میخورند و در هر حوزهای اظهار نظر میکنند. برای مردم ایران چه فایدهای دارد که یک سلبریتی که با سلبریتی دیگری ازدواج کرده است چه میکنند؟ فسادهایی هستند که عریان نمیشوند؛ اما در برابر آنها، زندگی شخصی سلبریتیها برای مردم عریان میشود.
او اضافه کرد که تلویزیون سه دهه تلاش کرد تا مردم را به خود وابسته کند؛ اما با آمدن شبکههای اجتماعی، تلویزیون به سلبریتیها پناه برد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: بهطور خاص دربارهی عصر جدید گفتند که داوریهای این برنامه سلیقهای بوده و متوازن نیست. مردم با این حرفها آگاهی پیدا نمیکنند. ادعا میشود که این برنامه استعدادیابیست؛ اما افراد بااستعداد قدیمی روی صحنه آورده میشوند.
تماشای زیاد نشانهی رضایت نیست
پس از بیچرانلو، اعظم راودراد نیز در پاسخ به سیدبشیر حسینی اظهار کرد که تماشای زیاد نشانهی رضایت نیست. تواناییهایی که در شرکتکنندگان عصر جدید دیده میشود نیز بهخاطر این است که گوشهای از محدودیتهای حاکم بر صداوسیما برداشته میشود؛ در حالی که هنوز استعدادهای بیشمار دیگری وجود دارند که پشت پردهی محدودیت ایستادهاند. این فرصت را تلویزیون به شرکتکنندگان نمیدهد؛ بلکه مخاطب این کار را میکند.
اعظم راودراد نقاط ضعف برنامهی عصر جدید را اینگونه برشمرد: کپیبودن کامل برنامه، مشخصنبودن تعریف مفهوم استعداد در این برنامه و بیرونماندند استعدادهایی که در چهارچوب گفتمان تلویزیون قرار نمیگیرند. همچنین کپینبودن محتوا و پاسخ به نیاز مخاطب از منظر سرگرمی نیز نقاط قوت عصر جدید از منظر این استاد دانشگاه بود.
قبل از شروع پرسش و پاسخهای دانشجویی، علیخانی عنوان کرد که ما برنامهساز و مجری هستیم و نمیتوانیم برای سیاستهای کلان پاسخگو باشیم.