زیبای سوخته چه تعبیر درستی است از قربانی اسیدپاشی که در یک آن، فارغ از دردی که بر او بار میشود، باید با زیبایی خود تا همیشه خداحافظی کند. آیا نتیجه این حادثه فقط آسیب جسمی است؟!
اسیدپاشی به عنوان شدیدترین نوع خشونت علیه تمامیت جسمانی افراد، به جز صدمه عمیق ظاهری که جزءلاینفک یک خشونت جسمی است، صدمات جبرانناپذیر روحی و روانی را برای قربانی به همراه دارد. مضاف بر آن از لحاظ امنیتی نیز با رعب و وحشتی که در میان مردم ایجاد میکند، بر جامعه اثر منفی میگذارد. قربانی این نوع جنایت قریب به اتفاق زنان هستند و هدف جانی این است که با ستاندن زیبایی و جذابیت چهره آن زن به اغنای روحی برسد و انتقام خود را گرفته باشد. چه بسا میتوان اسیدپاشی را از دو منظر خشونت خانگی و جرائم سازمانیافته تعریف کرد. در نوع اول افراد بنا به دلایلی، چون انتقام، شکست عشقی، اختلاف خانوادگی یا حسادت به این سلاح شیطانی متوسل میشوند. در این نوع اغلب قربانی و جانی یکدیگر را میشناسند و بنا به وجود اختلافی یا دشمنی به این روش متوسل میشوند. در نوع دوم، گروهی متشکل از سه نفر یا بیشتر به منظور بر هم زدم امنیت جامعه یا اهداف خاص گروهی که میتواند سیاسی و... نیز باشد از این وسیله برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه استفاده میکنند.
نکته اینجاست که در هر دو نوع چه به عنوان یک خشونت خانگی و چه به عنوان جرائم سازمانیافته، اسیدی که نباید در دست عامه باشد و خرید و فروش نشود قابل دسترس بوده و برای مقاصد سوء مورد استفاده قرار میگیرد و جامعه زیبا را به زیبایان سوخته مبدل میسازد.
پدیدههای جنایی همچون اسیدپاشی بیش از آنکه از منظر داخلی تحلیل شوند باید به طور تطبیقی به آن نگریست چراکه در دهکده جهانی تمامی پدیدههای اجتماعی اعم از سازنده یا مجرمانه از طریق فضای رسانهای و مجازی در معرض دید عموم قرار میگیرد و میتواند با انتقال فرهنگ نادرست به کشور دیگر موجب بروز خشونتهای بیشتر گردد.
اسیدپاشی برخلاف آنکه به نظر میرسد در ایران آمار بالایی را به خود اختصاص میدهد، اما مبدأ بروز آن در اروپا و امریکا بوده است یا همچنین در کشور ایتالیا که به علت فرهنگ خشونت علیه زنانی که در خود پذیرفته است، آمار زیادی را برای توسل به اسید به خود اختصاص داده است. بنابراین استفاده از اسید به عنوان یک سلاح در میان تمامی دول متأسفانه آمارهایی را به خود اختصاص داده است که نشاندهنده جهانی بودن این پدیده جنایی است و علاوه بر تدابیر داخلی در قوانین، باید نگاه بینالمللی به آن داشت و با وضع اصول لازمالاجرای بین دولی به مبارزه با این پدیده ایستاد.
در ایران در سال ۱۳۳۷ پس از بروز یک فقره اسیدپاشی ماده واحدهای برای مقابله با اسیدپاشی تصویب شد که به موجب آن اگر پاشیدن اسید موجب مرگ شود «اعدام»، اگر موجب مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس شود «حبس ابد»، اگر موجب نقصان یا از کارافتادن عضوی شود «حبس ۲ تا ۱۰ سال» و اگر موجب صدمات دیگر گردد دو تا پنج سال است و شروع به آن نیز حبس دو تا پنج سال به همراه دارد. در مقام تفصیل این ماده وفق ماده ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی است. همانگونه که پیداست، در ابتدا مجنیعلیه حق قصاص دارد زیرا این نوع جنایت علیه جسم فرد است و اگر قصاص به هر نحو ممکن نشود یا مجنیعلیه گذشت کند از باب امنیت جامعه و واکنش عمومی به دو تا پنج سال حبس محکوم شده و قربانی نیز حق درخواست دیه را دارد و به تبع آن با عدم پرداخت دیه نیز مجازات حبس بر وی بار میگردد.
*کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرمشناسی/مبینا صدیقی