۰۲ مهر ۱۳۹۸ - ۲۰:۴۲

دست‌نوشته تکان‌دهنده شهید بمباران شیمیایی

دست‌نوشته تکان‌دهنده شهید بمباران شیمیایی
شهید نعمت‌الله ملیحی، هنگام بمباران شیمیایی ماسکش را به یکی از رزمنده‌ها داد و خودش شیمیایی شد.
کد خبر: ۹۶۷۲
تعداد نظرات: ۵ نظر
شهید «نعمت‌الله ملیحی» از شهدای گردان حمزه سیدالشهدا (ع) لشکر ویژه ۲۵ کربلا؛ روز هشتم عملیات والفجر ۸ بر اثر حمله شیمیایی دشمن بعثی مصدوم شد و هشت روز بعد در ۶ اسفند ۱۳۶۴ در بیمارستان به شهادت رسید.
 
دست نوشته شهید نعمت الله ملیحی

«عمو فردوس» (فردوس حاجیان) از این جانباز شیمیایی که با لب تشنه به شهادت رسید روایت می‌کند:

در کنار نهر بودم که یکی از راکت‌ها در ۵ متری‌ام منفجر شد و ۲ - ۳ متر مرا آن طرف‌تر پرت کرد، در عالم مرگ و زندگی شنیدم یکی داد می‌زند «شیمیایی، شیمیایی» دوست بهیارم (رجبعلی خداشناس) به کمکم آمد و به صورتم ماسک زد...

وقتی به بیمارستان امام خمینی منتقل شدم و هنوز روی تختم جا خوش نکرده بودم که یک صدای گرفته‌ای به من گفت: «خوش اومدی عمو فردوس...، بازم برامون می‌خونی؟» برگشتم، نعمت بود... به او گفتم: «چی شده نعمت، تو که همیشه می‌گفتی با خدا باش» با صدای گرفته می‌گفت: «من همشو خوردم» گاز شیمیایی را می‌گفت. حالتی شده بود که در عمل دم نایژک‌های ریه تاول می‌زد و در بازدم تاول‌ها پاره می‌شد.
 
همه در حال رفتن بودند، مالک از روی تخت بلند شد، از آن دور داد می‌زد: «فرمانده، فرمانده قایقم را زدند.» او که فقط آبریزش چشم و بینی داشت، همان شب شهید شد و اسفند هم همین طور. نوبت نعمت رسیده بود. دکتر که گوشی را از پشتش برداشت. آهی کشید و گفت: «نعمت هم بیش از ۴۸ ساعت دیگه زنده نمی‌مونه» نعمت نامزد داشت.

آن شب دو خواهر و برادرش هم بودند. به نامزدش که شهرستانی بود، گفت: «چرا با دمپایی اومدی؟ چرا جوراب نپوشیدی؟» هنوز روی مسائل شرعی دقت داشت. نعمت این اواخر برای نوشتن کاغذ خواست و نوشت: «آب!» پرستار گفت: «دکتر ممنوع کرده.» نوشت: «جگرم سوخت.». وقتی بمباران شیمیایی شد ماسکش را به یکی از رزمنده‌ها داده بود! دم دمای شهادت باز کاغذ خواست دو بیت شعر از عشقش به امام نوشت و شهید شد آن کاغذ نوشته‌ها الآن دست مادر نعمت است. نعمت درک درستی از رفتن داشت، وقت رفتن به مرگ لبخند می‌زد؛ مادر قهرمانش گفته بود: «او را با لباس دامادی‌اش دفن کنند.» پس از رفتن نعمت شعری از وجودم جوشید:

آنان که چراغ جستجو داشته‌اند
از سوز فراق گفتگو داشته‌اند
پرورده دامان شقایق بودند.
چون لاله ز داغ آبرو داشته‌اند

بیشتر بخوانید:

منبع: خبرگزاری صدا وسیما / مهر
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
مصطفی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۳ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۳
باسلام
هر چه داریم از برکت این شهدا داریم ،خدایا ما را مدیون خون شهدا نمیران
کمیل
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۳
بمیرم برات..
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۳
الله اکبر
شهیدان زنده اند الله اکبر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۳
عزيز دلاورم از نبود گلهاي بهشتي مثل شما جگر من هم خون و هم آتش گرفته!
با اين دردها چه كنم! زندگي حق تو بود اين سرو چمان من!
تو رفتي و حريق نبودت در جان من افتاده!
چه كنم با اين درد............
چه كنم با اين غم.........
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۶
خدارحمتشان کند
گزارش خطا
تازه ها