شاید تا حالا از این تصویرها ندیده باشید. اما
رزمندههای دفاع مقدس بارها این رو تجربه کرده اند.
کاربری با انتشار این تصویر نوشت: وقتی به ایستگاه راه آهن میرسیدی، با برگه مرخصی میتونستی بلیط بگیری
دو نوع بلیط داشتیم.
اونایی که جلوتر بودند و زودتر میرسیدند ایستگاه راه آهن و مسافر کم بود توی کوپههای ۶ نفره با صندلیهای کشویی جا میگرفتند و اونهای دیگه بلیط ایستاده بهشون میرسید.
بله بلیط ایستاده؟
قبل از خواب اونهایی که توی کوپهها بودند به بیرونیها تذکر میدادند که یه جوری بخوابید که شب اگر خواستیم برای قضای حاجت بریم لگدتون نکنیم.
- موقع خوابیدن وسط راهروهای قطار همه درازکش میشدند.
حالا سختیهای زمستون و تابستون رو هم بهش اضافه کنید.
بچهها با خنده به هم میگفتند: جای مادرامون خالیه. ببیند دردونه هاشون به چه روزی افتاده اند.
زمستونها تا میرسیدیم تهرون با اون سیستم گرمایش قطارهای زمان جنگ اکثر بچهها که عمده شون نوجوان و جوان بودند سرما میخوردند؛ و اون چند روزه مرخصی میبایستی اهل خونه بهشون آش و شلغم میدادند.
یادش بخیر
با همه سختی هاش شیرین بود.
پیروزیهای ما در جنگ ناشی از شهادتطلبی و فداکاری بود
اگر کشوری مورد تهدید قرار گرفت، برای اینکه هدف سیلی ماجراجویانهی امریکا و استکبار قرار نگیرد، باید چه کار کند؟ یک راه بیشتر ندارد و آن این است که وضع خود را طوری سازماندهی کند که دشمن یقین کند یا احتمال زیاد بدهد که اگر وارد شد، پیروز بیرون نخواهد آمد. این تنها راه جلوگیری از حملهی دشمن است. یعنی چهکار کند؟ وحدتش را حفظ کند؛ مردمش را راضی نگه دارد؛ وضع معیشت مردم را روبهراه کند و ارزشهایی را که موجب میشود مردم در مقابل متجاوز بایستند، تقویت کند. خرمشهر و فتح عملیات بیتالمقدّس و فتح عملیات فتحالمبین و فاو و بقیهی فتوحات بزرگ را رزمندگان ما به ضرب سلاح به دست نیاوردند - ما تا آخر جنگ از لحاظ سلاح، یک چندمِ عراق بودیم - به ضرب شهادتطلبی، فداکاری و مزد و عوض نخواستن از فداکاری به دست آوردند. اینها را باید در مردم تقویت کرد. ۱۳۸۲/۰۳/۰۳
بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت چهاردهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (ره)
دو اجر بزرگ شهدا و رزمندگان دفاع مقدس
خدای متعال دو اجر بزرگ به شهدا داد: یکی
شهادت - که متعلق به خود آنهاست - یکی هم نجات این کشور، حفظ آبروی ملت ایران و حفظ آبروی امام. مگر شوخی است؟ در دوران تسلط مادیگری در دنیا، یک مرد معنوی بلند میشود؛ یک ملت مؤمن و مخلص و پُرشور زیر پرچم او حرکت میکنند؛ میلیونها دل، میلیونها انسان و میلیونها اراده در هم تنیده میشوند و نظام جمهوری اسلامی را بهوجود میآوردند - که به تنهایی در مقابل دنیای استکبار ایستاده است - آنوقت دشمن حقیر و حکومت خودکامهی خونریزِ جلادی مثل حکومت بعثىِ صدام بیاید و امریکا و شوروی و اروپای آن روز و مرتجعان منطقه هم به او کمک کنند تا بر این نظام و این ملت و این کشور غلبه پیدا کند؛ مرزهای او را بشکند؛ خاکش را بگیرد و آبروی این ملت را بریزد؛ این چیز کمی بود؟ خدای متعال نگذاشت. دست نصرت خدا از آستین بچههای شما بیرون آمد و اسلام یاری شد. هزاران هزار نفر رفتند در جبههها جنگیدند؛ از جان مایه گذاشتند؛ از خواب و خوراک گذشتند؛ از گرمای روزهای سرد زمستان در کنار پدر و مادرشان گذشتند؛ از پای کولر و آب خنکِ یخچال در گرمای تابستان گذشتند؛ سختیها را به خودشان خریدند؛ عدهیی از آنها جانشان را دادند؛ عدهیی از آنها سلامتشان را دادند، که الان دارید میبینید و جلوی چشم ما هستند - این جانبازان عزیز - عدهیی در دست دشمن اسیر شدند. خدای متعال به این تلاشِ جانانه و مخلصانه برکت داد؛ «و اخری تحبّونها نصر من اللَّه و فتح قریب و بشّر المؤمنین»؛ خدا نصرت خودش را بر این ملت نازل کرد. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
بیانات در دیدار جمعی از
ایثارگران و خانوادههای شهدای استان کرمان