در آستانه تابستان و گرمتر شدن هوا شاهد آغاز موج تازهای از مسافرت افراد به اقصی نقاط کشور به ویژه مناطق خوش آب و هوا و شمالی هستیم. بدون شک قدم زدن در کنار ساحل دریا، پیاده روی در میانه جنگلی انبوه و سرسبز یا کوهپیمایی در خنکای منطقهای کوهستانی هوش از سر هر
گردشگری میبرد. این میان تجربه ثابت کرده است که هرچه مقصد گردشگری خاصتر و بکرتر باشد، موفقیت تورها در جذب گردشگر بالاتر است. بدون شک نگاهی به شبکههای اجتماعی تورهای گردشگری و تماشای عکس و فیلمهای حرفهای شان از مناطق مقصد، گواه این ادعا خواهد بود.
اما سوال اینجا است که چند نفر از گردشگران با هدف شناخت طبیعت و گره زدن روحشان به روح طبیعت عازم مناطق گردشگری میشوند؟ چند تور طبیعت گردی به صورت تخصصی و حرفهای و با شناخت مناطق گردشگری و
طبیعت گردی، گونههای گیاهی و جانوری و استفاده درست از دامان طبیعت اقدام به راه اندازی تور میکنند؟ چند تور گردشگری از فعالان حوزه گردشگری و طبیعت گردی دعوت کرده تا افراد را با مقاصد هدف آشنا کنند؟
به نظر میرسد در دست داشتن یک مجوزگردشگری از وزارت مربوطه، هماهنگی با یک اتوبوس وی آی پی و ارائه چند وعده غذایی درست و درمان و شب نشینی دور آتش و کباب بازی برای راه اندازی یک تور گردشگری و طبیعت گردی کافی باشد. در این میان برخی از تورها هم برای اینکه هیجان کار را بالا ببرند اقدام به راهاندازی گروههای آفرودی کردهاند تا با سر و شکلی متفاوت خود را از دیگر رقبای شان متمایز کنند.
البته برخی از گروههای گردشگری و طبیعت گرد هم هستند که با آگاهی کامل به مقاصد گردشگری و آشنایی افراد با زیست بوم منطقه اقدام به طبیعت گردی میکنند تا در کنار ایجاد فضایی شاد و فرح بخش، گردشگران را با حساسیت مناطق گردشگری و اهمیت حفظ طبیعت آشنا کرده و از طرفی آنها را با طبیعت آشتی دهند. این درحالی است که ماحصل گردشگری آنها در طبیعت با اتفاقی زیبا رقم میخورد. مثل جمعآوری زباله از دل طبیعت که میتواند تبدیل به فرهنگ در میان گردشگران شود.
در واقع این مقدمه چینی به این معنا نیست که دور مقاصد گردشگری و طبیعت گردی را خط قرمز بکشیم. منظور این است که تورها باید با آگاهی به مقاصد گردشگری، نحوه درست طبیعت گردی و گذراندن آموزشهای تخصصی در این زمینه، شناخت منطقه و جلوگیری از هرگونه آسیب و ضرری به طبیعت اقدام به
گشت و گذار در این مناطق و لذت بردن از طبیعت کنند.
طبیعتگردی تیغ دو لبه است
«طبیعت گردی یا گردشگری در طبیعت به عنوان یکی از نیازهای انسان میتواند مشابه یک تیغ دو لبه عمل کند». حنیف رضا گلزار فعال محیط زیست با بیان این جملات ادامه میدهد: «از یک سو ورود انسان به طبیعت میتواند مقدمهای برای شناخت بیشتر از اجزای طبیعت و در نتیجه ایجاد مسئولیت بیشتر در افراد برای حفظ و حراست از طبیعت را زمینه سازی کند و از طرف دیگر میتواند موجب آسیب به اجزا و ارکان طبیعت شود».
اما آن چیزی که در سالهای گذشته در کشور تحت عنوان «گردشگری» رایج شده تصوری اشتباهی را ایجاد کرده است. «برای مثال عدهای تصور میکنند این بخش پتانسیل این را دارد که به راحتی قابل جایگزین شدن با درآمدهای نفتی شود و بخشی از اشتغال زایی کشور را به دوش بکشد، اما این در حالی است عدم حرفهای بودن تورها موجب آسیب زدن به میراث طبیعی و تاریخی کشورمان شده است».
به گفته این فعال محیط زیست متاسفانه در این بخش هم، صرفا با سردادن شعار و سطحی نگری مساله را پیش برده ایم بدون آنکه برنامه مشخص یا سرمایه گذاری لازم را در این زمینه انجام داده باشیم. «اگر نگاهی به بخش گردشگری تاریخی و باستانی بیندازیم و بررسی کنیم به راحتی خواهیم دید که وضعیت به چگونه است. این در حالی است که گردشگران خارجی به دلایل مختلف چند سالی است که کمتر وارد کشور میشود، بنابراین بخش عمدهای از بازدیدهای انجام شده از سایت موزهها و محوطههای تاریخی باستانی کشور به اصطلاح به "گردشگر داخلی" آن هم هم به رها شدهترین وجه ممکن اختصاص یافته است».
لطفا این مدل طبیعتگردی را تعطیل کنید!
گلزار با اشاره به تجربه شخصی خود در حال بازدید از تالار اصلی کاخ عالی قاپو گفت: «حین بازدید متوجه شدم پدری کودک خود را با دوچرخه وارد محوطه کرده تا در آن مجموعه تاریخی دوچرخه سواری کند. آن هم بدون هیچ محدودیت و ممانعتی. حتی ماموری که بلیت پنج هزار تومانی را به آن پدر فروخته بود هم از ورود دوچرخه به مجموعه تاریخی عالی قاپو جلوگیری نکرد. خاطرم هست همان تعداد اندک گردشگر خارجی که در این محوطه تاریخی حضور داشتند آنچنان با تعجب و افسوس نظاره گر این صحنه بودند و از این فضاحت فرهنگی عکس میگرفتند که انسان احساس حقارت و سرشکستگی میکرد».
این فعال محیط زیست ادامه میدهد: یا در پنج روزی که از بناهای تاریخی اصفهان بازدید داشتم جز درمرحله خرید بلیت در هیچ جای دیگری حتی یک مامور وزارت میراث فرهنگی را ندیدم، راهنما که دیگر جای خود را دارد. بی شک این وضعیتی که از شرایط نگهداری ابنیه تاریخی اصفهان دیدم قابل تعمیم به کل کشور است. این وضعیت گردشگری تاریخی ما است و شما ببینید بخش گردشگری طبیعی چقدر وضعیت اسف بارتری دارد؟ با یک بررسی میشود به راحتی متوجه شد که چند تور یا گروه به صورت تخصص در حوزه گردشگری در ایران فعالیت دارند؟ اغلب این گروهها هیچ آموزشی ندیده و نظارتی هم در این بخش وجود ندارد».
تورهایی که فقط به فکر سود خود هستند
با نگاهی اجمالی میتوان بهای نتیجه رسید که تورها صرفا بلیط میفروشند و عدهای را تحت عنوان گردشگر وارد مناطق طبیعی میکنند. این درحالی است که عرصههای طبیعی هم در کشور رها شده و سامان متولی چندان نظارتی روی این بخش ندارد.
این فعال محیط زیست با بیان خاطرهای دیگر از جنگل ابر ادامه داد: یادم هست چند سال پیش که "جنگل ابر" تازه شناخته شده بود، در روزهای تعطیلی تابستان میزبان بیش از پنج هزار نفر گردشگر تنها از تهران بود. همین تعداد هم از شهرهای اطراف به جنگل ابر سرازیر میشدند. وضعیت به گونهای شد که در روستای ابر و روستاهای اطراف حتی نان برای خوردن مردم پیدا نمیشد. خوب من نمیدانم آیا میشود اسم این اتفاق را گردشگری گذاشت؟».
حنیف رضا گلزار ادامه میدهد: «این بیشتر هجوم و حمله به طبیعت است. شما ببینید این جمعیت ده هزار نفری که به جنگل تازه بیدار شده از خواب زمستانی یورش برده اند چقدر پاکوب ایجاد میکنند و چقدر پوشش گیاهی نورسته را زیر پا له میکنند. ببینید چقدر برای دم کردن چای و گرم کردن غذا باید آتش روشن شود و سوال این است که چوب و هیزم آن از کجا باید تامین شود؟ مهمتر از همه محاسبه کنید چه حجم عظیمی زباله و پسماند تولید که متاسفانه اغلب در جنگل رها میشود. آلودگیهای صوتی و سلب آرامش و امنیت قلمرو حیوانات و جانوران منطقه هم که جای خود را دارد.
بدون شک هر فردی که ذرهای حس وابستگی و علاقه مندی به طبیعت و میراث فرهنگی و گردشگری کشور داشته باشد میتواند شاهد این مشکلات در مقاصد گردشگری باشد. از ریختن زباله در طبیعت گرفته تا حک و ایجاد یادگاری روی میراث فرهنگی کشور، قدم زدن و عکس گرفتن در مناطق ممنوعه، شکستن شاخه درختان، ایجاد منقل طبیعی برای برپایی آتش در جای جای فضاهای سبز و جنگلی یا کوهستانی یا پخش موسیقی با صدای بلند در طبیعت که منجر به ترسیدن جانوران منطقه و مزاحمت برای آنها میشود و... تنها بخشی از حرفهای نبودن گردشگران و تورهای طبیعت گردی و عدم آموزش و آگاهی آنها را نشان میدهد.
آفرودبازی غیرحرفهای مخاطره جدی در عرصههای طبیعی
آفرودسواران را با تعقیب رد لاستیکهای پهن ماشین هایشان بر روی زمین میتوان پیدا کرد. ماشینهای در اصطلاح دو دیفرانسیل که لذت رانندگی را در مسیرهایی غیر از مسیرهای عادی دو چندان میکنند. حالا تصور کنید قطاری از آفرودسواران تصمیم میگیرند با ماشینهای سرسخت خود دل به طبیعت زده و در مسیرهایی حرکت کنند که برای خیلی از افراد دیگر آرزو است.
آنها به راحتی و با تصور اینکه ما میتوانیم و ماشین مان هم "آخ" نمیگوید وارد مراتع، مزارع، رودخانه ها، باتلاق، تپههای ماسهای و سواحل یا مناطق کوهستانی و... میشوند. این در حالی است که خیلی از این گروهها ناآگاهانه و بی توجه به آسیبی که به زیست بوم منطقه میزنند تنها از مسیر و رانندگی شان با ماشین سرسخت خود لذت میبرند.
گلزار با بیان اینکه امروزه "آفرود بازی" به یک مخاطره جدی در عرصههای طبیعی کشور تبدیل شده ادامه میدهد: بعید است کسی از پیامدهای آفرود بازی غیر اصولی بی خبر باشد. گاهی شاهد این هستیم که این افراد تا زیر درخت محل اتراق خود هم با ماشین میروند و همین حرکت با ماشینهای سنگین در مسیرهای طبیعت گردی خارج از عرف، موجب از بین رفت طبیعت منطقه و عدم رشد دوباره گیاهان میشود».
ضرورت احترام و حفظ آرامش بومیان مناطق گردشگری
به گفته این فعال محیط زیست پیامدهای این شیوه افسارگسیخه گردشگری طبیعی تنها به آسیب زدن به اجزای طبیعت محدود نمیشود. بارها اتفاق افتاده که بین "گردشگر نماها" و "جوامع محلی و بومی مناطق" به دلیل عدم رعایت موازین و شئونات فرهنگی و اجتماعی درگیری و دلخوری ایجاد میشود. «گرفتاری این است که بیشتر افرادی که خود را "گردشگر" میپندارند تصور میکنند، چون برای سفر خود به مدیریت تورهزینه پرداخت کرده اند، مالک عرصه یا منطقه هدف بازدید شده اند. نگاه از بالا به پایین به جامعه بومی و فرهنگ میزبان، عدم رعایت پوشش و رفتار و گفتار مناسب با عرف منطقه هدف گردشگری، بیشترین عامل ایجاد کننده این برخوردها و درگیریها است».
حتی در مقایسه با نمونههای خارجی هم متوجه میشویم گردشگران برای حضور در میان جوامع خاص سعی میکنند طوری رفتار کنند که موجب ایجاد آزار بومینان آن منطقه نشوند. این درحالی است که درمواقعی شاهد این هستیم که گردشگران نوع گویش یا لهجه یا حتی نوع لباس پوشیدن افراد محلی را مورد تمسخر و سرگرمی قرار میدهند. همه این موارد نتیجهای جز ایجاد دلخوری و عدم رضایت بومیان منطقه از حضور گردشگران ندارد و خیلی از آنها ترجیح میدهند به واسطه گردشگری منطقه شان رونق نگیرد، اما آرامش شان را از دست ندهند.
طبیعتگردی نامناسب آفت طبیعت است
به نظر میرسد با پیش رفتن این رویه، گردشگری طبیعی نامناسب تبدیل به یک آفت مهلک برای عرصههای طبیعی کشور شود. «در بسیاری موارد دیده میشود که به بهانه ایجاد اقامتگاههای گردشگری یا مثلا برای ساخت مراکز خدماتی بخشهایی از طبیعت را نابود میکنند تا مثلا یک واحد قلیان سرا در داخل جنگل بسازند. به تازگی هم تب ساخت تله کابین در جنگلهای شمال با شعار گردشگری بالا گرفته است. از جنگلهای علی آباد کتول که در میراث جهانی یونسکو ثبت شده تا جنگل ناهارخوران، الیمستان و ... به عنوان نقاط هدف گردشگری برای ساخت تله کابین تعریف شده است». گلزار با بیان این موضوعات ادامه داد: ایجاد تله کابین مترادف با ساخت جادههای جدید در شیبهای جنگلی است که آسیبهای بسیاری را به منابع خاک و پوشش گیاهی وارد میکند. باید دکلهای فشار قوی برق و پایههای فلزی مرتفع تله کابین را حمل و در داخل جنگل نصب کرد یا در بالادست جنگل ایستگاه ساخت که همه اینها به نام گردشگری میتواند بسیار زیان بار باشد.
این فعال محیط زیست تاکید میکند: «این برداشتها به این معنا نیست که باید دور جنگلها و عرصههای طبیعی را سیم خاردار کشید یا مانع از ورود مردم به طبیعت شد. مساله این است که باید فرهنگ عمومی را در خصوص طبیعت ارتقا داد و تا زمانی که مسائل فرهنگی و ایجاد مسولیت پذیری در اقشار جامعه را تضمین نکردیم، دست کم نباید به شعار گردشگری طبیعی دامن بزنیم و آن را تبلیغ کنیم. باید در این بخش بستر سازی انجام شود و سازمانهای متولی صیانت از محیط زیست و منابع طبیعی با هماهنگی وزارت گردشگری به ایجاد تورهای تخصصی گردشگری طبیعی مبادرت کنند. این که هر شخصی بگوید من لیدر طبیعت گردی هستم نتیجه اش میشود اینکه امروز شاهد آن هستیم.»
الزام آموزش دادن تخصصی به لیدرها
آموزش بر پایه شناخت و آگاهی از مناطق گردشگری به لیدر تورها میتواند بخشی از مشکلات در این بخش را کاهش دهد. چراکه لیدرها میتوانند این آموزشها را به گردشگران ارائه دهند. از طرفی تعیین بازه زمانی مشخص جهت بازدید از عرصههای طبیعی و برای تعداد گردشگری مشخص و جلوگیری از ورود مازاد بر ظرفیت افراد به عرصههای طبیعی میتواند از آسیب زدن به مناطق گردشگری جلوگیری کند. «حتی باید از ورود وسایل نقلیه شخصی به داخل بسیاری از عرصههای طبیعی جلوگیری شود. شما ببینید یک یا چند خانواده که برای مثال میخواهند یک روز در جنگل وقت صرف کنند، خودروهای خود را تا زیر درختی که میخواهند زیر سایه اش اتراق کنند میبرند. خوب این موجب فشردگی و کوبیدگی خاک و از بین رفتن پوشش گیاهی میشود. من بارها با چشم خود دیده ام که روی ریشه بیرون آمده از خاک یک درخت جنگلی کهنسال آتش روشن و از ریشه درخت به عنوان نگهدارنده سیخ کباب استفاده کرده اند».
گردشگری نامتوازن و عدم زادآوری در جنگلها
به گفته گلزار در حال حاضر در بسیاری از کشورهای اروپایی ورود با پای پیاده هم به بخشهای خاصی از جنگلها بدون دریافت مجوز دولتی ممنوع است. این مجوزها را هم به هر کسی نمیدهند. معمولا برای کارهای تحقیقاتی چنین مجوزهایی صادر میشود. ورود خودرو همه جا آزاد نیست یا مثلا روشن کردن آتش در جنگلهای تفرجگاهی هم جزو خطوط قرمز جدی به حساب میآید. این استانداردهای سخت گیرانه و البته لازم را مقایسه کنید با مثلا جنگل گردی ما ایرانی ها.
شما آزادید در هر زمان که اراده کردید با هر وسیله نقلیهای از موتورسیکلت و خودرو سواری تا تراکتور و کامیون و ماشینهای آفرود به هر نقطه از جنگل یا طبیعت وارد شوید. شما آزادید درختان را قطع کنید تا با چوب آن روی خاک جنگل آتش روشن کنید و تازه پس از اتمام گردش خود، آتش را به امان خدا رها و منطقه را ترک کنید. «در بحث مدیریت زباله و پسماند تولیدی هم که وضعیت مشخص است و در بسیاری موارد شاهد این هستیم در دل طبیعت تلی از زباله به جا مانده است. همه اینها به خاطر نبود نظارت و مهمتر از آن عدم شناخت دقیق و درست از اهمیت و کارکرد و جایگاه جنگل و عرصههای طبیعی هم از سوی مردم و هم از سوی مسولین است. حتی وضعیت مدیریت و نظارت در پارکهای جنگلی و طبیعی هم به همین گونه است.».
بخشهای گستردهای از خاک جنگلهای ناهارخوران و پارکهای جنگلی قرق و سی سنگان و نور و ... به خاطر همین گردشگری نامتوازن آنقدر کوبیده شده که هیچ نهالی دیگر در آن سبز نمیشود. در حالیکه لازم است این مناطق حساس به شکل دورهای قرق و آزاد شوند تا بحث زادآوری طبیعی گونههای گیاهی متوقف نشود، ولی چون اهمیت موضوع درک نشده و برنامهای وجود ندارد میبینیم که عرصه طبیعی به امان خدا رها شده است.
نابودی طبیعت زیر چتر توسعه و بهرهبرداری
این فعال محیط زیست با تاکید بر اینکه این شیوهی گردشگری طبیعی یا حتا طبیعت گردی نیست ادامه میدهد: «طبیعت گردی که موجب انس و نزدیکی و شناخت بیشتر انسان با طبیعت نشود، نه تنها فایدهای ندارد بلکه بسیار مضر و آسیب رسان هم خواهد بود. طبیعت کشور ما به دلیل تغییرات شرایط اقلیم، خشکسالی و دست اندازیهای گسترده و محاسبه نشده با شعار توسعه و بهره برداری یا مثلا بواسطه حضور دام مازاد بیش از توان ظرفیت بازسازی خود، دچار آسیب شده و بسیاری از این آسیبها برگشت ناپذیر است. یعنی دیگر امیدی به اصلاح و احیا طبیعی عرصه آسیب دیده نیست. حالا با این وضعیت به تازگی هم شعار گردشگری طبیعی با این کیفیتی که میبینیم و بدون ایجاد زیرساختهای لازم موج جدیدی از آسیب و خسران را به منابع طبیعی وارد میکند که اگر مدیریت نشود ضریب آسیب پذیری عرصههای طبیعی را به شدت افزایش خواهد داد.»
منبع: ایرنازندگی