روز 13 جمادی الثانی به مناسبت سالروز وفات همسر با وفای امیرمومنان ، مادر 4 شهید دشت کربلا ، ام البنبن به عنوان روز بزرگداشت مادران و همسران شهدا نام گرفته است و به بهانه تجلیل از مربی و آموزگار بزرگ قهرمان ادب ، قمر منیر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام از مقام و منزلت صدها هزار همسر و مادر شهید که در تاریخ انقلاب با صبر و پایداری حماسه هایی ماندگار آفریدند، تجلیل می شود.
بررسی سیره امیرمومنان و زندگی سراسر عبرت ایشان که منجر به تربیت فرزندانی با کفایت و پر عظمت شد از سویی و نقش آفرینی همسران و مادران شجاع شهدا و ایثارگران از سوی دیگر، از جمله مطالب و مسائلی است که پرداختن به هر یک مجالی مستقل و مفصل می طلبد اما به هر حال ، در این مقال در اندازه عرض ادب و تکریم به موارد اندکی اشاره می گردد.
ام البنین ؛ بانویی که نیازی به افسانه سرایی ندارد
بر خلاف مطالب عمدتا کذبی که گاهی در قالب مرثیه به این بانوی بزرگ نسبت داده می شود، زندگانی این بانوی گرامی چنان سرشار از فرازهای پر نور وفاداری و رشادت و پایداری است که واقعا نیازی به برخی نسبت ها و نقل برخی مکالمات نامطلوب که سعی می کند از این بانوی بزرگ نقش یک نامادری مهربان برای فرزندان امیرمومنان را بازنمایی می کند، نیست.
فاطمه کلابیه یا ام البنین (سلام الله علیها) اولین همسر امام اول شیعیان بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) نبود و 13 یا 14 سال بعد از شهادت بانوی بزرگ اسلام به خانه امیرالمومنین (ع) آمدند و هیچ گاه متکفل نگهداری کودکان آن حضرت از دختر پیامبر نبود. اما جریان ازدواج ایشان و درخواست امیرالمومنین از برادرش عقیل برای انتخاب همسری که بتواند صفات نیکوی رشادت و دلاوری را با وراثت به صفات نیکوی شاه ولایت پیوند بزند، عبرتی مهم برای شناسایی ارزش ها و اصالت هایی است که باید در ازدواج به آن توجه داشت.
در عمل هم ثمره این پیوند برای امام ، فرزندانی بود که پس از نسل پیامبر بهترین کارنامه را از علم و تقوا و شجاعت و ولایت مداری و رشادت وشهادت از خود به جای گذاشتند.
ام البنبن در کنار همه رشادت ها و دلاوری ، فرزندان خود را در نهایت ادب نسبت به پدر و برادران بزرگتر به بار آورد و در کنار تجربه های تلخی مانند فرزندان یعقوب که به ولایت برادر خود حسادت ورزیدند و در کنار برخی برادران حسنین علیهما سلام که تبعیت و ولایت پذیری شان کامل نبود، فرزندان ام البنین کسانی بودند که در ولایت امام زمان خود ذوب شدند و هیچگاه به مناسبت هم نسب بودن با ائمه از نقش یک شیعه واقعی برای امامان زمان خود تخطی ننمودند.
رشادت های عاشورایی عباس و برادرانش - که درود خدا بر آنان باد - تنها شمه ای از حیات 35 ساله ام البنبن و فرزندانش در کنار امامان بود. که در آن از حق نه به عنوان یک انتساب خونی بلکه به عنوان یک عقیده دفاع شد.
ایشان بعد از عاشورا نیز که محدودیت های خانواده امام حسین (ع) اجازه هرگونه فعالیت را از امام سجاد و حضرت زینب علیهما سلام در مدینه را گرفته بود ،پرچم یاد شهیدان را به تنهایی بر دوش گرفت و تا زنده بود اجازه نداد داغ حسین در شهر پیامبر به فراموشی کشیده شود.
ام البنین نه تنها گفتگو درباره ی شهدا را فراموش نکرد ، بلکه به عنوان آن که تاریخ بداند، که سوگ وی یک مساله صرفا عاطفی نیست ، به مردم گفت:
…أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین
پسرانم و هر که زیر آسمان است همگی به فدای اباعبدالله الحسین
فدای سر امام
عظمت حماسه ای که ام البنبن در عاشورا و غیر آن آفرید، در دوران انقلاب اسلامی شکل واقعی و عینی به خود یافت. بر خلاف آن هایی که سعی می کنند با بوق های رسانه ای خود این گونه القا کند ، که شهدا فدایی ناآگاهی خود و خانواده هایشان از هدف شان هستند ، خانواده شهدا و مادران و همسران آنها به حق نشان داندند که ام البنین بودن و بصیرت داشتن افسانه نیست.
گذری به آمار مادرانی که بیش از یک شهید را به قول خودشان فدای اسلام و ایران و امام کردند؛ شگفت آورترین پدیده ای است که در تاریخ قرن حاضر باید به آن اشاره کرد.
دو مادری که 9 فرزند خود را به مشهد عشق فرستادند. یک مادری که 8 و 8 و 6 فرزند خود به شهادتگاه فرستادند، 21 مادر که 5 فرزند برای خدا دادند.
82 مادری که 4 پسر خود را به لباس شهادت داماد کردند، 631 مادری که سه شهید دادند و حدود 8200 مادری که دو جگر گوشه تقدیم ایران و اسلام عزیز کردند، حماسه را از یک اتفاق به یک رویه تبدیل نمودند.
بی جا نیست که در سالهای پس از جنگ مهمترین پیکان تهاجم دشمن روی بانوان و زنان ایرانی متمرکز شده ، زیرا ملت یک حدود ده هزار بانوی از جان گذشته دارد که فرزندان متعدد به میدان می فرستد و حتی با فقدان یکی از فرزندان، از راه خود پشیمان نمی شود، شکست پذیر و ذلت پذیر نیست.
اینها البته غیر صدها هزار مادر و همسر شهید است که تمام هستی خود یعنی تک فرزند و یا شریک و سرپرست زندگی شان را به نبرد فرستاندند و پرچم انقلاب به دوش صبر آنهاست و نه به دست سیاسی کاران.
انقلاب ما شناسنامه اش حتی بیش از خون شهدا به نفس سوزان این مادران و همسران و همسرایان آوای شهادت ، حیات دارد و تا زمانی که این اراده هست ، ایران و انقلاب هست و می ماند.