کمی بعد درباره شرایط حاکم بر آنطرف خط تلفن میگوید: «همین الان دارند روی جنازهای خاک میریزند و من این طرف ایستادهام و با شما حرف میزنم. لطفا چند دقیقه بعد زنگ بزنید». سخنش را قطع میکند و میگوید که باید برای بجا آوردن نماز میت برود. او روحانی داوطلب در قائمشهر است که به بیماران و خانواده فوتشدگان کرونایی خدمت میکند و بتازگی خبرگزاری آسوشیتدپرس، یک گزارش تصویری از او و فعالیتهای روزانهاش منتشر کرده است.
نکته جالب اما اشتباه این خبرگزاری در انتشار نام این روحانی است که «علی کریمی» بیان شده بود. زمانیکه شماره تماس «علی کریمی» روحانی داوطلب در کمکرسانی به غسل و تدفین مبتلایان به کرونا را از امور فرهنگی شهرداری قائمشهر خواستم، متوجه شدم در انتشار اسم او اشتباهی رخ داده و این نام متعلق به روحانی قائمشهری نیست. علی رحیمی روحانی عملگرایی است که با وجدان و شهامت، آستین همت بالا زده و با کار بزرگ و ارزشمندش، توجهها را به خودش جلب کرده است.
به سراغ او رفتیم تا بیشتر برای ما درباره کارش، شرایط خانوادههای فوتشدگان کرونایی و ... بگوید.
این گزارش تصویری در جهان مورد توجه قرار گرفت
از این استاد حوزه و دانشگاه شهرستان قائمشهر عکسهایی در فضای مجازی منتشر شده که بخشی از گزارش تصویری آسوشیتدپرس است.
او در توضیح این موضوع میگوید: «نماینده آسوشیتدپرس با حکم وزارت ارشاد برای تهیه گزارش به روستاهایی آمد که در آن مشغول بودیم که البته اسم من را اشتباه درج کرد. در قائمشهر روحانیای به نام علی کریمی نداریم. جالب بود که پس از انتشار این گزارش خبر کار ما به کل دنیا مخابره شد و مورد توجه قرار گرفت. چند تن از اقوام و دوستانم از انگلیس با من تماس گرفتند و گفتند عکس شما را حین تدفین افراد کرونایی دیدهایم. ظاهرا کار ما در خارج از کشور خیلی بیشتر دیده شد و در داخل خیلی مورد توجه قرار نگرفت. شما هم جزء اندک روزنامهها و خبرگزاریهای داخلی هستید که به این خبر توجه کردید.»
او ادامه میدهد: «تدفین بیماران کرونایی در کشورهای خارجی خیلی نمود داشت. آنها باور نمیکردند که ما بیماران کرونایی را با احترام داخل قبر میگذاریم و کلیه مناسک و تشریفات مربوط را بجا میآوریم. برایشان باورکردنی نبود چون در خارج از کشور مراسم خاصی برای اموات مبتلا به کرونا برگزار نمیشود و به صورت دستهجمعی در قبر قرار میگیرند اما ما مثل اموات دیگر با احترام غسلشان میدهیم، برایشان نماز میخوانیم و آنها را در منزلگاه ابدیشان قرار میدهیم.»
کار ما از ۱۰ اسفند سال پیش شروع شد
حجتالاسلام رحیمی سرپرست گروه هشتنفره متشکل از زنان و مردان طلبه و بسیجی است که خدماتشان سه شهرستان قائمشهر، کیاخدا و سوادکوهشمالی را پوشش میدهد.
در این گروه، چهار نفر از خانمها وظیفه غسل متوفیهای زن و آقایان گروه وظیفه دفن و بجا آوردن باقی مراسم را بر عهده دارند. این روحانی قائمشهری نکاتی را به این توضیح اضافه میکند و میگوید: «همه اعضای گروه ما در هر لحظهای و همیشه پای کار ماندند. هر روز مرکز بهداشت اسامی فوتشدگان کرونایی را به ما میدهد و بعد از هماهنگی با بیمارستان کار را شروع میکنیم. ما از تاریخ ۱۰ اسفند سال گذشته حدود ۵۰۸ نفر را به خاک سپردیم.
همه افراد گروه با پوشش مناسب و کامل و رعایت تمامی پروتکلهای بهداشتی، کار تغسیل و تکفین را انجام میدهند و تا امروز به لطف الهی هیچکدام از اعضای گروه ما به کرونا مبتلا نشدهاند. ما بعد از فوت فرد، جنازه را تحویل میگیریم، غسل میدهیم، کفن میکنیم و نماز میت بجا میآوریم. همیشه هم وظایف را تقسیم میکنیم و اگر لازم باشد، از چند نفر دیگر هم استفاده میکنیم. البته هر زمان کمک میخواستیم، دوستان همراه ما بودند و این کار نیک یک لحظه هم روی زمین نماند.»
او در توضیح واکنش و بازخوردهای مردم به خصوص خانواده فوتشدگان کرونایی به این اقدام میگوید: «جمع کثیری از مردم قدردان کار ما بودند و با تشکرهایشان ما را شرمنده محبت خود کردند.»
از حجتالاسلام رحیمی میپرسم از ارتباط مستقیم با افراد مبتلا به بیماری ترسناکی که از شدت درماندگی جان برخی از بیماران را به لب میرساند، نمیترسد؟ که میگوید: «در هر صورت ترس وجود دارد و نمیتوان منکر این قضیه شد. این کار مثل رفتن روی مین در زمان دفاع مقدس است اما باید رفت تا معبر باز شود. زمانی که مقام معظم رهبری فرمودند این اموات باید مانند سایرین غسل داده و دفن شوند، ما به میدان آمدیم و به حکم آقا جامه عمل پوشاندیم و من در کل این مدت حتی لحظهای در چشمان بچهها ترس یا تردید ندیدم. در ضمن وقتی با ترس وارد قبر میشوید تا خانواده متوفی برای یک لحظه احساس آرامش کنند، به ارزشمند بودن این کار پی میبرید.»
«قبرها برای بیماران کرونایی یک طبقهاند ولی ۲ متر و خردهای عمق دارند. مراحل تدفین یک بیمار کرونایی به این شکل است که ابتدا روی کفن آهکپاشی میکنیم، سپس وارد قبر میشویم و جنازه را که با طناب به داخل قبر میفرستند، تحویل میگیریم. سپس تلقین میخوانیم، لحد را میگذاریم و در نهایت خاک و دوباره روی آن آهک میریزیم.»
او با این مقدمه ادامه میدهد: «اینکه باید روی جنازه در چند مرحله آهک بپاشیم، باعث ناراحتی خانوادههای فوتشدگان میشود. همچنین گاهی بهعلت زیاد بودن عمق قبرها ناچاریم با طناب جنازه را بفرستیم پایین که باز هم موجب رنجش خاطر بعضی از خانوادهها میشود که در برابر این عمل از خود واکنش نشان میدهند اما ما در طول انجام کار، آرامش و خونسردی خود را حفظ میکنیم. بعضیها داد و بیداد راه میاندازند و ناسزا میگویند اما من، بچهها را با وجود تمام خستگیشان به سکوت دعوت میکنم و میگویم که شما چیزی نگویید، آنها عزیز از دست دادهاند و ناراحتند، مراعات کنید. گاهی حتی به ما و لباسمان توهین میکنند اما صبوری میکنیم. بیشتر اینها زمانیکه دفن را تمام میکنیم، میآیند و از ما عذرخواهی میکنند.»
حجتالاسلام رحیمی درباره هدفش از این کار هم میگوید: «بعد از اظهارات غلط بعضی افراد مبنی بر اینکه روحانیون در شرایط کرونا برای کمکرسانی به مردم همکاری و مشارکت ندارند، این تصمیم را گرفتم که حاوی این پیام کوبنده است که «روحانیون در کنار مردم هستند». روحانیون مخلص مردم هستند، درد مردم را میفهمند و برای تسکین و مداوای این درد هر آنچه از دستشان بربیاید انجام میدهند.
خاطرم هست یکی از روحانیون در کمک به سیلزدگان آققلا، یک پیرمرد اهل سنت را روی دوشش حمل کرد. مردم وقتی یک روحانی دلداده را در بطن جامعه و کنار مردم در حال خدمترسانی در شرایط جانفرسا میبینند، قطعا خوشحال میشوند و این کار تاثیرات بسیار مثبتی بر روان مردم جامعه خواهد داشت. نتیجه این کار خیر از نظر خودم همین است که هر چند در بطن کرونا هستم اما تاکنون مبتلا نشدهام و شب که به خانه میروم، احساس آرامش میکنم چون وظیفهای را که خداوند به من محول کرده است، درست انجام میدهم.»
بیشتر بخوانید:
او که روزانه با چندین میت سر و کار دارد، درباره حس و حالش به خاطر دیدن و دنبالکردن پایان زندگی آدمهای مختلف میگوید: «ارتباط من با این اموات باعث شده هر لحظه پایان زندگی خودم را از نزدیک و به چشم ببینم. این پایان در انتظار همه ماست بنابراین باید در حد توانمان فقط به فکر خدمت به مردم باشیم.»
علی رحیمی درباره عکسالعمل خانواده، اطرافیان، آشنایان و ... به این حرکت انساندوستانه میگوید: «جامعه روحانیون از اینکه گروهی به نمایندگی از آنها مسئولیت کارِ رویزمینمانده را بر عهده گرفتهاند و برای روحانیت آبرو خریدهاند، خوشحال و راضی بودند و بارها این مسئله را به گوش من رساندند.
در مجموع کسی نبود که من را از انجام این کار منع کند اما بسیاری از آشنایان، من را نصیحت میکردند و مرتب هشدار میدادند که خطرناک است و من در معرض مستقیم ابتلا به کرونا هستم. اقوام و خانوادهام هم اوایل میترسیدند اما کمکم قانعشان کردم که این کار حکم الهی است و ما وظیفه بجا آوردنش را داریم. هر کجا خطر هست برای رفاه و راحتی مردم، روحانیون باید پیشقدم شوند.
اگر اتفاقی هم بیفتد نوعی شهادت تلقی میشود و روحانیون باید به نمایندگی از مردم پرچمدار این کار باشند. با وجود اینکه بسیار مراعات میکنیم و هر چند روز یکبار تست میدهیم تا اگر مشکلی داشتیم جلویش را بگیریم اما بعضی اقوام از ما فاصله میگیرند و میترسند که انصافا هم حق دارند. البته من و دوستانم، به سختگیرانهترین حالت ممکن پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکنیم.»
او درباره دردسرهای انجام این کار میگوید: «به جز استرس احتمال ابتلا به کرونا و ...، بعضی خانوادهها هستند که پروتکلهای بهداشتی را بدرستی رعایت نمیکنند و در برابر انجام آن مقاومت میکنند. البته ما به آنها حق میدهیم؛ تعداد زیادی میخواهند عزیزشان را برای آخرین بار در آغوش بکشند یا صورتش را ببینند که به خاطر ایرادهای وزارت بهداشت ما در نهایت صبوری این مشکلات را مدیریت و حل میکنیم. همه ما این روزها به خاطر این بیماری حسهای متفاوتی را تجربه کردهایم، از نزدیکترین افراد زندگیمان دور شدهایم، فاصله گرفتهایم و نمیتوانیم در آغوششان بکشیم.
به عنوان یک خاطره باید بگویم، مادری را داشتیم تلقین میکردیم، پسرش بیرون ایستاده بود و از کرونا خیلی میترسید و باور نمیکرد که من تمام آداب تلقین را رعایت میکنم. به او گفتم یک یاالله بگو و بیا از نزدیکتر ببین که چه کار میکنم. وقتی دید، گفت واقعا کار شما تحسینبرانگیز است و خیلی تشکر کرد. عمده مردم وقتی این فضا را میبینند که کنارشان هستیم و در این غم با عزیزشان مثل جنازه معمولی رفتار میکنیم، خوشحال میشوند و اظهار محبت میکنند.
همه ما میدانیم که افراد زمان بیماری و داغدیدن، حرفهایی از روی عصبانیت میزنند. گاهی خانواده داغدار از خود رفتارهای تند و زنندهای نشان میدهند که ناشی از فشارهای اقتصادی و اجتماعی شیوع بیماری کروناست و ما ناراحت نمیشویم. همینطور چون فرد متوفی زمانی را در بیمارستان و قرنطینه گذرانده، بستگان مدت زیادی است که او را ندیدهاند و دلتنگش هستند ولی ما برای حفظ سلامتی خودشان و در پاسخ به اصرارهای مکرر برای نزدیکشدن به متوفی، عذرخواهی میکنیم. ما مدارا میکنیم و تا این حد با آنها کنار میآییم که از دور روی صورت متوفی را باز میکنیم تا صورت عزیزشان را برای آخرین بار ببینند.»
او درباره اینکه آیا از این کار خسته شده یا نه، میگوید: «من این مسئله را یک نوع تکلیف برای خودم میدانم که باید آن را انجام دهم بنابراین و در صورتی که اتفاق خاصی پیش نیاید، با افتخار و تا انتها این کار را ادامه خواهم داد. من لطف و کمک پروردگار را در لحظه لحظه این کار میبینم چون واقعا کار سختی است، بعضی لحظات مجبوریم به صورتمان دست بزنیم، به خاطر عرق زیاد به خصوص گرمای هوا و ... اما خداوند توان مدیریت این شرایط را به ما عطا کرده است. امیدوارم بتوانم با قدرت در این مسیر به مردم شهرم خدمت کنم تا دعای خیر آنها در دنیا و آخرت، دستگیر من و خانوادهام شود.» /روزنامه «خراسان»