«حجت الاسلام اسماعیل چراغی کوتیانی» مدرس جمعیت شناسی و جامعه شناسی و مشاور خانواده این مباحث را مطرح میکند. در رابطه با راهکارهای افزایش صمیمت والدین و
فرزندان پای صحبتهای حجت الاسلام چراغی نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
*آقای چراغی چرا فرزندپروری نیاز به کسب مهارت دارد. در کنارش چرا آنقدر ارتباط صمیمانه بین والدین و فرزندان حائز اهمیت است؟یک کار ساده مثل عروسک سازی نیاز به کسب مهارت و دست ورزی دارد، حال شما تصور کنید که میخواهید یک انسان را پرورش دهید و تربیت کنید، قطعا نیاز به کسب مهارت دارید و با این مهارت است که تنها سختیهای مسیر فرزندپروری برایتان لذت بخش میشود. هر پدر و مادری میبایست این مهارت را کسب کنند و خود را بی نیاز از آن ندانند.
ما هر قدر که بتوانیم یک ارتباط صمیمانه و نرم با فرزندانمان برقرار کنیم، گام اول مسیر فرزندپروری را بهتر طیکرده ایم، ذوق و شوقمان نیز برای ادامه این راه بیشتر شده و این تجربه برایمان شیرین میشود.
*این ارتباط موثر چطور حاصل میشود؟ در این زمینه مثال بزنید.ایجاد روابط صمیمانه بین والدین و فرزندان ابتدا از خود والدین شروع میشود. تعامل و برخورد درست والدین با هم خیلی مهم است، این صمیمیت در قالبهای احترام، همراهی، رعایت اخلاقیات و توجه به ارزشهای خانواده نمود پیدا میکند؛ بنابراین بچهها هم که نخستین الگوهایشان پدر و مادر هستند، این صمیمت را فرا میگیرند.
همین که پدر و مادر در خانه همدیگر را چطور صدا میزنند، با پرخاش یا با احترام و آرامش در بیان مطالب و صحبتها، تعریف از همسر در غیاب دیگری، همه را بچه یاد میگیرد. به هرحال هر والدینی اختلافاتی هم با هم پیدا میکنند، اول اینکه نباید این اختلافات با پرخاش و جدل جلوی بچهها مطرح شود، در خلوت باید صحبت شود تا اختلافات حل شود و دوم اینکه در جمع تنها با آرامش و مهربانی با هم صحبت کنند.
از جمله مسائلی که از سبک زندگی امام خمینی (ره) در همسرداری و خانواده داری مطرح میشود این است که اعضای خانواده تعریف میکنند تا زمانی که مادر سر سفره نمیآمدند، پدر دست به غذا نمیبردند و به بقیه هم میگفتند صبر کنند تا مادرشان بیاید. این همین احترام بین همسران است که به فرزندان هم منتقل میشود.
یا مرحوم آیت الله جوادی آملی که چه اشکها برای درگذشت همسر خود نریختند شاید برخی بگویند همسر ایشان عمر خود را کرده بود و از دنیا رفت ْ، اما واقعا این مهر و محبت بین علما و همسرانشان وجود دارد و نمونه اش را هم دیدیم که برای همه میتواند الگو باشد.
*نوع رفتار پدر با مادر مثل اینکه پدر چطور احترام همسرش را در منزل نگه میدارد و باعث میشود پسر خانواده یاد بگیرد که بعدها هم با مادر و هم همسرش چطور رفتار کند، مهم است. اینطور نیست؟بله دقیقا همینطور است. در روایات داریم که یکی از حقوق کودک بر پدرش این است که جلوی او با مادرش بدرفتاری یا به او توهین نکند یعنی این یک حق است. درست است که بدرفتاری با مادر خیلی بد است، اما بدتر از آن این است که پدر جلوی فرزندانش با مادر بدرفتاری کند، چون مادر شخصیت بزرگی در نظر فرزندش است و اگر جلوی او کسی به مادرش توهین کند، انگار شخصیت بچه را به هم ریخته و به او آسیب زده است.
در روایت دیگری از ائمه داریم که «با ایمانترین شما کسی است که نسبت به همسر خود مهربان باشد» شاید تصور کنیم که اگر نماز بخوانیم با ایمانترین مومن هستیم، اما مهربانترین فرد با خانواده و همسر، با ایمانترین در نزد اسلام است. پس پدر و مادر با رفتاری که با هم دارند، میتوانند تجلی گر یک الگوی خوب برای فرزندانشان در بزرگسالی باشند و این صمیمیت را ابتدا خودشان رقم میزنند و کم کم خصوصیات اخلاقی بچهها شکل میگیرد.
بچهای که در خانه جز بدرفتاری، بداخلاقی و پرخاشگری چیزی از والدینش ندیده، چطور میتواند طور دیگری در بزرگسالی رفتار کند، بعد هم همین رفتار را به والدینش تحویل میدهد و آنوقت پدر و مادر میگویند بچهداری چه سخت است و ما دیگر بچه نمیخواهیم و بچه هر چه کمتر باشد، آدم راحتتر است! درحالیکه همه اینها برایند رفتار خودشان بوده است.
*به جز ارتباط والدین با هم دیگر چه چیزهایی در صمیمت والدین و فرزندان اثرگذار است.نکته بعدی رابطه همدلانه با بچهها است به این معنی که پدر و مادر بتوانند ارتباط مبتنی بر دل با آنها برقرار کنند. پای حرف هایشان بنشینند و خوب گوش دهند نه اینکه فقط شنونده باشند. والدین ما بیشتر یاد گرفته اند که در تعاملات خانوادگی و اجتماعی گوینده باشند، درحالیکه خوب گوش دادن یک هنر است اینکه بتوانیم حرفهای بچهها را بشنویم، تلاش کنیم آنها را درک کنیم و از دید آنها به دنیا نگاه کنیم.
پدر و مادرهای ایرانی بیشتر یاد گرفته که حرف بزنند و امر و نهی کنند، بهتر است در کنار گوینده خوب بودن، خوب گوش کردن را هم یاد بگیریم که یک هنر است
در این زمینه راهکار این است که اگر حرفی بچهها میزنند و به نظرتان بی اهمیت میآید، خود را جای آنها بگذارید و در دل بگویید که اگر ما جای او بودیم، چه میکردیم یا چطور رفتار میکردیم و براساس این تفکر با بچهها ارتباط بگیریم تا آنها احساس هویت و اعتماد متقابل کنند.
بیشتر بخوانید:
*پس یکی از دلائلی که افراد در سنین پایین و نوجوانی تنها با همسالان درددل میکنند، عدم این احساس صمیمیت بین آنها و والدینشان است؟بله همینطور است بیشتر ما همینطور بودیم با دوستانمان احساس راحتی داشتیم و صحبت میکردیم چرا که فکر میکردیم آنها دغدغههای ما را درک میکنند حتی میترسیدیم خیلی چیزها را به پدر و مادرها بگوییم، همین یک قدم در راه احساس عدم صمیمیت است.
به عنوان والدین باید سعی کنیم با بچهها ارتباط صمیمانه برقرار کنیم، زندگی را به آنها سخت نگیریم، گاهی با هم حرف بزنیم و برای بچهها وقت بگذاریم چه در خانه و چه در تفریحات مختلف. سعی کنیم در طول روز حداقل نیم تا یک ساعت با همسرمان در یک اتاق جداگانه صحبت کنیم بدون اینکه حواسمان به گوشی موبایل یا جای دیگری باشد و همینطور با فرزندانمان اگر به سن صحبت کردن رسیده اند و اگر نرسیده اند با آنها بازی کنیم.
خانوادههایی را سراغ دارم که در طول هفته فرصت نمیکنند دو کلام با هم حرف بزنند، حتی بچه که سراغشان میرود تا با آنها بازی کند، گله میکنند که برو من حال و حوصله ندارم. همه این مسائل باعث میشود که بچه ها، غریبهها و دوستانشان را از ما صمیمیتر ببینند و نتوانند دغدغهها و مسائلشان را با ما در نوجوانی و بزرگسالی در میان بگذارند چرا که میگویند تو در کودکی و نوجوانی دو کلام با من حرف نزدی و هیچ صمیمیتی بین ما نیست!
صحبت کردن با بچهها باعث تخلیه روانی آنها میشود، بچهها ناراحتی هایشان را به ما میگویند و فرایند شکل گیری و رشد شخصیت آنها به خوبی طی میشود.
*برخی پدرها تصورشان این است که اگر نیازهای معیشتی فرزندان و همسرشان را تأمین کنند دیگر کافی است و نیازی نیست برای چیز دیگری وقت بگذارند. آیا چنین تصوری آسیب به خانواده وارد نمیکند؟بله متاسفانه این هم هست درحالیکه یک بخش مسائل مادی خانواده است، بقیه معنوی، ذهنی و سخن گفتن با آنها است که بدان پرداختم. البته گاهی هم ما با هم حرف نمیزنیم، گاهی هم که حرف میزنیم تنها تحکم آمیز، امر و نهی و نصیحت است. در روایات داریم که اگر با لجاجت یک حرف حق را هم بخواهی به کسی بگویی، او با تو همراهی نمیکند و پس میزند.
نکته دیگر این است که در نوع صحبت کردن با بچهها سعی کنید مچ گیری و عیب جویی نکنید. طوری حرف بزنید که مجادله و خصمانه به حساب نیاید و طرف حس دعوا نکند بلکه از صحبت هایتان حس کند که دلت میسوزد و میخواهی کمکش کنی.
* بازی کردن چقدر در ایجاد صمیمیت نقش دارد؟ خیلی از والدین اصلا برای بازی با بچهها وقت نمیگذارند و مدام به دیگری پاس کاری میکنندهمبازی شدن با بچهها خیلی مهم است. بازی و سرگرمی نیاز و زمینه حیات بچهها است، همیشه نباید آنها با همسالان و دوستانشان بازی کنند، بچهها نیاز دارند گاهی با پدر و مادر بازی کنند. پیامبر اسلام (ص) در سبک زندگی شان آمده که خم میشدند تا امام حسن و امام حسین (ع) روی دوششان سوار شوند و ایشان هم میگفتند که عجب مرکبی شما دارید و راه میرفتند، حتی موقع نماز آنها را از دوششان پایین نمیآورند و بچهها مشغول بازی بودند.
حالا ما پدر و مادر را میبینیم که وقتی بچه به سمتشان میرود، پرخاش میکنند. همینطور میشود که بچه احساس صمیمتش را با والدین از دست میدهد و واکنش منفی نسبت به آنها نشان میدهد، بعد پدر و مادر میگویند که بچه داری چیه؟ همش دردسره!
والدین باید گاه نسبت به بازی با بچهها اطاعت پذیر باشند تا حس صمیمیت بینشان تقویت شود. بازی کردن بچهها خلاقیت و صمیمیت بین والدین و فرزندان را افزایش میدهد و همینها باعث میشود که او در بزرگسالی شخصیت بسامانی داشته باشد.
نکته دیگر این است همانطور که اشاره شد پدر و مادر میبایست در تعامل با بچهها ارتباط صحیحی با هم داشته باشند، در تعامل با خود بچه هم میبایست ارزشهای اخلاقی و احترام را رعایت کنند. وقتی بچه صدایشان میزند، جانم و عزیزم جواب او را بدهند. یا اینکه به وعده هایشان در ارتباط با بچه عمل کنند اگر قولی میدهند، حتما عمل کنند، چون بچهها نسبت به بزرگسالان حساستر هستند.
اگر پدر و مادر در تعامل با بچه دروغ بگویند، بچه هم دروغ را یاد میگیرد، اگر به وعده هایشان عمل نکنند، او هم در بزرگسالی بدعهد میشود، چون بین حرف و عمل شما تناقض میبیند و در روایات داریم که در ارتباط با بچهها به وعده هایتان عمل کنید، چون آنها شما را روزی دهنده خود میدانند.
*در ارتباط با سبک فرزندپروری صحیح نیز توضیحی بفرمایید برخی والدین خیلی در بچه داری شان سختگیری میکنند و برخی نیز برعکس از آن سوی بام میافتند. در این زمینه مسیر صحیح چیست؟در مباحث روانشناسی سه نوع سبک مهم فرزندپروری مطرح شده است نخست سخت گیرانه، دوم سهل گیرانه و سوم مقتدرانه که اولی باعث میشود پدر و مادر به خواستههای فرزندان بی اعتنا باشند و شخصیت بچه را زیرسوال ببرند و اصلا مناسب نیست. دومی باعث میشود که بچهها هر نیازشان تأمین شود و هیچ سختی و شکستی در زندگی نکشند و این هم آسیب زا است.
اما سبک فرزندپروری صحیح مقتدرانه است. خانوادهای که در آن قانون و مهربانی در کنار هم حاکم است، به خواستههای مشروع فرزندان پاسخ داده میشود و صمیمیت بین والدین و فرزندان وجود دارد و نوعی فرزندپروری مشروع در این خانواده اتفاق میافتد. در حالتهای دیگر فرزندپروری ما تقابل و تنش بین والدین و فرزندان را زیاد میبینیم، والدین به فرزندان با دید منفی نگاه میکنند و برچسب بد به آنها میزنند و همین باعث میشود که دومرتبه نخواهند فرزنددار شوند.
*نکته پایانیدر نهایت آنچه مانع عدم فرزندآوری در خیلی زوجها میشود، تصورات غیرمنطقی و غلط است که نسبت به فرزندآوری و فرزندپروری وجود دارد منتها همانطور که مطرح شد با بالا بردن مهارت و آگاهیها، تجربه فرزندپروری را میتوان شیرین و خاطره انگیز کرد.